iran-emrooz.net | Wed, 17.09.2008, 7:55
آیا دموکراسی اسلامی هم وجود دارد؟
دانیل استاینورت و برنارد زاند / برگردان: علیمحمد طباطبایی
۱۳۰۰ سال است که مسلمانان درگیر جستجوی شکل درستی از حکومت برای خود هستند. در کشورهای آنها مجالس قانون گذاری وجود دارد و گاهی هم در بسیاری از کشورهای آنها گروههای مخالف سیاسی دیده میشود، اما به عنوان یک قاعده کلی تصمیمهای سیاسی بر توافقات میان گروهها و خانوادههای قبیلهای استوار است.
اگر دموکراسی هرگز در کشورهای عربی دوستانی هم داشته باشد این در میان خانواده سلطنتی کویت بوده است. در ۱۷۵۲ هنگامی که در اروپا عصر حکومتهای استبدادی آزاد از تعصب در حال ظهور بود، مردی به نام صباح ابن جابر امیر جمعیت عربهای بادیه نشین به نام al-Utoob گردید.
آنچه اورا به قدرت رسانده بود نه جنایت بود، نه انقلاب و نه جنگ، بلکه او را به این مقام انتخاب کرده بودند. فرزندان او تحت نام الصباح همچنان تا به امروز حکومت کویت را در اختیار دارند و همچنان ضعف درخور توجهی برای دادن اجازه انتخاب به مردم خود را حفظ کردهاند.
کویت اولین مجلس قانون گذاری خود را در ۱۹۳۸ انتخاب کرد و پس از استقلال در ۱۹۶۱ یک مجمع قانون اساسی برگزیده شد. به دنبال آزادی کویت از عراق در ۱۹۹۱ مردم این کشور یک مجلس قانون گذاری ملی جدید را انتخاب کردند. دو سال قبل از آن نیز برای اولین بار به زنان اجازه دادن رای در انتخابات داده شده بود. اعضای مجلس قانون گذاری ملی گاهی برای مدت چندانی در مقام خود باقی نمیمانند. البته علت آن بی لیاقی آنها نیست، بلکه برعکس به این جهت است که دولتی که قوه اجرایه را در اختیار دارد آنها را بیش از حد لازم شایسته میبیند. مجلس قانون گذاری در کویت تنها مرجع مسئول برای تصویب قوانین است و تعین میکند که حقوق امیر چه اندازه باید باشد و دارای این اختیار است که وزرا را مورد پرسش قرار داده و آنها را از مقام خود خلع کند، در واقع امتیازی که به طور گسترده از آن استفاده میشود. کویت دموکراتیک ترین کشور در جهان عرب است.
امیر کویت در ۱۷ ماه میسال جاری خواهان انتخابات جدید گردید و علت آن البته این بود که وی پیش از آن مجلس ملی را در ماه مارچ و به دنبال یک بن بست چند ماهه سیاسی منحل کرده بود و به این ترتیب یک مبارزه انتخاباتی پرشور به راه افتاد. اقدماتی به انجام رسید و مسئولان حوزههای انتخاباتی از نو گزینش شدند تا برای رهبران قبیلهای بسیار مرتبط با هم تاثیر و دخالت در انتخابات و تقلبات احتمالی را دشوار تر شود. پوشش بسیار گستردهای از طریق تلویزیون و روزنامهها در باره نامزدهای انتخاباتی به جریان افتاد که در میان آنها ۲۷ زن نیز دیده میشد، یعنی آنچه هنوز هم در کشور همسایه کویت، عربستان سعودی که در واقع از مناطق بیابانی این کشور بود که پیشینیان اعراب بدوی حاکم بر کویت آمدهاند غیر قابل تصور است. در قضاوت ناظران بین المللی این انتخابات کاملاً آزاد و منصفانه بود و بدون هرگونه مشکل به پایان رسید.
