iran-emrooz.net | Fri, 07.11.2008, 7:20
در باره برده داری در جهان عرب
بیت استافر / برگردان: علی محمد طباطبایی
نظریه و عمل در برده داری یکی از تیره ترین فصلها در تاریخ جهان اسلامی است و تا امروز همچنان روابط شبه برده داری در این بخش از جهان باقی مانده است. علی رغم آن که سخن گفتن از آن امروزه جزو محرماتی است که باید رعایت شود، اما نسل تازهای از محققین، رسانه سازان و زنانی که دارای فعالیتهای اجتماعی هستند و در ردیف اول آنها مالک چبل (Malek Chebel) وظیفهی بازکردن این بحث را در جهان اسلامی به عهده گرفتهاند.
آزادی بردهها به عنوان عملی که خداوند را خشنود میسازد
اکنون باید ببینیم که نظر خود اسلام در باره به بردگی کشاندن انسانها چیست. آیا پیامبر حقیقتاً در نظر داشت که شیوه بسیار متعارف بردگی در زمانه خودش را گام به گام برچیند یا مسئلهی مهم برای او این بود که زننده ترین و اهانت آمیز ترین شکلهای آن را تعدیل کند؟ چبل شخصا به شکل کاملاً روشنی بر این نظر است که متنهای قرآنی که در آنها از بردهها سخن به میان آمده به نحو حیرت انگیزی نگاهی ملاطفت آمیز به بردهها دارد. برای مثال به آزاد ساختن بردهها به عنوان عملی که خداوند را خشنود میسازد صریحاً توصیه میشود، در حالی که برده ساختن مسلمانان و اساساً برده کردن دیگر معتقدین به کتابهای آسمانی به روشنی ممنوع میشود.
با این وجود به باور چبل نگرش و تلقی پیامبر نسبت به پدیدهی برده داری حکایت از یک ناهمخوانی قابل ملاحظه دارد. زیرا متنهایی هم وجود دارد که به روشنی به یک سلسله مراتب خداداده میان « ارباب » و « غلام » اشاره میکند و بردگی غیرمسلمانان در چارچوب جنگها و هجومهای غافلگیرکننده را صراحتاً به عنوان عملی مشروع میخواند. در این میان مسئله قابل توجه این است که رویکرد بیشتر مهربانانهی پیامبر با بردهها موفق نگردید که طی قرنهای بعدی خود را در جهان اسلامی به کرسی بنشاند. به عقیده چبل علل چنین امری در درجه اول این بود که مسلمانان احساس نمیکردند مطابق با دستورات اسلامی موظف به آزادی بردهها هستند و در خود قرآن نیز آزادی بردهها مضمون مکرر [یا حرف اصلی] (Leitmotiv) نبود. واقعیت این بود که آزادساختن برده صرفاً به پیشقدمی شخصی و نیت خوب صاحب برده وابسته بود تا به این ترتیب عملی برای خشنودساختن خداوند انجام گیرد.
چبل مینویسد که نظام قضایی اسلامی در خصوص بردهها غالباً « مبهم، چند پهلو و تا اندازهای متناقض » است و درعمل « فرمانروایان مطلق، بازرگانان ثروتمند و اربابان زمین دار از هر نوع » را هرگز از آن بازنداشت تا در پیرامون خود آن همه بردهای که مایل به داشت آنها بودند را نداشته باشند. به نقل از چبل « به این ترتیب بود که برده داری از یک دودمان به دودمان بعدی منتقل گردید و به یک واقعیت اسلامی تبدیل شد ». البته گاه و بیگاه مقامات دینی در تاریخ اسلام ایرادهای خاصی به نگهداری برده اظهار داشته اند، لیکن این سخنان آنها گوش شنوایی پیدا نکرده است.
