iran-emrooz.net | Thu, 08.11.2007, 11:00
سوسيال دموکراسی از منظر کدامين تفکر؟
م. آذری
هدف نگارنده در نوشته زير نه توضيح و بررسی سوسيالدموکراسی از ابعاد مختلف، بلکه نگاهیست فشرده به نگرشهای گوناگونی که تلاش در توضيح انسان و اجتماع انسانی دارند.
به باور من چنين کندوکاوی به امر شناخت نحلههای گوناگون سياسی، فکری و از آنجمله سوسيالدموکراسی کمک وافری خواهد داشت.
يکی از مهمترين سئوالات در حوزه جامعه شناسی همواره اين بوده است که آيا جامعه انسان را میسازد و يا انسان جامعه را؟
و يا اينکه چه چيزی سبب تشکيل، پايداری، دوام و توسعه جوامع بوده است و اينکه موتور محرک حرکات اجتماعی کدامند؟
آيا سازش، گفتگو و اقناع کردن غلبه بر کشمکش، بحرانیتر کردن و برخورد اضداد دارند؟ و...
اساساً چگونگی پاسخ به اينگونه سئوالات در طول تاريخ بشری همواره مورد بررسی و تحقيق بوده و از دل آن مقوله هايی از قبيل جايگاه اجتماعی، چرايی عملکرد فردی و يا اجتماعی انسانها و غيره تا حدودی قابل فهم و درک گرديده است.
برخی نظريه پردازان معتقدند که ابتدا میبايست روشن ساخت که جامعه اساساً چگونه پديده ايست. آنها در توضيح اين مقوله، ابتداعملکرد سيستم اجتماعی را نقطه آغاز قرار داده و از وجود سيستمهای گوناگون در پيوند ارگانيک با يکديگر برای توضيح جامعه استفاده میکنند.
به نظر اين انديشمندان «فونکشوناليسم» جامعه را میتوان با هر ارگانيسم ديگری مقايسه کرد و نقش هر بخش از اين ساختمان «جامعه» را بمثابه عملکردی «فونکشون» در ارتباط با کل ارگانيسم اجتماعی که از خود میتواند داشته باشد بررسی کرد.
اين تئوری عمدتاً عملکرد سيستم و يا ارگانيسم اجتماع را در چند حوزهء سيستم اجتماعی، سيستم فرهنگی و سيستم شخصيت فردی و رفتاری که در پيوندی ارگانيک با يکديگر فرار دارند؛ بررسی میکند.
در تدقيق و توضيح سيستم اجتماعی آنرا به چند زير مجموعه از قبيل سيستم اقتصادی، سيستم سياسی، سيستم هماهنگی اجتماعی و سيستم اعتمادی تقسيم کرده و حيطه اختيار و مکانيزم تأثير گذاری و تأثير پذيری هر يک از يکديگر را میشکافد.
همينگونه سيستمهای فرهنگی، شخصيت فردی و سيستم رفتاری را به زير مجموعه هايی چون الگوهای اخلاقی، سمبلهای قدرت، هويت فردی، انگيزه، وجدان، انتخاب ژنتيکی، امکانات برآورد خواستها و تمايلات، ميزان هوشمندی و... تقسيم میکند.
در تبيين چگونگی نوع ارتباط و هماهنگی اين سيستمها با يکديگر نيز به افزارها و مکانيزمهای ديگری اشاره ميکند؛ از آنجمله رابطه مابين " مقوله"، "نقش ارتباطی و يا انتقالی" و "تضمين" به تحقق رسيدن آن مقوله میباشد.
برای مثال اگر مقوله "قدرت" مورد بررسی است، چگونگی انتفال آن برای مثال صدور "فرمان" يا "بخشنامه" و يا هر "تمهيد ديگری" مورد نقادی قرار میگيرد، و در مرحله نهايی تضمين اجرای "فرمان" و يا "بخشنامه" که با استفاده ازابزار "خشونت آميز"، "بوروکرا تيک" و يا "دموکراتيک" قطعيت میيابد مورد کندوکاو قرار میگيرد.
برای مثال تالکوت پارسون، معتقد است که هر سيستم مبتنی بر چهار فونکشون است
«AGIL»
- ADAPTION - تطبيق با محيط
ـGOAL ATTAINMENT - تحقق هدف
ـINTEGRATION - درهم آميزی
ـLATENCY - حفظ ارزش
البته در اين الگو وی فونکشون را به معنای رابطه مابين سيستم و محيط و تغييرات درونی سيستم معنا میکند. بعبارتی هر فونکشون «درون يک سيستم» خود به چهار فونکشون تقسيم شدنی ست و هر زير مجموعهای خود به زير مجموعههای چهارگانهای تقسيم میشوند و الاآخر...
هدف ازاين مختصر نه شرح و توضيح کامل تئوری پارسون و يا ديگران بلکه ارائه گوشهای از اينگونه تئوريهاست.
قدمت فونکشوناليسم «در معنای مقايسه جامعه با يک ارگانيسم بيولوژيکی» به دوران پلاطون و ارسطو باز میگردد.
