تصویربالا به تازگی در فضای رسانهای جنجالی شده است. ابتدا گروهی از دانشجویان دانشگاه تهران در جشن فارغالتحصیلی بدون حجاب عکس گرفتند و به فاصله اندکی، جمعی که هویتشان چندان نیاز به توضیح ندارد با حضور در محل عکس دوم را گرفتند. برخی با کنار هم قرار دادن این دو تصویر تلاش کردند آن را نشانی از دو طیف از باورها و سبک زندگی جامعه ایرانی قلمداد کنند که باید به هر دو احترام گذاشت. به باور من اما، این تصویر نشانگر تکثر طبیعی جامعه ایرانی نیست، بلکه حکایتی است از صفکشی آشکار میان «دو مطلق».
***
امیرپرویز پویان، در بخشی از جزوه «مبارزه مسلحانه و رد تئوری بقا»، ایدهای را با عنوان «دو مطلق» مطرح کرد. تحلیل او از وضعیت زمانه خود (دهه چهل خورشیدی) چنین بود حکومت در اوج «سلطه مطلق» قرار دارد و بازتاب این مساله در ذهن کارگران به شکل «ضعف مطلق» تجلی کرده است. نسخه پویان، برای بر هم زدن این معادله نامتوازن، مبارزه مسلحانه چریکی بود. من، طبیعتاً نه با نسخه او موافق هستم و نه هیچ نسبتی با چپگرایی ایدهآل او دارم. عنوان این یادداشت را تنها برای ادای احترامی تاریخی نسبت به این آرمانگرای تیزهوش به عاریت گرفتهام؛ با این حال گمان میکنم که وضعیت ایران پسا ۹۸ را نیز به خوبی میتوان با یک ایده «دو مطلق» تشریح کرد.
مطلق نخست: فاتحان سرمست از سرکوب
امروز هم در یک سو حاکمیتی قرار دارد که سرمست از توهم یکپارچهسازی قدرت، رویای دیرینه خود را در شرف تحقق میبیند. رویایی که امیدوار بود با کودتای انتخاباتی ۸۸ میسر شود، اما به مدد مقاومت خیابانی معترضان، یک دهه به تاخیر افتاد. آبان ماه ۹۸ اما، پس از آنکه ماشین سرکوب ناچار شد تمامی ملاحظات ظاهری خود را کنار گذاشته و به کشتار مستقیم روی بیاورد، دیگر فرصت را از دست نداد و برای پاکسازی کامل قدرت به پیش رفت. سرنوشت مجلس ۹۸ و سپس ریاستجمهوری ۱۴۰۰ فقط تجلی کوچکی از این اراده جدید بود.
بر خلاف تصور برخی اصلاحطلبان که خاماندیشانه منتظر هستند حاکمیت برای جبران شکافهای اجتماعی دیر یا زود دوباره به آنها مراجعه کند، «گام دوم انقلاب»، راهحل تمامی ضعفها را صرفا در «سفتکردن کمربندها» میبیند. فاتحان جدید مجلس و دولت که هزینه سنگین سرکوبهای اخیر را پرداختهاند، حالا فقط به نقد کردن عایدیهایشان چشم دارند و عرصه خفقانآلود جامعه را به چشم نخستین (و ای بسا آخرین) فرصت برای تحقق تمامی رویاهای معطلمانده خود میبینند. با تمام قوا به تمامی ارکان حقیقی و حقوقی جامعه حمله میبرند و افراطیترین نسخههای سیاسی و اجتماعی را شتابزده در دستور کار قرار میدهند تا به تعبیر «سردار قلم»، قطار را بدون ترمز و فرمان به پیش برانند.
وضعیت احساس فتح و قدرت «مطلق» این گروه، احتمالا با وضعیت «قدرت مطلق» حکومت در دوران مورد نظر پویان تشابه کامل دارد، اما در «مطلق» دوم اوضاع به کلی دگرگون میشود.
مطلق دوم: جامعهای که قصد بازگشت ندارد
اگر به زعم پویان، «سلطه مطلق» رژیم پهلوی در دهه۴۰ به «ناتوانی مطلق» جامعه انجامید، به باور من سرکوبهای اخیر به کلی وارونه جواب داده است. علیرغم خفقان شدید سیاسی، ناخودآگاه جمعی ایرانیان حاکمیت را در وضعیت زوال مطلق و سقوط قریبالوقوع میبیند. شاید بتوان گفت که «از قضا سرکنگبین صفرا فزود»ه، چرا که عریان شدن خوی تهاجمی حکومت، به کنار گذاشتن روحیه محافظهکارانه جامعه (با برچسب اصلاحطلبی) منجر شده است. حالا دیگر بخش بزرگی از طبقه متوسط در کنار اقشار فرودست، هیچگونه قصدی برای عدول از کسب تام و تمام مطالبات خود ندارند.
هرچند شعار «به عقب باز نمیگردیم» سال ۹۶ را بخشی از اصلاحطلبان مطرح کردند که سر سوزنی بدان التزام نداشتند و ۴سال بعد به هر خفت و حقارتی هم تن دادند، اما بخش بزرگی از جامعه ایرانی، به ویژه پس از کشتار آبان ۹۸ آن شعار را به معنای واقعی کلمه سرلوحه کار خود قرار داد تا نشان دهد از تجربه قربانی کردن جنبش سبز به پای صندوق رای ۹۲ درس عبرت بزرگی گرفته و دیگر حاضر به مصالحه یک جانبه با حکومت نیست.
همه اینها یعنی، درست در همان شرایط که بنیادگرایان حاکم، در رقابتی تنگاتنگ با همتایان طالبانی خود، یورش نهایی برای سرکوب کامل ظرفیتهای مدنی در جامعه ایرانی را آغاز کردهاند، بخش بزرگی از ایرانیان نیز تصمیم گرفتهاند حقوق بدیهی خود را، بیکموکاست پیگیری و محقق کنند. بدین ترتیب، تصویر نمادینی که این روزها جنجالی شده نیز، نه مواجهه دو بخش از جامعه ایرانی، بلکه یک صفکشی آشکار میان «آزادیخواهی مطلق» در برابر خوی «سرکوبگری مطلق» است.
*کانال «مجمع دیوانگان»