شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 13.11.2017, 15:56

بخش نخست

جنبش مشروطه و بنیادهای ساختار قانون اساسی آن


بهزاد کشاورزی

مطلب زیر متن یک سخنرانی است که در انجمن فرهنگ ایران در پاریس انجام شده است.

صدور فرمان مشروطیت:
ادامۀ مبارزات مشروطه خواهی مردم ایران، در تیرماه سال ۱۲۸۵ شمسی، به دو تحصن از سوی دو گروه از مردم تهران در شهر قم و سفارت انگلستان انجامید(۱).

گروه اول، ملایان و طلاب مشروطه خواه بودند که به دنبال حادثۀ مسجد جامع تهران(۲) در تاریخ ۲۳ تیرماه ۱۲۸۵ به شهر قم عزیمت و تا ۲۳ مرداد در آن شهر متحصن شدند.

گروه دوم نیز ده‌ها هزار تن از اهالی تهران(۳)، متشکل از بازرگانان، اصناف، کارگران، طلاب، تحصیلکرده‌ها، روشنفکران و غیره بودند که به فاصلۀ چهار روز از عزیمت ملایان (در روز ۲۷ تیرماه)(۴)، به سفارت انگلستان پناهنده شده و تا ۱۶ مرداد در تحصن باقی ماندند.

دو رویداد فوق آخرین مرحله از انقلابی بود که به صدور فرمان مشروطیت انجامید. لیکن آنچه که در صدور آن فرمان تأثیر گذار گردید، تلاش بی وقفه‌ای بود که ترقیخواهان و اصلاح‌طلبان(۵)، در طول این تحصن به عمل آوردند. آنان از سوئی با نفوذ دادن عوامل خویش در بین متحصنین قم، ملایان را در راه درخواست «مجلس ملی» تشویق می‌کردند و از سوی دیگر با نفوذ کردن در بین پناهندگان سفارت انگلستان، افکار آنان را به سوی درخواست و پذیرش مشروطیت ارشاد می‌نمودند.(۶)

به عبارت دیگر، گروه اخیر کسانی بودند که از دهها سال پیش (به ویژه پس از تأسیس مدرسۀ دارالفنون) در راه بیداری ملت ایران تلاش کرده و در کلیّۀ جنبش‌ها و حرکت‌های اجتماعی شرکت کرده بودند. از همان ابتدا، روش مبارزاتی آنان بدین ترتیب بود که در این جنبش‌ها پای گروهی از روحانیان توانمند کشور را به میدان کشیده و از قدرت مردمی آنان برای مبارزه با مراکز استبداد و ستمگری استفاده می‌کردند.

تحصن مردم تهران در سفارت انگلستان نقطۀ عطفی در تاریخ ترقی خواهی کشور ایران به شمار می‌رود زیرا که قبل از تحصن، واژۀ مشروطیت برای مردم ایران واژۀ شناخته شده‌ای نبود(۷). لیکن تحصیل‌کردگان (۸) و اصلاح‌طلبان، توانستند در طول تحصن نوزده روزۀ مردم(۹)، افکار آنان را برای پذیرش مشروطیت و حکومت قانون آماده سازند(۱۰). آنان پس از نفوذ در سفارت، به تعلیمات سیاسی موجهی دربین بست نشینان همت گماشتند و در نتیجه خواست‌های آنان از دولت را در راستای استقرار یک حکومت دموکراتیک رهنمون گشتند. برای این که بتوانیم تأثیر تلقین تحصیل‌کردگان و ترقیخواهان را در بین مردم بست‌نشین سفارت انگلستان روشن سازیم، به بیان مشاهدات برخی از ناظرانی که درآن جمع حضور داشتند و همچنین نتیجۀ مطالعات پژوهشگران و مورخین را دراین مورد بررسی می‌کنیم:

کسروی می‌نویسد:

    «...در آن چند روزه کسانی به مردم معنای آزادی و مشروطه و پارلمان را تا یک اندازه فهمانیده بودند...»(۱۱)

یحیی دولت‌آبادی که در آن تاریخ عضو چندین انجمن سرّی ترقیخواهی بود و در اوضاع متحصنین سفارت نیز نظارت داشت، در این باره می‌نویسد:

