جنگ روسیه در اوکراین جنگ ما نیست. حملۀ روسیه به اوکراین آیندۀ جهان را در هالهای از ابهام قرار داده است. غرب نمیتواند پیروزی روسیه را تحمل کند و اگر روسیه در میدان پیروز شود، غرب با جنگی اقتصادی شکست بزرگتری به روسیه میزند. اما فاکتور مهمتر خواست و ارادۀ مردم اوکراین است. شاید روسیه بتواند خواست خود را به اروپا و آمریکا تحمیل کند، اما با ملتی سرسخت و جنگجو روبروست که نمیخواهد شکست بخورد و از مرگ و خون دادن هم هیچ باکی ندارد. اوکراین میخواهد مستقل بماند و این اراده اگر هم در کوتاهمدت در برابر ماشین جنگی روسیه مغلوب شود، در بلندمدت چونان استخوانی در گلوی اشغالگران میماند. ملت منسجم اوکراین کمتر از گروه شبهنظامی طالبان نیست!
غرب میزان مقاومتش را بر اساس مقاومت اوکراینیها تنظیم میکند. روسیه و غرب هر دو از مقاومت اوکراینیها غافلگیر شدند. سخنرانیهای زلنسکی دولتمردان اروپا را شرمنده کرد و مقاومت اوکراینیها مردم اروپا را بیدار کرد. از دیگر سو، روسیه در بدترین دوگانۀ ممکن گیر افتاده است: یا باید ماشین جنگیاش را متوقف کند و از فرو رفتن بیشتر در باتلاق اوکراین خودداری کند، یا باید بیمحاباتر در اوکراین بتازد و با آتش سنگین ــ و طبعاً تلفات بیشمار و شرمآور ــ کییف را تصرف کند. تا همینجا هم روزبهروز تلفات روسها بیشتر میشود و روحیۀ اوکراینیها تقویت میشود. در هفتۀ سوم جنگ، غرب حتی امیدوار شده است که میتواند بدون مداخلۀ مستقیم، با ارسال تجهیزات ضدزرهی، جلوی پیروزی چشمگیر روسیه را بگیرد یا پیرزویاش را بسیار کُند کند.
همۀ اینها یک معنا دارد: این جنگ احتمالاً به جنگی فرسایشی تبدیل میشود و این یعنی سطح تنش در دنیا فعلاً به شدت بحرانی خواهد ماند. جنگهای جهانی یکشبه جنگ جهانی نشدند، بلکه آتش جنگ در نقطهای آغاز شد و سپس دامن گستراند ــ هر چند میدانیم که روسیۀ پیر هوشیارتر از اینهاست که اجازه دهد این جنگ جهانی شود. اما تا وقتی آتش جنگ اوکراین خاموش نشود، جهان در آستانۀ فاجعه است. به عبارت دقیقتر: سطح پیشبینیپذیری رخدادها بسیار پایین آمده و این باید زنگ هشدار را برای ما به صدا درآورد!
به همۀ تحلیلگران و سیاستمداران هشدار میدهم که توجه کنند «تا اطلاع ثانوی همۀ معادلات ایران عوض شده است!» شطرنج محاسبات سیاسیتان را از نو بچینید! دنیای امروز دنیای پانزده روز پیش نیست! همهچیز عوض شده است! دائم در دل نگویید «انشاالله گربه است!» روی بدترین احتمالات حساب کنید که در این برهه هر گونه خوشخیالی میتواند بسیار خطرناک باشد. بخواهیم یا نخواهیم ایران خود را در جبهۀ روسیه تعریف کرده است. این جنگ را به ضرر ایران میدانم، زیرا به گمان من این جنگ خطای استراتژیک روسیه بود و این کشور را بسیار تضعیف میکند. تا وقتی در روابط بینالمللیِ ایران توازنی وجود ندارد و ما عملاً متحد روسیه قلمداد میشویم، تضعیف روسیه به ضرر ایران است، مگر اینکه ایران در روابطش با روسیه و غرب توازن برقرار کند ــ که این هم فعلاً محال است، اگر شوخی نباشد!
برخورد کشورهای عربی با غرب عجیب و عبرتآموز بود! آنها به سردترین شکل بیطرفی و بیتفاوتی پیشه کردند. مگر به زعم ما عربها متحد آمریکا نیستند؟! اما حتی حاضر نشدند سر قضیۀ نفت با آمریکا همکاری کنند! رفتار عربها فقط یک معنا داشت: میگفتند این جنگ ما نیست! برای ایران نیز در قبال روسیه این بهترین موضع است: این جنگ ما نیست! هر چه روسیه بیشتر خود را در خطر ببیند و با آسیبهای سیاسی و اقتصادی بیشتری مواجه شود، بیشتر تمایل خواهد یافت سطح تنش را در دنیا بالا ببرد تا به حریف فشار آورد. روسیه برای بالا بردن سطح تنش و فشار آوردن به غرب چه گزینههایی دارد؟ احتمالاً کارتی بزرگتر از ایران دارد؟
ایران برای اینکه قربانی دسیسه نشود، در اسرع وقت باید سطح تنش را در اطراف خود پایین آورد تا بهانهها خنثی شود. مناسبات و خطرهای امروز با مناسبات و خطرهای پانزده روز پیش قابل مقایسه نیست، به ویژه اینکه دیگر هیچکس از فردا خبر ندارد. کوچکترین ریسکی نمیتوان کرد. علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد. برای حفظ امنیت ایران، امروز و در این معادلات جدید، احیای برجام بسیار ضروریتر از قبل شده است. حضرات! خسروان! درنگ نکنید!