ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sun, 04.06.2023, 17:02
نظری به کتاب جدید شیریندخت دقیقیان

اسفندیار طبری

مدرس فلسفه در آلمان

«فناجویی یا انسان خدایی؟ پژوهشی در عرفان ایرانی و حکمت قبالا»

شیریندخت دقیقیان کتابی نگاشته که برای نقد عرفان ایرانی و شناخت منابع تعصب‌آلود تاکنونی، اهمیت بسیاری دارد. او در این کتاب به طور سیستماتیک در ابتدا به واژگان و مفاهیمی می‌پردازد که تاکنون در فرهنگ ایرانی نسبت به آنها شناختی وجود نداشته، ولی پایه‌های تاریخی مفاهیم عرفانی هستند. شناختن و ‌تعمق در حکمت قبالا بدون شک می‌تواند پنجره‌های تازه‌ای نه تنها در شناخت عمیقتر عرفان ایرانی، بلکه برای کشف دلایل انحطاط در بخشی از تفکر سنتی ایرانی بگشاید. دو مقولۀ مهم و مرکزی تحقیق نوآور شیریندخت دقیقیان، فناجویی دربرابر انسان خدایی و انسان کامل دربرابر کمال انسانی است. او نشان داده که پی گرفتن هر یک از گزینه‌ها چه پیامدهایی برای فرهنگ‌ها و به ویژه برای فرهنگ ایران داشته است. دقیقیان می‌نویسد:

پی گرفتن رشتۀ استدلال‌های تاریخی، متنی، هرمنوتیک و تاریخ فلسفه و عرفان این تحقیق اندیشه ساز برای تفکر ایرانی مدرن، جز با خواندن آن ممکن نیست، اما اگر بخواهم فهرست وار و به ایجاز تزهای این تحقیق را شرح دهم، بخشی از مقدمۀ مصاحبۀ دکتر محمدرضا نیکفر و شیریندخت دقیقیان در مورد این کتاب را بازگو می‌کنم:

قبالا یا کبالا عرفان نظری و عملی یهودیان بر اساس متون توراتی و تفسیرهای باطنی و رمزی از آنها است و بدون شک تاثیر بسیار بزرگی در سیر اندیشه عرفانی ایرانی داشته ‌است. نویسندۀ کتاب، سرنخ این تاثیرها را در تاریخ و سیر تکوین متون عرفانی و ادبیات عرفانی تا به امروز دنبال کرده است. کبالایی‌ها نظام هستی را بر اساس سطوح نیروهای خلقت که در ذات خود نور به معنای گستردۀ کلمه هستند، بیان می‌کند و ارتباط با این سطوح نیروهای هستی را با رفتارهای اخلاق مدار، خودشناسی، تحول درون و راه‌های عملی پالایش سطوح نفس انسانی برای هر فرد و در زندگی زمینی و روزمره ممکن می‌داند. از دید قبالا هدف انسان دریافت نور برای رشد خود و سپس سرریز ساختن آن به باقی مراتب عالم است.

کبالا در طول قرن‌ها یکی از عواملی بوده که بر فلسفۀ غربی تأثیر داشته است. در قرون وسطی، کبالا به عنوان یکی از مبانی فکری اصلاحات در مسیحیت موثر افتاد. بسیاری از فیلسوفان و متفکران مسیحی، از جمله توماس اکویناس به بررسی و نقد آن پرداختند. همچنین، بسیاری از مسیحیان به طور مخفی کبالای مسیحی را علیه جزم اندیشی کلیسا شکل دادند و به مفاهیم آن روی آورده‌اند.

فلسفۀ نور اشراق سهروردی، نمونۀ واضحی از تاثیراتی است که از فلسفۀ نور قبالایی گرفته ‌است.