اما موضوع اینجاست که چه کسی بالاخره به پیروزی رسید؟ همچون بیشتر انتخابات گذشته که در سالهای اخیر از قاهره گرفته تا ریاض و از مناطق فلسطینی تا بحرین به انجام رسیده است این اسلام گرایان بودند که فاتح گردیدند ـ در این مورد بخصوص سلفیها، یعنی حامیان به شدت افراطی اسلام سیاسی در منطقه خلیج [فارس]. از جمله آنها حسن جوهر بود، نامزد مجلس ملی و کسی که با رضایت تمام در نشست افتتاحیه اظهار عقیده کرده بود که نه نفر از اعضای گروه او جلسه را از یک در ترک کردهاند زیرا از دری دیگر دو وزیر زن که دارای حجاب اسلامی هم بودهاند داخل شدهاند. به سخن خودش: « بعضی از ما ملاحظات خودمان را داریم و دولت باید این را بپذیرد».
محقق علوم سیاسی به نام ناتان براون از بنیاد کارنگی برای صلح بین المللی در واشنگتن پیش بینی میکند که « مجلس نمایندگی جدید احتمالاً مناقشه برانگیزتر خواهد بود تا مجالس قبلی. بنابراین، نتیجهی آن بن بست سیاسی ژرف تر میان دولت و مجلس در دموکراتیک ترین نظام خلیج [فارس] است. بحران سیاسی آرامی که از مدتها پیش در کویت در حال به جوش آمدن بود زمان درازی است که تحت الشعاع مناقشههای خونبار تر و چشمگیر تری قرار گرفته است. با این وجود باید پذیرفت که تهدید نسبت به یکی از برجسته ترین تجربیات منطقه خیال واهی نیست. »
برای دهههای متمادی کویت پرجاذبه ترین کشور خلیج [فارس] بود، یعنی هدفی جالب توجه برای بانکداران و مهندسین و به همان اندازه برای کارگران میهمان از مصر، اندونزی و پاکستان. اکنون کویت موقعیت پیشین خود را چه به لحاظ سیاسی و چه اقتصادی از دست داده است و بسیاری هستند که تصور میکنند یکی از دلایل اصلی چنین وضعیتی دموکراسی است.
بازرگانی ۵۷ ساله به نام یاسین الشماری یکی از آن کسانی است که این گونه میاندیشد. در نگاهی به گذشته او با دیدی تحقیر آمیز به مجلس ملی مینگرد، به یکی از زیباترین ساختمانهای مجلس نمایندگی در جهان که در دهه ۱۹۷۰ توسط معمار دانمارکی جورن اوتزون ساخته شده است. الشماری غرولندکنان میگوید: « مکانی برای تلف کردن وقت ». او نیز مانند بسیاری از هم میهنانش با حسرت به دبی، دوحه و ابوذبی مینگرد، مکانهایی که شیخهای حاکم نیازی ندارند که ابداً نگران مجلس قانون گذاری یا مخالفان سیاسی باشند.
کویت همچنان به بودن یک کشور ثروتمند ادامه میدهد، و این کم انگاری خواهد بود که طبقه متوسط آن را صرفاً به عنوان پیشرفته توصیف کنیم. درآمد ناخالص متوسط حدود ۲/۱ میلیون شهروند واقعی کویت جایی میان سوئیس و آلمان قرار میگیرد. این کشور در برابر تهدید چند دستگیهای دینی و قومی مانند عراق یا لبنان قرار ندارد. مردم کویت هنوز هم شدیداً سپاسگزار ایالات متحده هستند که ۱۷ سال پیش آنها را از اشغال نظامی صدام حسین آزاد کرد.