    «آزادی‌خواهان که حوزه‌های متعدد دارند، بیشتر افراد آنها به عنوان تماشاچی در جزو متحصنین سفارت دیده می‌شوند و مراقب هستند که این دوای سمی یعنی توسل به بیگانه به قدر حاجت استعمال شود. دست آخر هم کار خود را کرده نگذارند آن طور که انگلیسیان می‌خواهند (از این التجای خلق به سفارتخانۀ آنها استفاده کنند) کامیاب گردند.»(۱۲)

حیدرخان عمواغلی در خاطرات سیاسی خود می‌نویسد:

    «از آنجائی که متحصنین سفارت مطلقآ اطلاعی از وضع مشروطیت نداشته و ترتیب آن را مسبوق نبودند، فلهذا هیأتی از عالمان مملکت همیشه دستورالعمل‌های باطنی خودشان را به آنها تلقین می‌نمودند که من هم جزء آن هیأت مشغول کار بودم».(۱۳)

تقی‌زاده نیز در این مورد می‌گوید:

    «...در میان بستیان سفارت، کمیسیونی تشکیل شده که برخی از ایرانیانِ کم و بیش غربگرا، از قشر مقامات تحصیلکرده، طرف مشورت آن هستند و با رهبران مذهبی قم نیز در تماس است و این رهبران نیز به نوبۀ خود با ولایات مختلف تماس دارند...»(۱۴)

ژانت آفاری نیز نوشته است:

    «چند روشنفکر، از جمله صنیع الدوله...رفته رفته بحث دربارۀ اصول حکومت مشروطه را با متحصنان باغ سفارت آغاز کردند. با اعضای سفارت، از جمله اسمارت نیز دربارۀ ماهیت دموکراسی‌های اروپا بحث کردند. مشارکت توده‌ای اصناف، محصلان، و روشنفکران رادیکال جمعیت‌های مخفی، که بیست و سه روز ادامه یافت (۲۴ تیر تا ۱۵ مرداد)، خواست‌های معترضان را به سرعت تشدید کرد.»(۱۵)

ناظم الاسلام – که ناظرمستقیم بست نشینان سفارت بود و به همراهی اعضای انجمن مخفی در سفارت چادر زده و متحصن شده بود- دراین باره می‌نویسد:

    «می‌توان گفت سفارتخانه در حکم یک مدرسه شده است، چه، در زیرهر چادر و هرگوشه، جمعی دورهم نشسته‌اند، ویک نفرعالم سیاسی از شاگردان مدارس وغیره آن‌ها را تعلیم می‌دهند. یعنی چیزهای تازه به گوش مردم می‌خورد که تا کنون احدی جرأت نداشت برزبان آورد...»(۱۶)

وزیرمختارانگلیس (که از نزدیک بر این تحصن نظارت داشت) نیزاین مطلب را تأیید کرده ودرگزارش رسمی خود آورده است که درمیان بستیان کسان نامداری وجود داشت:

    «تصور می‌رود راجع به خواست‌های‌شان [از دولت], از افراد درس خوانده و با اطلاعی مانند صنیع‌الدوله دستور می‌گرفتند.»(۱۷)

وزیر رسائل نیزدراین باره می‌نویسد:

    «افرادی «قانون دان» به جماعت بستیان پیوستند که قانون فرانسوی برای آنان می‌خواندند وترجمه می‌کردند، وخواهان همان قانون فرنگی بودند»(۱۸)

محمد علی کاتوزیان (که جزو متحصنین بود)، دراین باره آورده است:

    «...عده‌ای ازمردم متنورالفکر درمیان جمعیت می‌رفتند ومتحصنین را می‌آموختند که باید مقصود خود را منحصربه عودت آقایان وتأمین قرارندهند... مخصوصآ حسینقلی خان نواب و عباسقلی خان نواب که ازبستگان نزدیک سفارت بودند درتلقین، جدّی وافی داشتند ودرخارج نیزعده‌ای ازدانشمندان مملکت به توسط ارسال رسل هرنوع مساعد ت فکری با آقایان متحصنین نموده وموجبات بازشدن افکاررا فراهم می‌ساختند ازقبیل مرحوم مرتضی قلیخان صنیع الدوله وبرادراو مخبرالسلطنه وسایرین ازاعضای وزارت خارجه. کم کم برتقاضای متحصنین افزوده گردید وعلاوه برتقاضای تأمین خود، مجلس معد لت را نیزخواستارگردید وکم کم پله پله بالا رفته آخرالامرتقاضای مجلس شورای ملی نمودند.»(۱۹)

کاتوزیان اضافه می‌کند:

