ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 06.06.2022, 10:53
کجایند مردان بی‌ادعا

جواد کاشی

نظام سیاسی بدون وجود مخالفین، خوابی است که هیچ‌گاه تعبیر نشده و نمی‌شود. اما مخالف کیست؟ موضوع جدال و مخالفت چیست؟ ابزارهای جدال و منازعه کدامند؟ منازعه در چه سطحی جریان دارد؟ غایت منازعه چیست؟

چهل و اندی سال از عمر نظام جمهوری اسلامی می‌گذرد. از همان روز نخست، میدان‌های نقد و منازعه و ستیز برقرار بوده است. پرسش‌های مذکور طی این چهل و اندی سال، پاسخ‌های گوناگون دریافت کرده‌اند. نظام جمهوری اسلامی در هر منزل کسانی را به قول خودش از قطار انقلاب یا به کلی از قطار زندگی پیاده کرده است. در همه این میادین منازعه نیز کم و بیش پیروز بوده است. اما به سریال این میادین منازعه تا انتها که می‌نگری، غم سراسر وجودت را فرامی‌گیرد.

از اول هم موافقان و مخالفان فرصت طلب و حقیر وجود داشتند. اما تعداد مردان و زنان شریف و صادق و اهل خرد در هر دو سوی میدان بیشتر بودند. فضائل و ارزش‌های اخلاقی و آرمان‌های چپ و راست، در میان بود. کسانی بودند که در موضع دفاع یا حمله به نظام، نمی‌خواهند ساکت و خاموش بمانند. مهم نیست در موضع درست ایستاده بودند و سخن راست می‌گفتند یا نه. هیچ بازیگری نیست که در عمل اشتباه نکرده باشد. اما مهم این بود که عاشق بودند، از خود گذشته بودند و کمتر کیسه‌ برای خود دوخته بودند. آدم‌ها بزرگ‌ بودند قطع نظر از اینکه چه می‌گفتند و چه می‌کردند. مخالفین عاشق ارزش‌های بلند بودند و هر کدام به نحوی مخالفت می‌کردند. بعضی با کلیت جمهوری اسلامی مخالفت می‌کردند، بعضی با اصل نظام مخالفتی نداشتند اما نمی‌توانستند از کاستی‌ها بگذرند جوانمردانه ایستادگی می‌کردند. بعضی اهل گفتگو بودند، بعضی اهل نصیحت‌های مشفقانه، بعضی تند تر بودند. به حساب نحو و صورت مخالفت‌شان باید رسیدگی کرد، اما اغلب با همه کمی و کاستی‌هاشان بزرگ بودند. مشکل همه شان این بود که راه و روش زندگی در میدان ارزش‌های اخلاقی ناسازگار را نمی‌دانستند.

سر همه بی استثنا به سنگ کوبیده شد. حتی سر کسانی که می‌خواستند از سر خرد از نظام دفاع کنند. بعضی از دنیا رفتند، بعضی جلای وطن کردند، بعضی در گوشه عزلت پیر شدند، بعضی محصور و بعضی مجبور به سکوت. در میان موافقین و مخالفین، مبارزان پر سابقه بودند، مردان و زنانی که شرط آزادی را در اعلام مخالفت با سیاست‌های جاری یافته بودند. به تردید افتاده بودند، سوال می‌کردند و پاسخ می‌خواستند. شمار فراوانی از دختران و پسران جوان و دانشجو هم بودند که در مخیله‌شان تصاحب قدرت نمی‌گنجید، هستی اخلاقی‌شان را در پی گیری آرمان‌هایی جستجو می‌کردند که به آنها ایمان  آورده بودند. اما همه تنها به جرم آنکه اهل ارادت نبودند، رانده شدند و خاموش.

جلوتر که می‌آیی به تدریج صحنه دگرگون می‌شود. میدان‌های منازعه بازهم گشوده می‌شود اما هم آنها که در جبهه دفاع از نظام ایستاده‌اند هم آنها که در جبهه مخالفت علم هدایت و رهبری بر دست گرفته‌اند، نازل‌اند. نان به نرخ روز خورند. بازیچه‌اند. نااصیل و بی ریشه‌اند. سر ها به سنگ کوبیده شد. اما سطح منازعه نیز هر روز نازل و نازل‌تر شد. طرفین از هیچ ارزش والایی دفاع  نمی‌کنند. حقیقتی در میان نیست. هر چه هست جدال میان بازیگرانی است که دل سپرده هیچ امر والایی نیستند. نه از دل‌های پر از اشتیاق حقیقت خبری هست نه از خردمندانی که اندیشیده‌اند و از سر درد به میدان آمده‌اند.

خردمندان و عاشقان و دلسپردگان به حقیقت هنوز هم هستند، اما خسته، در حاشیه، پیر و نابازیگرند.

رویای جمهوری اسلامی برای زندگی بدون مخالف هیچ گاه تعبیر نشد. اما میدان منازعه با مخالفین‌اش را هر روز در سطح نازل‌تری گشود. مدافعان و مخالفان نازل را بر موافقان و مخالفان والا ترجیح داد. حاصل این شد که بسیاری از مردمان نمی‌دانند در این میدان نازل ستیز چه کسی ارزش دفاع دارد؟ از چه چیز باید دفاع کنند؟ از غلبه این یا آن، چه چیز می‌تواند دگرگون شود؟

راه خروج از این میدان ابتدال، ارتفاع گرفتن است و ارتقاء سطح ستیز. راه خروج مردان و زنان بزرگ را به میدان فراخواندن است. موضوع و غایت منازعه را بازتعریف خردمندانه کردن است. با ارتفاع گرفتن سطح منازعه، فضیلت‌های سیاسی است که دوباره ظهور می‌کنند قطع نظر از آنکه چه کسی میدان را فتح خواهد کرد. آنگاه مردم هر سویی را که اختیار کنند، چشم اندازی از زندگی نیک را بر چشم انداز دیگر ترجیح داده‌اند. یکی را اختیار کرده‌اند بی آنکه طرف دیگر را به کلی از چشم دور کنند.
راز همگرایی در حیات سیاسی، همین سطح والای منازعه است که هر سوی آن، با نظامی از ارزش‌های والا شناخته شود.