نتیجه گیری نهایی روشن است: گرایش برای آزاد سازی بردهها که در صدر اسلام کاملاً محسوس بود موفق نشد تا طی قرنهای بعدی خودش را به کرسی بنشاند، بلکه جای خود را به یک پذیرش گسترده برای برده داری داد. این یکی از « هوشیار کننده ترین و غم انگیز ترین پیامدهای » بررسیهای او است که مطابق با آن حتی فضلای برجسته اسلامی نیز نتوانستند خود را از مدون کردن برده داری کنار نگاه داشته و بالاخره به آن تن دادند. چبل مینویسد که معنای آن این بود که « مسجد در برابر این عمل زشت بی تفاوت نبود. به جای این که به ریشههای برده داری بپردازد، یعنی به طمع ورزی برده فروشان و به بی قیدی مجرمانه صاحبان آنها، این نهاد امکانات حقوقی را مهیا ساخت تا کسب و کاری به اجرا گذارده شود که در اثر آن تبدیل به چیزی تقریباً روزمره و پیش پاافتاده شود که وجودش نقش موثری در جامعه ایفا نمیکند. »
چبل در مصاحبهای چنین میگوید: « سنت بسیار دیرینه برده داری در قرنهای گذشته به نوعی با اسلام پیوند خورد و به این ترتیب بر روی پیام نخستین و رهایی بخش اسلام سرپوش گذارده شد. حتی از جهتی میتوان گفت که اسلام قربانی ذهنیت برده داری در جهان عرب گردید. »
به این ترتیب او آشکارا اسلام را از تیررس منتقدین دور و امکان وجود داشتن یک قرائت « مترقی » از کلام مقدس را باز نگه میدارد. او فقط به شکلی تلویحی این پرسش را مطرح میسازد که آیا خود را « تسلیم » اراده خداوندی کردن که یکی از معانی ممکن واژهی اسلام است نباید به عنوان « پیش درآمدی » بر یک تبعیت و فرمانبری تمام و کمال این جهانی [نسبت به اسلام] استنباط شود که برده داران نیز با کمال میل به آن اسناد میجستند؟
تا همین امروز عالمان الهیات اسلامی و محافظه کار چنین دیدگاهی دارند. فاصله عظیم میان ارباب و برده برای آنها بخشی از یک نظام الهی است. آن گونه که روزنامه نگار و منقد اسلامی آمریکایی دانیل پایپس گزارش کرده است یک فاضل اسلامی برجسته عربستان سعودی به نام شیخ صالح الفضوان که ظاهراً از جمله بالاترین هیئتهای دینی آنجا است چند سال پیش به طور علنی برضد لغو برده داری سخن گفته است: تازمانی که اسلام وجود دارد برده داری « همچون جهاد بخشی از اسلام » است و باقی خواهد ماند. مقامات دینی دیگر نیز چه مقامات دولتی و چه خودخوانده سخنان مشابهی بیان کردهاند.
برده داری در موریتانی
این که موضوع برده داری به هیچ وجه سرشتی دانشگاهی ندارد را به بهترین وجه میتوان در موریتانی مشاهده کرد. در این کشور از غرب آفریقا تا کنون سه بار در قرن بیستم برده داری لغو شده است آنهم بدون این که در عمل تغییراتی روی داده باشد. در 1950 ابتدا توسط دستور استعمارگران فرانسوی، سپس در 1960 توسط رسیدن به استقلال و در نهایت برای بار سوم در سال 1980. 23 سال بعد در 2003 قانونی از تصویب گذشت که هرگونه تجارت انسان را شدیداً ممنوع و با مجازاتهای سنگین روبرو میساخت، هرچند در این قانون از آوردن واژه برده داری تا آنجا که ممکن بود پرهیز شده است. اما این پایان موضوع نبود: در حدود کمی بیش از یک سال پیش مجلس موریتانی قانون دیگری برای ممنوعیت برده داری به تصویب رساند و در کنار آن مجموعهای اقدامات قانونی را برای مرتکبین آن در نظر گرفت.
درپشت تصویب این قانون در درجه اول یک سازمان غیر دولتی به نام SOS Esclave قرار دارد که چند سالی است برای لغو برده داری مبارزه میکند و میخواهد که از طریق جهانی اعمال فشار نماید. این سازمان که در 1995 و توسط بازماندگان بردههای پیشین تاسیس شده است سه سال بعد از آغاز بکار توسط رای دادگاه ممنوع گردید و هم زمان رهبران اصلیاش به جرایم سنگین و تحمل زندان محکوم شدند. دوباره از 2005 SOS Esclave فعالیت قانونی خود را آغاز کرده و موفق شده است که چندین محاکمه نمونه را در خصوص برده داران واقعی به پیش برد.
