صدای آمریکا: نشریه هافینگتون پست در شماره روز پنجشنبه ۴ سپتامبر خود، در مقالهای به قلم جفری تونی، معاون دانشگاه کین و رئیس بخش مسائل آکادمیک، که با همکاری علی عرب، استادیار آمار در دانشگاه جورج تاون و الیس اوبرباک از عفو بین الملل تهیه شده است، به یکی از جنبههای مهم فرار مغزها در ایران پرداخته است.
نویسندگان در این مقاله مینویسند: حتی آنان که سخت دل مشغول ریاضیاتاند از خبر موفقیت مریم میرزاخانی، نخستین زن و نخستین ایرانی برنده مدال پرافتخار فیلدز، مبهوت شدند.
داستان زندگی او- تلاشها، دست آوردها، پشتکار- و نیز جان به دربردنش از سانحه اتوبوسی که درآن عدهای از ریاضی دانان جوان نخبه در راه بازگشت از یک رقابت ریاضی کشته شدند، بویژه برای ایرانیان الهام بخش است.
حسن روحانی رئیس جمهوری ایران در پیامی توییتری شخصا به پرفسور میرزاخانی تبریک گفت.
با آن که ایرانیان به مریم سخت افتخار میکنند اما او در ایران کار و زندگی نمیکند. او در دانشگاه استانفورد تدریس میکند و یکی از بسیار ایرانیان باهوش و با استعدادی ست که در پی دسترسی به امکانات و فرصتهای بهتر در کشورهای دیگر، ایران را ترک کردهاند.
بسیاری از آنان به طور عمده آمریکای شمالی و اروپا را برای دست یابی به مقصود خود انتخاب کردهاند. همه میدانند که ایران با مشکل فرار مغزها روبروست. امری که مقامهای ارشد ایران، از جمله رضا فرجی دانا، وزیر[پیشین] علوم و فن آوری، آن را تایید کردهاند. «هرسال حدود ۱۵۰ هزار تن از نخبگان ما از ایران مهاجرت میکنند که برای مان به قیمت ۱۵۰ میلیارد دلار تمام میشود.»
ایرانیان برای ترک وطن و جست و جوی فرصتهای بهتر در خارج دلایل مختلفی دارند. اما یک عامل همیشگی و محتمل بازداشت ناگهانی و زندانی شدن با اتهامهایی چون اقدام علیه امنیت ملی است. تنها به خاطر آن که با همکاران شان در خارج به تبادل اطلاعات معمولی پرداختهاند.
این همان سناریوی کابوس گونه ایست که برای امید کوکبی، دانشمند و فیزیک دان جوان و نخبه ایرانی روی داد. او که در رشته فوق دکترای فیزیک کوانتوم در دانشگاه تکزاس در استین درس میخواند، وقتی برای دیدار از خانواده اش در ژانویه ۲۰۱۱ به تهران آمد دستگیر شد و در ماه مه پس از محاکمهای ناعادلانه در دادگاه انقلاب و بی آن که کمترین دلیلی علیه او وجود داشته باشد، به ده سال زندان محکوم شد- با اتهام واهی رابطه با کشور خصم و کسب «درآمد نامشروع». که همان کمک هزینهای ست که معمولا دانشگاه تکزا س به دانشجویان بالای لیسانس میدهد.
سازمان عفو بین الملل او را زندانی عقیدتی شناخته که تنها به خاطر رد همکاری و تحقیقات نظامی برای جمهوری اسلامی و به خاطر روابط قانونی آموزشی با نهادهای اکادمیک خارج از ایران به زندان افتاده است.
انجمن فیزیک آمریکا جایزه ساخاروف را به امید کوکبی اعطا کرده است: «به خاطر شجاعتش در رد به کارگیری دانش فیزیک خود در خدمت پروژههایی که به نظر او برای بشریت زیان آور است – و مقاومت در برابر فشارهای شدید فیزیکی و روانی که به این خاطر بر او وارد آمده».
مخالفت او با همکاری در برنامههای هستهای و نظامی ایران بظاهر یکی از دلایل تنبیه و بازداشت امید کوکبی است. اما اتهام مبهم و گنگ رابطه با کشورهای خصم نشان میدهد که او بار دیگر یکی از قربانیان داستانهای همیشگی روحانیون تندرویی ست که دستگاههای امنیتی قدرتمند کشور را اداره میکنند و بر آنند که دولت آمریکا، موساد اسرائیل و سازمان امنیتی بریتانیا دست در دست یک دیگر قصد انجام «انقلاب مخملی» دارند تا بنیانهای نظام جمهوری اسلامی را به لرزه درآورند. و برای دست یابی به این هدف با دعوت ایرانیان به شرکت در کنفرانسهایی درآمریکا یا کشورهای دیگر و یا با دادن اقامت در دانشگاهها و دیگر نهادها درآمریکا، ایرانیان برجسته را استخدام میکنند.
امید کوکبی و مریم میرزاخانی هردو عضو المپیاد دانشمندان و ریاضی دانان جوان بودند و خیلی زود از توانایی بالقوه خود برای استفاده از استعدادهای فوق العاده خود در خدمت به جامعه آگاه شدند. خوشبختانه پرفسور میرزاخانی میتواند فعالیتهای حرفهای و تخصصی خود را در کمال آزادی انجام دهد. در حالی که امید کوکبی باید در زندان بپوسد. او حتی کوشیده است در پشت میلهها به کار علمی خود ادامه دهد و با ارائه تحقیقات و نوشتههای علمی خود به کنفرانسها خواستار ادامه تحصیل خود شود. اما همه آن درخواستها توسط زندان بانان رد شده است.
وضعیت امید کوکبی تراژدیای مختص مردم ایران نیست. بلکه تراژدیای برای تمامی بشریت است زیرا ظرفیت بالقوهای را از آن سلب میکند. تحقیقات او بر اشعه و فوتونیکهای لیزری تمرکز دارد که میتواند در بسیاری از رشته به کار رود.
او حتی امیدوار بود که بتواند تحقیقی درباره برداشتن بافتهای سرطانی با لیزرهای فوق سرعت ارائه دهد. عملی که میتواند بسیاری از بیماران سرطانی را از جراحیهای دردناک و ناقص کننده معاف کند.
ایران در این اقتصاد جهانی و دانش بنیاد، به منابع و ثروتهای عظیم خود نیازی مبرم دارد. واین منابع همانا شهروندان با استعدادی هستند که برای آموزش شان هزینه بسیار خرج شده اما در نهایت کشورهای دیگر از دانش و استعداد آنان استفاده میکنند. هیچ یک از ما- تا چه رسد به مردم ایران- نمیتوانیم خسارتهای ناشی از ازدست دادن امید کوکبیهای جهان را جبران کنیم.