هفتهنامه تجارت فردا
نشانههای واضحی از نرمش چین در برابر ایران مشاهده میشود. بیش از 20 سال پیش ایران درخواست عضویت در سازمان همکاری شانگهای را مطرح کرد اما این درخواست هیچگاه پذیرفته نشد تا زمانی که با پایان ریاست جمهوری حسن روحانی، سیاستمداران معروف به «غربگرا» در ایران به پایان دوره خود رسیدند. پس از روی کار آمدن دولت سیزدهم، درحالیکه هنوز دولت جدید به طور کامل شکل نگرفته بود، عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای به تصویب رسید.
در این مدت چینیها اگر خرید نفت را زیاد نکرده باشند در سطح یک میلیون بشکه نگه داشتهاند و موانع خرید واکسن سینوفارم هم برداشته شده به گونهای که دولت وعده داده به زودی جشن پایان کرونا را برگزار خواهد کرد. مواضع مقامات چینی هم در این مدت تغییر کرده و نرم و منعطف شده است. همه این مسائل در کنار قرارداد ۲۵ساله ایران و چین که مدتها درباره آن بحث شد، باعث شده تا در محافل داخلی، نسبت به آینده روابط دو کشور گمانهزنیها و نگرانیهایی مطرح شود.
در چند ماه گذشته گزارشهای افشاگرایانه زیادی درباره روابط یکسویه اقتصادی چین با کشورها منتشر شده که این اواخر در محافل ایران نیز زیاد درباره آن سخن گفته میشود.
برخی میگویند رویکرد دولت چین برای در خدمت گرفتن کشورهای در حال توسعه اقتباسی از روشهای استعماری کلاسیک است. این استراتژی بدون دخالت نظامی به اجرا درمیآید که اصطلاحاً به آن استعمار هوشمند میگویند. برخی هم نسبت به دیپلماسی «تله بدهی» هشدار میدهند که بر اساس آن، چین برای احداث زیرساختهای اساسی و بزرگمقیاس به کشورهای ضعیفتر، وام بلندمدت اعطا میکند و از این امکان برخوردار است که در صورت نکول بازپرداخت تسهیلات، عملاً کنترل و بهرهبرداری از زیرساختها را در ید اختیار خود درآورد.
مورد مالزی
ماهاتیر محمد برای ما چهرهای آشنا و قابل احترام است. او از سال ۱۹۸۱ تا ۲۰۰۳ به طور مستمر نخستوزیر مالزی بود و توانست با اندیشهای منسجم و مبتنی بر آزادیهای اقتصادی، مالزی را در مسیر توسعه قرار دهد و خود به شخصیتی ماندگار در تاریخ این کشور تبدیل شود. او یک بار دیگر در سال ۲۰۱۸ در حالی که 93 سال سن داشت، به عنوان هفتمین نخستوزیر مالزی انتخاب شد.
ماهاتیر محمد به محض اینکه برای دومین بار به قدرت رسید خیلی از قراردادهای اقتصادی کشورش با چین را زیر سوال برد و عملا برای ابرقدرت جدید جهان خط و نشان کشید.
دولت چین در آن مقطع واکنش خاصی نشان نداد اما با درخواست نخست وزیر مالزی برای سفر به پکن موافقت کرد. به این ترتیب ماهاتیر محمد برای دومین بار به عنوان نخست وزیر کشورش به پکن سفر کرد تا با شی جین پینگ رئیس جمهوری و لی کگیانگ نخست وزیر چین دیدار و گفت وگو کند.
احتمالا در آن مقطع ماهاتیر محمد در نظر داشت به رئیسجمهور چین بفهماند مالزی اکنون کشوری است که میتواند به پیشنهادها «نه» بگوید. به همین دلیل در سفر به چین ساده و قاطعانه صحبت کرد. او گفت: مالزی قرارداد ۲۰ میلیارد دلاری خط راهآهن کرانه شرقی را که طرحی بزرگ در پروژه یک کمربند، یک جاده است به همراه قرارداد دو خط لوله نفت در استان صباح را لغو میکند.
نخست وزیر مالزی زمانی که به کشورش بازگشت، پا را فراتر گذاشت و یک طرح بزرگ شهرکسازی چینی را لغو کرد.این طرح با قصد ساخت مسکن برای سرمایهگذاران ثروتمند چینی تدوین شده بود.
دولتهای غربی به تمجید از اقدامات ماهاتیر محمد علیه چین پرداختند و او تا زمانی که از قدرت کناره گرفت، موی دماغ چینیها بود اما سرانجام بدون آنکه در دور جدید نخستوزیریاش کار ماندگاری در مالزی انجام دهد، استعفا داد. ناظران معتقدند دلیل ناکامی دکتر محمد،دخالتهای بیوقفه سیاستمداران متمایل به چین در کار آقای محمد بوده است.
تجربه مالزی درسی ارزشمند برای آن دسته از کشورهایی است که تمایل دارند با چین شراکت کنند.
اقتصاددانان معتقدند ایران اگر میخواهد رابطه خوبی با شرق داشته باشد، باید برجام را با هدف به پایان رساندن تحریمها به نتیجه برساند و رابطه با اروپا را در کنار رابطه با روسیه و چین تقویت کند تا میان غرب و شرق موازنه بر قرار شود.
چین برای حضور در دیگر کشورها سه استراتژی دارد؛ یا به عنوان شریک اقتصادی وارد میدان میشود، یا در هیبت رقیب اقتصادی به میدان میآید و در نهایت ممکن است به عنوان استعمارگر پا به عرصه بگذارد.
چه کنیم که در تله اژدها گرفتار نشویم؟