    «...بالجمله عده‌ای از متنورین در خارج بوده و مخصوصآ تحصیل اطلاع از عملیات دربار می‌نمودند و راپورت آن را همه روز و قبل از انجام خیالات درباری به سفارت و متحصنین می‌فرستادند. البته یک دسته و جمعیت نبودند که از خارج مشغول به کار بودند بلکه دسته‌های متعدد بودند که در یک دستۀ آنها نگارنده بود...»(۲۰)

حدود دو هفته‌ای از تحصن نگذشته بود که مردم به حد کافی از حقوق سیاسی – اجتماعی خویش آگاه شده بودند. وحتی شاه را نیز به عنوان «ظل الله» نمی‌پذیرفتند.

وزیر رسائل می‌نویسد:

    «بستیان حالا همه اهل پلیتیک وقانون دان شده‌اند، وحرف‌ها می‌زنند که انسان مات می‌ماند. مثلآ می‌گویند: معنی تحت اللفظ شاه این است: نمایندۀ ملت؛ ودرصورتیکه ملت کسی را نخواسته باشد، آن شخص را درهیچ دول نخواهند شناخت ودیگرتمام حرف‌ها تمام است.»(۲۱)


در همین زمان بود که تحول فکری – عقیدتی متحصنین به مرحله‌ای ارتقاع یافته بود که به کمتراز «مجلس مبعوثان» و«نظامنامه» راضی نبودند. اشاره به محتوای تقاضا‌هائی که درروزهای آخر بست نشینی از جانب مجموعۀ بست نشینان درخطاب به دولت اعلام گردید، نشان ازپیشرفت مایۀ فکری آنان است که درنتیجۀ تعلیمات سیاسی واجتماعی ترقی خواهان قوام یافته بود. آنان مستدعیات خویش را با هوشیاری کامل تعمیم به درخواست کلیۀ اهالی کشور و به قول آدمیت «... از لسان نوع مملکت و تمامی افراد اهالی ایران...»(۲۲) داده بودند. وسپس درخواست‌هایشان را به شرح زیراعلام کرده بودند:

- «خلع و تبعید» وزرای خائن ناقابل که «مصدر مفاسد بزرگ» شده‌اند.
- قصاص قاتلین «و الاّ اهالی ملت خودشان خونخواهی خواهند کرد»
- مراجعت دادن علما ازقم وبازگشت تبعید شدگان.

و در بند آخر نوشته بودند:
- «عمده مقصود ما تحصیل امنیت واطمینان ازآینده است که ازمال وجان وشرف...خودمان درامان باشیم».

به علاوه از آنجا که «اوامر حکومت در تحت نظامنامۀ مخصوص نیست و در دایرۀ استبداد و دلخواه شخصی» است، باید تکالیف ملت را «معلوم و محدود» نمایند که پس از این «آسایش نوعی داشته باشیم و گرفتار شکنجۀ ظالمان غیرمسئول نباشیم.»(۲۳)

جان کلام ومایۀ اصلی تقاضاها، دربند آخری نهفته است. این بند در دو قسمت خلاصه می‌شود. قسمت اول «تحصیل امنیت واطمینان ازآینده» درحقیقت استقرارقانون است (که حقوق آحاد ملت را معین سازد وامنیت جان ومال وحیثیت مردم بازیچۀ عمال حکومت قرارنگیرد). قسمت دوم، در خواست تهیۀ نظام نامه‌ای است که تکلیف ملت را معین نموده وحکومت استبدادی را الغاء نماید که همان قانون اساسی مشروطیت می‌باشد.

به دنبال این دو رویداد، پادشاه مجبور شد بالاخره فرمان مشروطیت را در روز ۱۳ و تکملۀ آن را در ۱۶ مرداد صادر کند.(۲۴)

همان روز، گروهی از بستیانِ سفارتِ انگلیس، به تحصن خویش خاتمه دادند. چون آن روز‌ها مصادف با روز تولد شاه نیز بود، لذا مردم تهران جشن مضاعف برپا داشتند. شهر را چراغانی کردند، مغازه‌ها را آذین بستند و سه روز تمام شور و شادی نمودند و حتی زنان نیز در این جشن‌ها شرکت داشتند.(۲۵) از طرفی سال فوق (۱۳۲۴ق) برطبق حساب حروف ابجد برابربا «عدل مظفر» می‌باشد، لذا مردم، آن سال را عدل مظفر نامیدند. بعد‌ها آن را در لوحی نوشته و زینت بخش سر در بهارستان (ساختمان مجلس شورای ملی) ساختند.

