کانال تلگرام نویسنده
* رسم است که روشنفکران ایرانی هر پدیده اجتماعی را در قالب مدلهای ترجمهای میبرند در عمل بر مشکل تبیین حوادث در ایران میافزایند.
این که ما از تجربه خود تئوری مناسب خلق کنیم چندان مرسوم نیست.
خیابان بعد از بن بست اصلاحات خود را به ما نشان داد. ازدیماه ۱۳۹۶ و ۹۶ و ۱۴۰۰ شاهد حضور انفجاری اعتراضی و مطالباتی در خیابان هستیم.
غافل گیری روشنفکران سیاسی و احزاب سرکوب شده از این حضور امری خوبی نیست اما مهم تر تحلیل نفی و مذمت حضور درخیابان است که از سوی اینان انجام میگیرد انگار اراده ما میتواند واقعیتی را نفی کند.
* از زبیا کلام تا تاج زاده خیابان را منع میکنند. روشنفکران دیگری هم در عمل سکوت کردهاند.
احزاب مطرح هم در عمل چیزی برای ارائه ندارند.در عمل اچمز شدهاند. حتی نهضت ازادی از اصلاحات جامعه محور میگوید اما خیابان را ضروری نمیداند.
اما زمانی که اتفاقی در خیابان میافتد با نگاه تحلیلی بعد از واقعه موضوع را بررسی میکنند بدون چشم اندازی در اینده. به عبارتی مسولیت پذیری خیابان باور ندارند.
این اچمز طبیعی است اما مهم به رسمیت و قبول کردن این اچمز است تا ادمی از ان بیرون بیایید.
امروز روشنفکران و احزاب اصلاح طلب حفاظت از خود را با ازادی مردم اشتباه گرفتهاند.ایشان به واسطه بن بست اصلاحات بیشتر سنگ موقعیت یا تحلیل خود را به سینه میزنند.
* پس اگر با خیابان مخالف هستند برای این است که جای برای خویش در این خیابان تعریف نکردهاند اما با نصحیت به رهبری و زبان اوری و کلام مدام به مخاطب خود را به خود میخوانند . توجه کنید به میزان زبان اوری نصیحت گونه به حکومت که تاثیر زیادی هم ندارد.
این ویژگی حفظ خود و موقعیت خویش را برابر با ازادی مردم میدانند در صورتی فاصله اقشار اجتماعی با هم فاصله روشنفکران و این احزاب با مردم بیشتر شده است.
* این فاصله را هم با عدم برخورد درست بیشتر میکنند زمانی هم که اگر خیابان سرکوب شود از موضع عقل کل میگویند دیدید که گفتیم اما توجه ندارند که همان بلائی سرشان میآید که بعد از خرداد ۱۳۴۲ بر سر جبهه ملی ایران آمد.
اما با خیابان چه باید کرد؟ تا مانند خرداد ۴۲ وارد مرحله ناشناخته جدیدی نشویم که عواقلب ان را در بهمن ۵۷ دیدیم که نامیمون بود.
بی گمان راهبرد کلانی که نیروها را به خط کند در دسترس نیست.
* سپهر سازیهای راهبردی هنوز به جائی نرسیده است که راهبرد عملی بزرگ خلق کند .اما مردم منتظر نمیمانند شکم گرسنه تئوری سازی سرش نمیشود.انکار روشنفکر هم مشکل را حل نمیکند.
خیابان خود نشان داده است از سال ۱۳۹۶ شورش اعتراض و مطالبه در جریان است.
خلا اصلی این است که سمت خیابان باید کدام سو باشد آیا رهبری راهبردی باید کدام طرف در اختیار بگیرد؟
۱. شورش و اعتراض یا ۲. اعتراض مطالباتی این دو با هم فرق دارند،برای تجمع بزرگ برای تغییر مشخص.
* جامعه ما به سامان دهی جامعه در خودش نیز دارد این یعنی نهادهای مدنی که لیدرهایی متکی به صنف و نهاد خود خواهند داشت که میتواند هر رهبری یا رهبران را کنترل یا جهت دهند و رابطه نامیمون یک طرفه رهبری با مردم تعاملی کنند.
تاریخ ما سرشار از این رابطه سامان بر باد ده یک طرفه است.
در این باره باید بیشتر گفت.