ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sun, 08.05.2022, 20:09
«شوهر صدراعظم»

مهدی تدینی

طبق آنچه ما در ایران تجربه‌ کرده‌ایم، نسبت خانوادگی یکی از فرصت‌های مغتنم برای پیشرفت شغلی و حتی سیاسی است. یکی از بهترین پلکان‌ها یا اصلاً آسانسورهای ترقی در ایران روابط خانوادگی است. (بگو داماد کیستی تا بگویمت مدیر آیندۀ کجاستی!) مورد داشته‌ایم که همۀ برادرهای یک خانواده صاحب‌منصبان بلندپایه بوده‌اند (البته خدا شاهد است که این مسئله به روابط خانوادگی ربط نداشته و مسئله این بوده که همۀ برادرها از قضا اهل سیاست بوده‌اند!) بگذریم...

آنگلا مرکل یکی از شخصیت‌های بزرگ تاریخ آلمان و اروپاست. نخستین زنی بود که صدراعظم آلمان شد و در این مقام هم سکاندار آلمان بود و هم برای اتحادیۀ اروپا مادری می‌کرد. او رکورد خیره‌کننده‌ای هم از خود بر جا گذاشت: از زمان بیسمارک، صدراعظم امپراتوری آلمان که ۱۹ سال (۱۸۷۱ـ۱۸۹۰) صدراعظم امپراتوری آلمان بود، فقط مرکل و هلموت کُهل بالاترین رکورد را دارند: شانزده سال. البته روزگار با مرکل لج کرد و نگذاشت رکورد کُهل را بشکند. کُهل ۱۹۸۲ تا ۱۹۹۸ صدراعظم بود که روزشمار آن می‌شود ۵.۸۷۱ روز. اما مرکل ۵.۸۶۲ روز (۹ روز کمتر) صدراعظم بود. با این مقدمه می‌خواهم از شخصیتی مطلقاً غیرسیاسی یاد کنم: یوآخیم زاوِر، شوهر مرکل.

زاوِر و مرکل هر دو بزرگ‌شدۀ آلمان شرقی‌اند، و هر دو شیمی خوانده‌اند. زاوِر پس از کسب مدرک فوق‌دکتری استاد و پژوهشگر شیمی شد و علاوه بر استادی، صدها کار علمی‌‌ـ‌پژوهشی انجام داده و نشان‌ها و افتخارات علمی فراوانی در کارنامۀ خود دارد. اما آنچه موضوعیت سیاسی دارد، اتفاقاً زندگی خصوصی اوست که اصلاً هم سیاسی نیست. یوآخیم زاوِر سوژۀ جذابی است زیرا مانند کسی است که در دریا زندگی می‌کند، اما خیس نمی‌شود.

زاور و مرکل در ۱۹۹۸ با هم ازدواج کردند. این دومین ازدواج مرکل بود. آنگلا پیش‌تر با مردی به نام اولریش مرکل زندگی زناشویی داشت. نام خانوادگی مرکل هم نام خانوادگی همسر اولش است (نام خانوادگی خود آنگلا مرکل، «کاسنر» است). مرکل از ازدواج اولش فرزندی نداشت و در ازدواج دوم هم فرزندی به دنیا نیاورد، اما زاور از ازدواج اولش دو پسر داشت که آن‌ها را به زندگی مشترکش با مرکل آورد.

هفت سال پس از ازدواجشان مرکل صدراعظم آلمان شد (۲۰۰۵). در تمام این سال‌ها یوآخیم زاور هیچ‌گاه از کار حرفه‌ای خود به عنوان شیمیدان پا بیرون نگذاشته است. او در مورد مسائل خانوادگی و سیاسی نیز هیچ‌گاه نه صحبت می‌کند و نه مصاحبه می‌دهد. شرط او برای هر مصاحبه‌ای این است که فقط در مورد مسائل کاری خود او (یعنی شیمی!) باشد. او فقط در موارد معدودی در برخی سفرها یا در مناسب‌های خاصی مرکل را همراهی می‌کند.

اما دلیل چنین پدیده‌ای، یعنی دلیل این‌که کسی در دریای سیاست غیرسیاسی می‌ماند، هم شخصیتی است و هم نظام سیاسی‌ـ‌اجتماعی آلمان چنان حزب‌مدار و تخصص‌محور است که نسبت خانوادگی کم‌ترین تأثیر را در پاگشایی فرد به عالم سیاست و مدیریت دارد. اما از این مهمتر این است که در کشورهایی چون آلمان از سیاست «افسون‌زدایی» شده؛ به این معنا که سیاستمدار بودن دیگر «افسونی» ندارد. وقتی در سِمت سیاسی «رانت» و «قدرت» وجود نداشته باشد، افسون آن ناگهان رنگ می‌بازد، سیاست جذابیتش را از دست می‌دهد و آدم سیاستمدار نه تنها امتیاز خاصی ندارد، بلکه انبوهی از مسئولیت‌ها و قواعد سخت‌گیرانۀ حرفه‌ای را باید رعایت کند. همین زندگی پردردسر، بودن زیر ذره‌بین رسانه‌ها فقط زمانی می‌ارزد که قدرت خاصی به فرد ببخشد، اما وقتی قدرت تماماً مصادف با پاسخگویی باشد، جذابیتی ندارد.

بخش بزرگی از این مسائل به نظام حزبی ربط دارد. حزب برای موفقیت باید پشتوانۀ مردمی داشته باشد و برای این منظور باید نظر مردم را جلب کند. به همین دلیل باید بهترین نیروها در کمال صداقت و بدون خطا کار کنند. اگر فردی خطا کند به حزب آسیب می‌زند و حزب بی‌درنگ از فرد خاطی برائت می‌جوید، در کمیتۀ انضباطی محاکمه‌اش می‌کند و چه‌بسار از حزب اخراجش می‌کند تا پشتوانۀ مردمی حزب ریزش نکند. به این ترتیب سیاستمداران درون شبکه‌ای پُرنظارت زندگی و کار می‌کنند. نفس چنین سیستمی فسادستیز است. البته این سیستم را بی‌عیب نیست، اما نمی‌توان منکر کارآمدی آن در تربیت و جذب نیروی انسانی کارآمد شد.

این غایتی است که تا به آن نرسیم، بخش بزرگی از مشکلاتمان حل نمی‌شود. همۀ سیاستمداران باید فقط به رأی‌دهندگانشان پاسخگو باشند. قدرت باید از طرف مردم توزیع شود. و در نهایت، سیاست به شغلی بوروکراتیک و اداری مانند کارمندی در سایر ادارات تبدیل شود. با افسون‌زدایی و قدرت‌زدایی از دنیای سیاست، دنیای سیاست به مکانی حرفه‌ای برای شایستگان تبدیل می‌شود. تا از سیاست افسون‌زدایی نشود، تا تخصص‌مداری، شایسته‌سالاری و نظام حزبی در فرهنگ سیاسی تثبیت نشود، پدیده‌هایی مانند یوآخیم زاور ظهور نمی‌کند.