یک هفته بعد (روز چهارشنبه ۲۳ مرداد) روحانیان نیز تحصن خود را در شهر قم خاتمه داده و با احترام و استقبال از سوی مردم، وارد تهران شدند. بدین ترتیب کشور ایران به جرگۀ کشورهای «کنستی توسیونل» پیوست. بخشنامه‌ای از سوی دولت به شرح زیر به تمام نمایندگی‌های ایران ارسال شد:

    «به موجب دستخط همایونی دولت ایران در عِداد ممالک «کنستی توسیونل» درآمد، دولت متوقف فیها را آگاه نمائید.»(۲۶)

ادامه دارد

—————————————-
پانویس‌ها:

[۱] - دو تحصن شهر قم و سفارت انگلیس از مراحل مهم مشروطه خواهی مردم ایران است. برای آگاهی در این موارد به کتب تاریخ مشروطۀ ایران مراجعه گردد.
[۲]  - برای آگاهی از واقعۀ مسجد جامع تهران در زمان مشروطیت به تاریخ های انقلاب مشروطیت مراجعه شود.
[۳] - یحیی دولت آبادی تعداد متحصنین را بیست هزار نفر ذکر کرده است. ن – ک: حیات یحیی، ج۲، ص ۷۳. ادوارد براون می نویسد: «...تا اول اوت شمار پناهندگان به سفارت، طبق برآورد روزنامۀ تایمز، به سیزده هزار تن بالغ گردید و بر اساس همین تخمین، طی چند روز بعد تعداد آنان به شانزده هزار نفر رسید...» ن – ک: انقلاب مشروطۀ ایران، ترجمۀ، مهری قزوینی، صص ۱۲۵- ۱۲۴. کسروی نیز در این باره نوشته است: روز سه شنبه سی و یکم تیر شماره شان تا ۸۵۸ تن می بود، ولی سه روز دیگر تا پنجهزار رسید، و چهار روز دیگر تا سیزده هزار بالا رفت. همان گذشته، ص ۱۱۰.
[۴] - کسروی، تاریخ مشروطۀ ایران، ص ۱۱۰.
[۵] - برای آگاهی از تاریخ پیدایش و گسترش ترقی خواهی در تاریخ معاصر ایران، به مقالۀ « ترقی خواهی در تاریخ معاصر ایران » بهزاد کشاورزی، نشریّۀ انترنتی عصر نو، تاریخ دوشنبه، ۶ دی ماه ۱۳۸۹/ ۲۷ دسامبر ۲۰۱۰.
[۶] - آدمیت، فریدون، ایده ئولوژی نهضت مشروطیت، ص ۱۷۰. و نیز ن- ک: دولت آبادی، یحیی، حیات یحیی، ج۲، ص۷۱. و نیز بهزاد کشاورزی، نقش انجمن‌های «سیاسیِ سرّی» در مشروطه، بخش سوم، نشریۀ انترنتی ایران امروز
[۷] - روشن است که محصلین مدرسۀ دارالفنون و تحصیلکردگان در خارج از کشور و مأموران سیاسی خارج از کشور و نیز بازرگانانی که به خاطر معاملات تجاری با ممالک خارجی در ارتباط بودند، با نوع حکومت کشورهای پیشرفته آشنائی داشتند، لیکن تا آن تاریخ واژۀ « مشروطیت » به گوش کسی در داخل مملکت نخورده بود.
[۸] - مبدأ اصلاح طلبی در ایران را در این پژوهش گشایش مدرسۀ دارالفنون گرفته ایم. دارالفنون در روز یکشنبه ششم دی ماه ۱۲۳۰ هجری شمسی / ۱۸۵۱م ( سیزده روز پیش از قتل امیرکبیر ) و با حضور ناصرالدین شاه، آقاخان نوری صدراعظم و گروهی از تحصیل کرده گان و معلمین ایرانی و اروپائی با پذیرش ۳۰ نفر شاگرد رسمآ گشایش یافت. استخدام معلمینِ « اغلب » اطریشی و نیز از برخی از دیگر کشورهای پیشرفتۀ غرب و تدریس واحدهای دروس جدید اروپائی و همچنین استقرار مؤسسۀ ترجمه و نشر کتاب در آن مدرسه، موجب شد که جوانان کشور ما به صورت رسمی با علوم و فنون و نیز با عقاید فلسفی و جامعه شناسی غرب