برای بوباسر مسعود (Boubacar Messaoud) از جمله بنیان گذاران SOS Esclave و رئیس فعلی آن کمترین تردیدی در باره مشروعیت وجود چنین سازمانی نمیتواند مطرح باشد. مسعود به گزارش گر NZZ (Neue Zuericher Zeitung) میگوید: « در موریتانی برده داری همچنان وجود دارد حتی در شکلهای سنتی و بسیار کهن آن، یعنی هنوز هم همه چیز برده به طور مستقیم به اربابش وابسته است. » معنای این سخن در عمل این خواهد بود که انسان مانند یک کالا خرید و فروش میشود و بدون اجازه اربابش حق ازدواج ندارد و بنابراین بر سرنوشت کودکان خود نیز هیچ اختیاری. گذشته از آن این فعال حقوق بشری معتقد است که انواع روابط وابستگی بسیار شدید دیگر همچنان ادامه دارد که با بردگی در مفهومی بسیار دقیق فرق زیادی نمیکند.
آن گونه که مسعود میپندارد این قانون جدید از سال 2007 عملاً منجر به بهبود وضعیت حقوقی بردهها و « آزاد شدهها » گردیده است، هرچند به باور او تبدیل به واقعیت شدن آنها بسیار به کندی پیش میرود و اقدامات روشنگرانه فقط به شهرهای بزرگ محدود مانده است. در واقع کسانی که در روستاها زندگی میکنند و مشمول این قانون میشوند هنوز هم کمترین دسترسی به آن نداشتهاند. هم زمان سازمان او زیر فشار شدیدی قرار دارد، زیرا مقامات حکومتی او را مورد این انتقاد قرار دادهاند که فعالیتهای او به اعتبار جهانی کشور لطمه میرساند.
نتیجه کلام آن که: بحث برده داری حد اقل در موریتانی همچنان موضوع روز است و وضعیت در مجموعهای از کشورهای دیگر اسلامی نباید تفاوتی با این کشور داشته باشد.
تسویه حساب راه به جایی نمیبرد
مطابق با بررسیهای چبل و بعضی مطالعات دیگر، در بسیار کشورهای جهان اسلام هم شکلهای سنتی از برده داری و هم انواع جدیدی از نظام ارباب رعیتی و استثمار وحشیانه وجود دارد برای مثال در مورد کارگران کشاورزی و دخترانی که در منازل ثروتمندان کارگری میکنند. بنابراین تردیدی وجود ندارد که برده داری یک مسئله اجتماعی با قدرت انفجاری بالا است که شدیداً نیازمند راه حل میباشد. با این وجود هم مالک چبل و هم دیگر سازمانهای حقوق بشری بر روی این نکته تاکید دارند که نباید با این موضوع حساس و پیچیده به شکل ایدئولوژیک برخورد نمود و برده داری « شرقی » را با آن نوع از برده داری که زمانی توسط غرب به انجام میرسید یا با شکلهای امروزی « برده داری » در کشورهای صنعتی یک کاسه کرد. آنچه سرنوشت سازتر است مبارزه قاطع بر علیه تمامی شکلهای کاراجباری، استثمار جنسی و تجارت انسان است حال در هر کجا که انجام شوند.
در هر حال نمیتوان منکر این واقعیت شد که انگیزه برای لغو برده داری از فرهنگ اروپایی برداشته شده بود و نه از فضای داخلی کشورهای اسلامی. بعضی از نویسندگان مسلمان منع برده داری را به عنوان یکی از برجسته ترین کارهای بزرگ فرهنگ غربی مورد تاکید قرار میدهند. در فراسوی مناقشههای فرهنگی امروز میان جهان اسلامی و غربی روشن است که فقط و فقط یک رویکرد جهانشمول که حقوقهای بنیادین انسان را به طور نامحدود مورد رعایت و احترام قرار دهد مقدور میسازد که برده کردن انسانها به عنوان یک جنایت بسیار زننده تلقی گردد و یا به عبارتی به عنوان جنایتی علیه تمامی انسانها.