فلسفۀ نور اشراق سهروردی، نمونۀ واضحی از تاثیراتی است که از فلسفۀ نور قبالایی گرفته ‌است. با توجه به اینکه سهروردی در دوران خود با فرهنگ یهودی و آثار فلسفه و عرفانی یهودی آشنا بوده است، می‌توان گفت که یکی از مهمترین تأثیرات بر سهروردی، تأثیر افکار و آثار مشهور متفکر یهودی، موسی بن مایمون (معروف به مایمونیدس) بوده است. او در اثر “مراغه الفلاسفه” از آثار و افکار مایمونیدس الهام گرفته بود. سهروردی به مایمونیدس به عنوان یکی از علمای مشهور یهود و از معتقدان به توحید وجودی اشاره کرده است. همچنین، سهروردی در آثار خود به مسائلی از جمله وحدت وجود، تفکر عرفانی، نقش ذهن در رسیدن به حقیقت، تأمل در جمالیات طبیعت و غیره پرداخته است که همگی از نظر تاریخی پیشتر در عرفان یهودی مطرح شده بودند. فلسفۀ نور سهروردی به عنوان یکی از مهمترین فلسفه‌های اسلامی در برخورد با مسائل عرفانی و معرفتی، تحت تأثیر چندین مکتب و فلسفه قرار گرفته است. بنابراین، می‌توان گفت که عرفان یهودی نیز یکی از منابع تأثیرگذار بر فلسفه نور سهروردی بوده است. اما در عین حال، باید توجه داشت که فلسفه نور سهروردی به عنوان یک فیلسوف ایرانی، بسیاری از اصول و مفاهیم خود را به ویژه از مکتب فلسفی اشراق، ابوعلی سینا، به‌دست آورده است.

عرفان کبالیستی، عرفانی است، که به گونه‌ای که در فلسفه اشراق سهروردی با اشنا هستیم، نظر به تکامل انسانیت یا کمال انسانی دارد. دقیقا همین هستۀ مرکزی کمال انسانی است، که از آدامیسم یا اومانیسم عبری بر می‌خیزد. برای سهروردی دو راه برای رسیدن به نور یا کمال انسانی وجود دارد: از راه عقل و خرد و یا از راه شهودی و‌عرفانی رسیدن به نفس درون خود،‌ که هر دو شیوه‌های خاص خود را دارند و به تفصیل به ان‌ها می‌پردازد. سهروردی تحت تاثیر کبالا به دنبال ایدۀ کمال انسانی رفت و‌در این راه جان خود را نثار کرد. بسیاری فیلسوفان اسلامی به دنبال ایدۀ انسان کامل رفتند و یک فلسفۀ سیاسی بر مبنای انسانی کامل ‌و مطلق در راس جامعه بنا نهادند، که ادامۀ آنرا تا امروز به صورت ولایت فقیه در حکومت اسلامی می‌بینیم.

تاثیر عمیقی که فلسفۀ یهود با فیلسوفانی چون ابن مایمون بر روشنگری غربی داشته و نیز تاثیر روش قبالایی بررسی و تفسیر معنای مخفی و معمایی متون توراتی بر تحولات دینی مسیحیان و غنای هرمنوتیک نزد فیلسوفان روشنگری، غیر قابل کتمان است. کانت و هگل با سیستم‌های فکری یهودیان آشنایی کامل داشتند و حتی‌هایدگر متاثر از هرمنوتیک یهود بود. مارتین بوبر قبالا را پایۀ مکتب خسیدیزم یهودیان اروپای شرقی می‌دانست و مفاهیم آنرا وارد فلسفۀ گفتگوی خود کرد.

این پرسش که مبانی قبالا چیست بهترین و کاملترین پاسخ خود را در تحقیق دقیقیان می‌یابد که خوانندگان را به آن رجوع می‌دهم. به طور خلاصه می‌توان گفت، که نقد اندیشه ایرانی، بدون نقد اندیشه عرفانی که در درون فرهنگ ایرانی جای دارد، ممکن نیست. این جمله پایانی در کتاب دقیقیان (ص ۲۳۸) همه چیز را در خود نهفته دارد:

شیریندخت دقیقیان که سال‌ها است جامعۀ ایرانی از نوشته‌های خلاق، خدمات تحقیقی، سردبیری و شرح‌ها و ترجمه‌های او در قلمروهای فلسفه و فرهنگ برخوردار بوده، اینک کتابی ارزشمند نگاشته که امیدوارم مورد بررسی و پژوهش اندیشمندان ایرانی قرار گیرد. این اثر پایه‌ای استوار به دست می‌دهد تا بتوان با دیدگاهی نقادانه و منصفانه نسبت به عرفان ایرانی به ریشه‌های آن رسید و عناصر رسوخ کرده در تار و پود اندیشۀ ایرانی را تجزیه و تحلیل کرد.

اسفندیار طبری
ماه جون ۲۰۲۳

اطلاعات مربوط تهیۀ کتاب فناجویی یا انسان خدایی:
https://bestread.wixsite.com/mypublicationsdirect
————————————-
[1] https://www.radiozamaneh.com/749584/
[2] همان جا