آشنا گشتند. به دنبال آن، میرزا ملکم خان ناظم الدوله با تأسیس مجمع سری فراموشخانه ( ۱۲۳۸ ش/ ۱۸۵۹م ) گروهی از روحانیان و تحصیلکردگان دارالفنون و نیز برخی از شاهزادگان و بازرگانان را به عضویت آن مجمع درآورده و آنان را برای پی ریزی جامعه ای مدرن با حکومتی دموکراتیک غربی آماده کرد. از آن تاریخ مجامع و محافل سری فراوانی از ترقیخواهان و درس خواندگان در هدف آگاهی مردم جامعه و مبارزه با جهل و خرافات و استقرار حکومتی دموکراتیک در تلاش بودند ( ن – ک: بهزاد کشاورزی سخنرانی ها و مقالاتی در سه بخش تحت عنوان « نقش انجمن های سری سیاسی در ایران »، نشریّۀ انترنتی ایران امروز ). این گروه پس از برپائی جنبش تنباکو ( ۱۲۶۹ – ۱۲۷۱ش/ ۱۸۹۰م ) به همراهی روحانیان و بازرگانان و تجار و اصناف و نیز فراهم ساختن مبارزات و حرکت های اجتماعی در دورۀ مظفرالدینشاه، از تحصن مردم تهران در سفارت انگلستان حدّ اکثر استفاده را کرده و موفق به استقرار مشروطه گردیدند.
[۹] - کاتوزیان مدت تحصن سفارت انگلیس را بیست و نه روز و تحصن قم را سی و دو روز ذکر کرده است. ن – ک: تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تهران، انتشارات شرکت سهامی انتشار، ۱۳۷۹، ص ۲۰۸.   ناظم الاسلام مدت تحصن در سفارت انگلیس را از روز چهارشنبه ۲۴ تیر ۱۲۸۵ش تا روز جمعه ۱۸ مرداد، به مدت ۲۶ روز بیان کرده است. ن – ک: تاریخ بیدازی ایرانیان، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، بخش دوم، ص ۳۲۸. ادوارد براون نیز این تحصن را از تاریخ روز پنجشنبه ۲۷ تیر تا ۱۳ مرداد ۱۲۸۵ش به مدت هیجده روز حساب کرده است. ن – ک: انقلاب مشروطیت ایران، ترجمۀ مهری قزوینی، تهران، انتشارات کویر۱۳۷۶، صص ۱۲۵ – ۱۲۴.
[۱۰] - ناظم الاسلام در روز ۱۷مرداد می نویسد: «...در این روز...شاگردهای مدرسۀ دارالفنون و مدرسۀ نظامی و مدرسۀ فلاحت نیز داخل شده و چادر مخصوصی برای آن ها نیز بر سر پا کردند...». ن - ک: تاریخ بیداری ایران، همان گذشته، ص ۳۲۲.
[۱۱] - تاریخ مشروطۀ ایران، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ دهم، ص ۱۱۲.
[۱۲] - دولت آبادی، همان گذشته، ص ۷۴.
[۱۳]  - خاطرات شخصی حیدرخان عمواغلی، نشریۀ یادگار، سال سوم، شمارۀ پنجم، صص ۷۰ – ۶۹.
[۱۴]  - براون، ادوارد، همان گذشته، ص۱۲۷، (ح).
[۱۵]  - انقلاب مشروطۀ ایران، ص ۸۵.
[۱۶]  - همان، ص۲۷۴.
[۱۷]  - آدمیت، همان، ص ۱۶۹.
[۱۸]  - همان.
[۱۹]  - تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ص۱۸۸.
[۲۰] - کاتوزیان، همان بالاف ص ۱۸۹.
[۲۱]  - آدمیت، همان گذشته.
[۲۲]  - آدمیت، همان، ص۱۶۸.
[۲۳]  - آدمیت، همان گذشته، ص ۱۶۸.
[۲۴] - کاتوزیان این تاریخ آخری را روز ۱۸ مرداد ذکر کرده است. ن - ک: ص ۲۰۰.
[۲۵] - کسروی، همان، ص ۱۲۰.
[۲۶] - آدمیت، فریدون، ایده ئولوژی نهضت مشروطیت ایران، ص ۱۷۲.






نظر شما درباره این مقاله:








 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024