شاید در نگاه اولیه وسعت سرزمین، جمعیت نسبتا بزرگ و سرشماری راکتها و تجهیزات نظامی روسیه را یک ابرقدرت جهانی نشان دهد، اما روسیه سه نقطه ضعف بزرگ وجبران ناپذیری دارد که اجازه ابرقدرت شدن را به این کشور نخواهد داد:
۱- اقتصاد تک محصول و وابسته به انرژی روسیه به سختی آسیب پذیر است، درآمد حاصل از فروش محصولات نظامی روسیه که روزگاری منبع درآمد آن کشور بود، بعد از شکستهای فاحش در جنگهای معاصر و اثبات برتری تسلیحات غربی و با ورود جنگ افزارهای هوشمند عملا مشتریان عمده را از دست داد و از این خریداران جز فرقههای چریکی و چند کشور تحریم شده مانند سوریه و ایران باقی نمانده است.
اکثر مستعمرات و متحدان نظامی شوروی پیشین پس از استقلال و یا تحولات جهانی از وابستگی به سلاحهای روسی جدا شدهاند، از کشورهای افریقائی تا یوگسلاوی ، عراق ، هند و .... خریداران سلاحهای شرقی دیگر وجود ندارند.
محصولات روسیه در صنایع هوایی جهان نیز آبرویی ندارد. با این اوصاف خود روسها نیز میدانند که تحریم انرژی میتواند روسیه را زمین گیر کند.
۲- فقر مطلق در تئوری سیاسی، بن بست سیاسی و اجتماعی عامل اصلی سقوط شوروی بود ، وسعت سرزمینی، نیروی نظامی و موشکهای پرشمار، جمعیت بزرگ و یا منابع طبیعی هیچ کدام نتوانست شوروی را از سقوط قطعی نجات دهد چون به بنبست تئوریک رسیده بود و روسیه هنوز هم در همان بنبست تئوریک دست وپا میزند و به همین دلیل تاب یک فشار جهانی دیگر را نخواهد آورد.
۳- ناراضیان منطقی و قابل قبول در برابر نظام حاکم بر روسیه، هرجا که آبروی مخالفان سیاسی از اعتبار و حیثیت نظام حاکم در افکار عمومی بیشتر باشد سقوط واقعی اتفاق افتاده است و دیگر منبع مشروعیت انتقال یافته است در این صورت سقوط تاریخی فقط فرا رسیدن لحظه تولد را انتظار میکشد.
نکتهها:
۱. روسیه حتی با اشغال اوکراین و قزاقستان تاب فشار جهانی را نخواهد آورد و در نهایت ناچار میشود سرجائی بنشیند که حق آنرا دارد، روسیه یک قدرت منطقهای نه جهانی است.
۲. تبلیغ متحدان روسیه جهت بزرگ نمایی اراده کرملین در مقابل جهان یا از بیسوادی سیاسی است و یا انعکاسی از وابستگی شخصی و سازمانی به آن کشور است.
۳. ابر قدرتها باید بتوانند در اقتصاد و پاسخ به خواستهای اجتماعی مردم نیز روی پای خود بایستند.