هربرت اسپنسر، آگوست کومته، اميل دورخيم، برونيسلو مالينوسکی، تالکوت پارسون، روبرت مترون از برجستهترين جامعه شناسا ن فونکشوناليستی در دو صده اخير میباشند.
برخی ديگر از انديشمندان «POSITIVISM» وظيفه جامعه شناسی را "آنچه که هست" میدانند و "آنچه که بايد باشد" را بعهده ديگران وامی گذارند.
استدلال هم چنين است که علم در حوزه مسائل "ارزشی" همچون عدالت، حق و... قادر به توضيح نيست چراکه از اينگونه مفاهيم ميتوان برداشتهای متفاوت، متناسب با جايگاه فردی و اجتماعی و احساس فردی، «SUBJEKTIV» داشت.
و اصل را بر اين میگذارد که دانش ما از قوانين اجتماعی و يا کالبد شکافی علمی جامعه هيچگاه دانش و شناخت ما از حقيقت نيست بلکه اين دانش تنها وسيله ايست که به کمک آن میتوان به واقعيتهای اجتماعی نزديک شد.
برای مثال ماکس وبر زمانی که مارکسيسم را بررسی میکند میگويد: زمانيکه مارکس قوانين جامعه سرمايه داری و ماترياليسم تاريخی را کشف و يا ارائه نمود در حقيقت نوعی جامعه ايده آل ممکن را طرح ريزی کرد. اين تئوری «مارکسيسم» میتواند برای تبيين مقايسهای مورد استفاده محققين اجتماعی قرار گيرد؛ اما بسيار خطرناک خواهد بود هر گاه تصور کنيم که اين تئوری دربرگيرندهء واقعيات ناگزير هر جامعه و آينه واقعی همهء پديدههای اجتما عی ست.
ماکس وبر خود بر چهار اصل در عملکرد اجتماعی فرد معتقد بود؛ و از ورای شناخت آنها اعتقاد به شناسايی دلائل هرگونه حرکت اجتماعی و تأثيرات متقابل آنها در يکديگر داشت.
- عملکرد سنتی و يا عادت
ـ عملکرد مبتنی بر اعتقاد و يا باور به يک مذهب و يا ارزش بدون توجه به تأثيرات آن عملکرد
ـ عملکرد احساسی
ـ عملکرد ناشی از محاسبه سود و ضرر
وی با چنين نگاهی به عملکرد فردی، ديگر حوزههای اجتماعی نظير دولت، طبقه، سازمان و غيره ؛ که به فهم او در تحليل نهايی از انسجام افراد منفرد تشکيل يافته اند؛ را با همان مختصات بالا ارزيابی میکرد.
بر اين راستا برای مثال وی تفوق و رشد سرمايه داری در اروپا را در پروسه «RATIONALISM» رابطه مابين هدف و وسيله و اينکه محاسبه سود و ضرر وسائل ضرور برای کارآمدی بيشتر در اقتصاد را تضمين میکنند، میديد.
وی از تحقيق در باره عملکرد مذهب مسيحيت در دوران نضج و رشد سرمايه داری به اين نتيجه میرسد که بين مفاهيم اخلاقی پروتستانها و روح سيستم سرمايه داری «رقابت، سرمايه گذاری سالم» رابطهای گسست ناپذير وجود داشته و اين امر مهمترين فاکتور توضيح علل تفوق سرمايه داری در اروپاست. به ديگر سخن توضيح علل فرآيندهای اجتماعی، اقتصادی بر مبنای در ذره بين قرار دادن عملکرد فردی. همان سئوال اوليه: اجتماع فرد را میسازد و يا فرد جامعه را و يا هر دو يکديگر را؟
اگر بخواهيم تنوع گسترده جوهر فکری متفکران معاصر و قديم در عرصه معينی، برای مثال سيستم اموزشی، را بطور فشرده مروری کنيم؛ آنگاه شايد قدمی در شناخت نحلههای سياسی گوناگون و از آنجمله سوسيالدموکراسی خواهيم داشت.
ـ هابرماس جايگاه سيستم آموزشی را نوعی واسطه فرهنگی بين نسلهای کنونی و آتی میداند.
ـ مارکسيستهای مدرن سيستم آموزشی را بعنوان سازمانی برای توليد و تقسيم نيروی کار ورزيده برای سيستم سرمايه داری قلمداد میکنند.
ـ گروهی «تئوری سرمايه انسانی» اين سيستم را محلی برای جامعه و افراد برای سرمايه گذاری جهت توليد متخصصين برای درآمد بالاتر میبينند.
ـ برخی «تئوری برابری اجتماعی» آنرا ارگانی برای کم شدن فاصله طبقاتی ارزيابی میکنند.
ـ پير بردوو معتقد بود که سيستم آموزشی بر اين پايه رشد و نضج يافته که به توليد و باز توليد سرمايه فرهنگی و در نتيجه به باز توليد تقسيم موقعيتهای اجتماعی که عمدتاً در خدمت طبقات مرفه است، خدمت میکند.
ـ و لاغير...