اگر دموکراسی در حال رفتن به سوی روزگار دشواری در کشوری مانند کویت است که به طور کامل از نعمت رونق اقتصادی، ثبات و تساهل سیاسی برخوردار است پس در نقاط دیگر جهان اسلامی چه چیز در انتظار آن میباشد؟ دموکراسی در ایران چه آیندهای خواهد داشت، کشوری که مجلس آن صحنهی مباحثات پرشور است اما [به تنهایی] چیزی را در کشور تعین نمیکند، در اندونزی که در آن شکل میانه رویی از اسلام و نظامی نسبتاً دموکراتیک وجود دارد، و در منطقه خلیج [فارس] و شمال آفریقا که در آنها قبیلهها و خانوادهها در جای احزاب و اتحادیههای کارگری حکومت میکنند چه؟
ایالات متحده که از زمان حملههای یازده سپتامبر ۲۰۰۱ برقراری دموکراسی در خاورمیه را ستایش میکند وضعیت را برای پرچمداران اصلاحات سیاسی در اینجا و کشورهای همسایه دشوارتر ساخته است. یکی از فعالان حقوق بشر عربستانی (Ibrahim Mukaitib) میگوید: « از زمان سقوط عراق واژهی دموکراسی طعم رادیواکتیو پیدا کرده است. » او میگوید که سعودیهای تحصیل کرده نزد او میآیند و این پرسش را مطرح میکنند که چرا دموکراسی پارلمانی از قرار معلوم از نظامهای دیگر سیاسی بهتر باشد آنهم در همان حالی که دولتهای دموکراتیک مانند ایالت متحده و بریتانیای کبیر دچار این اشتباه عظیم میشوند و عراق را اشغال میکنند؟
نیازی به گفتن ندارد که جنگ بر علیه تروریسم و این استنباط فراگیر در غرب که اسلام و تروریسم یکی هستند به پیشرفت اعتبار دموکراسی در جهان اسلامی کمکی نمیکند. با وجودی که طبقه متوسط در ترکیه، سرآمدان کشورهای خلیج [فارس] یا دانشجویان ایران با جهادگرایان القاعده نقاط اشتراک اندکی دارند، اما سنت دینی مبتنی بر ۱۴۰۰ سال تاریخ اسلام نیروی یکدست کنندهای است که بالاتر و فراتر از تفاوت میان آنها قرار میگیرد.
آنها همچنین در احساسی از تندی نسبت به این واقعیت سهیماند که سخن از « آوردن دموکراسی به خاورمیانه » به عنوان پیامدی از این رویداد که طرف اشتباه در انتخابات پیروز شد متوقف گردید. این همان موردی بود که در ۲۰۰۶ با پیروزی حماس در مناطق فلسطینی بوقوع پیوست و کمی پیش از آن نیز با توانایی اخوان المسلمین در چهاربرابر کردن تعداد کرسیهای خود در مجلس مصر. باید به خاطر آورده شود که دموکراسی گاهی کسانی را به قدرت میرساند که دموکرات نیستند، و این تنگنایی است که البته در تاریخ اروپا تازگی ندارد. اکنون از آن وجد و شادی که در غرب با انقلاب سدر لبنان به راه افتاد و همچنین با حضور انبوه شرکت نندگان در اولین انتخابات پس از جنگ در عراق در ۲۰۰۵ دیگر خبری نیست.
نتیجهی آن حمایت مجدد از شیوه حکومت استبدادی نظیر آنچه توسط رئیس جمهور مصر حسنی مبارک، رئیس جمهور تونس زین العابدین بن علی و عبدالله دوم پادشاه مصر به انجام میرسد بود. عقیده این حکام این است که یقیناً دموکراسی چیز خوبی است. لیکن این نظام حکومتی با خودش آشوب را نیز به همراه میآورد که باید از آن جلوگیری نمود. این همان درسی است که باید از عراق آموخت و برای آنها مسئله اصلی این است که باید ثبات کشور مقدم بر دموکراسی باشد.
چگونه است که هیچکدام از ۲۲ کشور عربی واقعاً دموکرات نیست و اینکه یافتن دموکراتهای واقعی در ترکیه، پاکستان و بنگالدش دشوار تر است تا هرجای دیگر؟ آیا طبق معمول مقصر اصلی این وضع طبقه متوسط ضعیف، نظام بسیار بد آموزشی و فقدان سنتی است که تفاوتهای سیاسی را مورد پذیرش قرار میدهد؟ یا این که اسلام و دموکراسی به طور بنیادین با هم ناسازگار هستند؟
ادامه دارد . . .