توسط تندروهای حکومتی (یا حامیان جوانان انقلابی) با مهندسی استصوابی و ضدمردمی در انتخابات ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰، الگوی «دولت یکدست» تشکیل شد. حاکمیت فکر میکرد و میکند که با ابزار «دولت یکدست» میتواند مشکلات داخلی و خارجی ایران را بهتر از دوره حسن روحانی حل کند و ایران را سرفرازانه از پیچ تاریخ گذرانده و به تدریج «تمدن شیعی جهانی» را در پیش چشم ایرانیان و جهانیان به نمایش بگذارد (بعدها مورخین درباره این «توهم پرهزینه» زیاد خواهند نوشت).
به رغم تخریب پایگاه مردمی جمهوری اسلامی «الحق» تندروها پروژه خویش را در انتخابات ۱۴۰۰ به پیش بردند و بیتوجه به نارضایتیهای فزاینده مردمی «دولت یکدست» را تشکیل دادند.
این «دولت یکدست» در تاریخ بعد از جنگ جمهوری اسلامی از ویژگیهای منحصر بفرد برخوردار است و نظیر ندارد. زیرا: ولی فقیه، مجلس، قوه قضائیه، سپاه، ائمه جمعه، صدا و سیما، ارتش سایبری تمام قد از آن دفاع کرده و میکنند، هیچ دولتی پس از جنگ در ایران چنین بختی نداشته است. (ظریف اینکه قیمت نفت در بودجه این دولت شصت دلار است ولی قیمت بازار نفت صدوبیست دلار است).
اینک ده ماه است که از عملکرد این «دولت یکدست» میگذرد. این دولت کمنظیر (به لحاظ قدرت سیاسی) کدام بحرانهای ایران را مهار کرده است یا دارد نشان میدهد که میتواند مهار کند؟ متاسفانه آثاری که نشان دهد این دولت دارد بحرانهای اقتصادی، سیاسی، زیستمحیطی و خارجی را مهار میکند در دسترس نیست. گرانیها و تورم ادامه دارد (ممکن است تورم از پنجاه درصد بگذرد)، برجام روی هوا است و چشمانداز رفع تحریمها تیره است، اعتراضات صنفی و خودجوش مردمی در سراسر کشور افزایش پیدا کرده است، امواج مخرب زیست محیطی مثل گردوغبارهها و کمآبیها ادامه دارد.
تحلیلگران زبده و مستقل خارجی از «شبح» وقوع انقلابی دیگر در آینده خبر میدهند. و این وضعیتهای نگران کننده در حالی در ایران اتفاق میافتد که کشورهای همسایه ایران در مسیر سرمایهگذاری و افزایش تواناییهای اقتصادی سریعا گام بر میدارند. مثل امارات، ترکیه، جمهوری آذربایجان و اخیرا عراق (و ارتش سایبری-تبلیغی ایران هم متبخترانه به تمسخر این کشورها مشغولاند!)
از چشم ایرانیان دلسوز یکی از شاخصهای ناتوانی «دولت یکدست» کنترل قیمت ارز است. تا جاییکه کارنامه دولت روحانی (که بلوک قدرت از هیچ ناسزایی در صدا و سیما علیه آن دریغ نمیکرد) در کنترل قیمت ارز از «دولت یکدست» رئیسی موفق تر بوده است. در ده ماهه اول دولت روحانی قیمت دلار از حدود ۳۲۰۰ تومان به حدود ۳۳۰۰ تومان رسید. یعنی حدودا یک رشد دودرصدی داشت.
در ده ماهه اول «دولت یکدست رئیسی» قیمت دلار از حدود ۲۵۶۰۰ تومان به ۳۲۳۰۰ تومان رسید. یعنی حدود بیست و شش درصد رشد کرده است. به بیان دیگر در دوره دولت یکدست جوان انقلابی نرخ ارز دوازده برابر رشد کرده است. این درحالی است کنترل نرخ ارز «حداقل» انتظاری بود که از عملکرد اقتصادی دولت یکدست میرفت، که تاکنون محقق نشده است.
از این کارنامه ده ماهه چه نتیجهای میتوان گرفت؟ اگر حاکمیت در شرایط گلخانهای نباشد، نتیجه روشن است: «الگوی دولت یکدست» راه درمان معضلات نفسگیر جامعه ایران نبوده و نیست و خود این الگو به افزایش پراکندگی و ناکارامدیها در جامعه کمک میکند.
راه مهار بحرانهای کشور همان راه امتحان شده گذشته است. بدین معنا که حاکمیت تا فرصت اجرای تصمیمات عاقلانه را دارد، باید زمینه را در افکار عمومی برای «بازگشت حاکمیت به مردم» باز کند (و به موازات این بازگشت و افقگشایی، از کارشناسان واقعنگر و کاربلد در مدیریت برجام و سیاست خارجی استفاده کند).
حاکمیت اگر سیستم ارزیابی واقعگرایانه داشته باشد (نه ارزیابی چاکران درگاه) متوجه میشود الگوی دولت یک دست جواب نمیدهد. ساختن پرهزینه این «دولت یکدست»، حاکمیت را در برابر اعتراضات «بیسپر» و «بیپناه» کرده است.
شایسته است حاکمیت با مشورت اهل نظر علائمی به مردم نشان دهد که دارد به الگوی «بازگشت به مردم» برمیگردد. آرزوی به حق مردم ایران «توسعه همهجانبه، پایدار و عادلانه» ایران بود ولی الان مردم شاهدند که ایران دارد فقیرتر، خشکیدهتر، ناامنتر و در اقتصاد جهانی منزویتر میشود و نخبگان جوان آنان از کشور مهاجرت میکنند.
الگوی نجاتدهنده ایران الگوی مهندسی دولت یکدست نیست بلکه الگوی «بازگشت به مردم» و احترام به نمایندگان واقعی آنها در حکومت است (نه نمایندگان سازمانهای اطلاعاتی-استصوابی).
انتظار شفا از الگوی «دولت یکدست» همان خطایی بود که محمدرضا شاه در دهه پنجاه انجام داد و هیچ ناصح نافذی هم در کنار او نبود.