در نوع نگاه به چگونگی برقراری، سامان يابی و استمرار نظام مند جامعه ما عمدتاً با سه نوع شيوه تفکر مواجهيم.
يک نظر بر اين اتکا دارد که در جوامع عصر حاضر توافق عمومی در باره سيستم ارزشی و سازش حول منافع مشترک وزن بيشتری نسبت به اختلافات عقيدهای و منافع متضاد دارند و اين عامل اصلی برقراری سامان يابی و توازن اجتماعی ست. «برای مثال آنتونی گيدنز»
تفکر ديگر «konflikt teori» سامان يابی و نظم اجتماعی را نه ناشی از سازش بلکه به دليل اجبار و فشاری که قدرتمندان در عرصههای سياسی، اقتصادی و فرهنگی بر زيردستان بطور مستمر وارد میسازند، میداند.
نظرگاه سومی نيز «برای مثال نظريه «Ralf Dahrendorf» هر دو ديدگاه را درست میپندارد و بر آنست که تنها يکی از اين دو نظرگاه را برای نگاه به مسائل اجتماعی در مورد پديدهای ويژه میتوان انتخاب کرد.
و يا اينکه چه ميزان از دادههای رسانههای گروهی بازتابی حقيقی از واقعيتهای جهان پيرامونی ماست، نظرگاهای متفاوتی را ملاحظه میکنيم.
آيا فرهنگ صنعتی در قالب راديو، تلويزيون، روزنامه ها ، مجلا ت و فيلم با اشکال استاندارد شده و تزريق روحيهء بی تفاوتی مانع گسترش تفکر انتقادگرا و مستقل گرديده است؟ (نظريه هابرماس)
جايگاه رسانههای گروهی در شکل گيری و نضج پايههای برداشتی ما از آنسوی مرزها (نظريه Baudrillad)
و يا اينکه آيا رسانههای گروهی بستری متناسب برای دريافت اطلا عات ضرور و در عين حال کانال انتقال دمکراتيک مسائل اجتماعی ست؟ (نظريه John Thompson)
حال اگر من پيرو هيچ کدام از تئوريهای بالا «که ليستش بيش آنچه که در بالا آمده، میباشد» نباشم و تنها به نقل ارقام «emperi» آنهم بطور فشرده قناعت کنم، شما چه پاسخی به سئوال طرح شده در بالا خواهی داد.
چهار بنگاه بزرگ خبری جهان «AFP - AP -UPI - Reuter» روزانه جمعاً ۳۴ ميليون کلمه به زبانهای گوناگون به تمام کشورهای جهان ارسال میدارند! UPI به تنهايی اخبار خود را به ۱۱۴ کشور و به ۴۸ زبان مختلف به فروش میرساند.
۹۰ درصد عناوين خبری روزنامهها، راديو و تلويزيون در سراسر جهان از اين چهار بنگاه خبری تغذيه میشوند.
تغذيه برنامههای تلويزيونی و تهيه کنندگان فيلم های سينما و تبليغات و نشر کتب شرکت Times - Warner بزرگترين شرکت جهانی ست که در سال ۱۹۸۹ با بهم پيوستن چندين شرکت همطراز در امريکا تاسيس گرديد. در اين شرکت بيش از ۳۵۰۰۰۰ (درسته سيصد و پنجاه هزار!!) نفر در گوشه و کنار دنيا به کار مشغولند!!
Rupert Murdoch ساکن امريکا به تنهايی مالکيت روزنامه هايی از قبيل The Times و Sundy Time و... sky TV و Star TV (در کشورهايی نظير هند، چين، ترکيه و...) شرکت فيلم سازی Twentieth- Century Fox و... را داراست.
همانگونه که در ابتدای مطلب اشاره کردم هدف از طرح چنين مسائل ظاهراً بی ربط به يکديگر نه تشريح سوسيالدموکراسی و نه تشريح انواع متنوع نگرشهای فلسفی، اجتماعی، سياسی بود.
هدف؛ طرح اين سئوال بغايت ساده اما مرکزی ست:
نوع نگاه ما به سوسيالدموکراسی، جمهوری اسلامی، تاريخ، اقتصاد، همسر، قدرت، همسايه، پول، سياست و... از چه ناشی میشود؟
منابع:
Klassisk och modern samhällsteorier……………William Outhwaite
Herbert Spencer……………Heine Andersen
Emile Durkheim………….Willy Guneriussen
Frankfurtskolan…………….Anders Ramasy
Modern marxistisk teori………. Jens Peter Frolund Thomsen & Heine Andersen’
Rational choice……….Roar Hagen
Funktionalism…………Halvor Fauske
Neofunktionalism…………Halvor Fauske
Det konfliktteoretiska alternativet till funktionalism……….Pål strandbakken
Jean – Paul Sarte………Dag osterberg
Struktualism……….Tom Broch
Pierre Bourdieu……….Staf Callewaert
Jurgen Habermas……….Heine Andersen
Niklas Luhman……….Roar Hagen
Sociologi……….Antony Giddens
Från Aristoteles till modern samhällsteori……….Margareta Bertilsson