اگر سیاست را به عرصهای برای اظهار نظر آحاد جامعه پیرامون مسائل گوناگون جامعه ترجمه کنیم بدون تردید ایران امروز سیاسی ترین کشور دنیاست. این واقعیت را می توان در هر کوی و برزن از تاکسی گرفته تا محافل خانوادگی هم دریافت. روندی که با پدیدآمدن شبکه های مجازی تشدید هم شده است. اکنون انواع صداها در این امکان پژواک می یابد و مخاطب خود را پیدا می کند. اما آنچه در این فضا بیش از پیش مشهود است افزایش ” مفت گویی” هایی است که متاسفانه با اقبال جامعه نیز مواجه می شود و شنوندگان بسیار می یابد. اما پرسش جدی این یادداشت این است که چرا جامعه از برخی حرف های مفت استقبال می کند؟!
چیرگی نظریه توطئه بر سپهر سیاسی: از زمانی که اهمیت استراتژیک ایران در خاورمیانه مشخص شد دخالت قدرت های جهانی( انگلیس، روسیه و امریکا) در فرآیند تصمیم سازی ها و مدیریت سیاسی ایران افزایش یافت. از آن پس اعتقاد به نظریه توطئه یعنی کشف دست بیگانگان اهمیتی شگرف یافت و هر کسی که از این امر( موافق یا مخالف) خبر می داد با اقبال افکار عمومی روبرو می شد!
حاکمیت نگاه غیر علمی به رویدادها: جدا از نتایج پژوهش مقصود فراستخواه که بیان می کند؛ %۶۸ ایرانیان به تفکر علمی پایبندی ندارند، تجربه زیسته ما هم نشان می دهد که به رغم افزایش امکانات آموزشی، مرجعیت علم هنوز هم از سوی بسیاری از شهروندان و مسئولین به رسمیت شناخته نشده است. در چنین شرایطی روشن است که مفت گویی های غیر علمی همچنان با اقبال مخاطبان مواجه می شود!
میل فزاینده جمعی به افشاگری: عدم شفافیت عرصه سیاست، احساس بی قدرتی شهروندان و شکاف فزاینده دولت- ملت از عوامل مهم تمایل به افشاگری محسوب می شود. البته فاش گویی از کارکردهای رکن چهارم دموکراسی در جهان امروز نیز محسوب می شود که هراس از آن توانسته عرصه سیاست را به اتاقی شیشه برای همگان تبدیل کند. بسیاری از مدعیات درست یا نادرست ولی جذاب هم در زمره این پرده دری های سیاسی محسوب می شوند!
خودبیانگری و تمایل به دیده شدن: مهمترین نیاز انسان معاصر میل به دیده شدن است. گسترش رسانه های جمعی و شبکه های اجتماعی نیز ابزار برآوردن و ارضای چنین نیازی هستند. درست در چنین فضایی است که سخنان خرق عادت، ادعاهای رادیکال و افشاگری های بی سند می توانند به سرعت موجبات شهرت یافتن گوینده را فراهم آورند. به ویژه سخنانی که بتواندعرصه پیچیده سیاست ایران را ساده سازی کرده و چند نفر را به عنوان متهمان اصلی معرفی نماید!
نکته پایانی: ایران امروز شاهد رواج مفتگویی و اقبال اندک به سخنان جدی است (کاهش تیراژ کتاب و مطبوعات و اقبال فزاینده به شبکه های اجتماعی گواهی بر این امر است). آسیبی جدی برای جامعهای که هنوز مناقشات خود برای دستیابی به توسعه، آزادی، برابری و دیپلماسی خارجی را حل و فصل نکرده است. اگر چه پژواک یافتن همه صداها و بروز ظرفیت ها می تواند مقدمه توسعه یافتگی باشد ولی توقف کردن در مرحله پرگویی های بدون دلیل هم می تواند آسیبی برای فضای فرهنگی کنونی محسوب شود!