در این دو هفته سیاه در افغاستان، طالبان پیوسته اعلام کردهاند که تمامی حقوق مردم مانند حقوق زنان و مطبوعات و رسانهها و مذاهب و اقوام رعایت خواهد شد ولی فقط یک شرط کوچولو دارد و آن هم چارچوب شریعت است.
اگر من در پیش از انقلاب ایران این سخن را میشنیدم نه تنها تعجب نمیکردم شاید هم خوشحال میشدم چرا که وفق دیدگاه خام پنجاه سال پیش، میپنداشتم در یک جامعه اسلامی و متشرع، صد البته رعایت موازین شرعی بدیهی شمرده میشود. اما اکنون حدود نیم قرن از آن زمان گذشته و من و مانند من تجربه بزرگی را در وطن خودمان از سر گذرانده ایم و سخنان پربسامد آیت الله خمینی رهبر انقلاب اسلامی ۵۷ را شنیده ام که تکرار میکرد آزادی و... هست... «ولکن مردم اسلام را میخواهند»! در این چهل سال با گوشت و پوست و استخوان خود لمس کرده و چشیده ایم که همین جمله در عمل چه فاجعه ای میتواند پدید میآورد. افزون بر آگاهی از نظامهای مذهبی و شریعت محور تاریخ، تجارب تلخ و فاجعه بار نهادهای بنیادگرایانه اسلامی در خاورمیانه از نوع القاعده و بوکوحرام و داعش وطالبان را نیز در برابر خود داریم.
واقعیت این است که شرط تحقق همه چیز در چارچوب شریعت، در فضای کنونی جهان و سرزمینهای اسلامی، به نحو انظمامی و التزامی با سه امر ملازمه دارد:
یکم. رعایت شریعت فقه محور کنونی یعنی بازگشت به فقه و شریعت روزگاران زوال یافته و در مجموع غیر منطبق با وضعیت و موقعیت زیست جهان امروز.
دوم. تازه همین شریعت نیز به روایت انحصاری فلان ملّای بیسواد و یا کم سواد جزم اندیش و از کاروان دانش و تجارب زمان وامانده مقبول است؛ ملّایی که خود و حداکثر گروه خود را تنها مرجع تفسیر و تبیین شریعت و «حکم الله» میداند و جاهلانه و خودخواهانه میپندارد حکم خدا را اجرا میکند و رضایت رسول خدا را کسب میکند.
سوم. اگر از این دو وجه خوشبینانه بگذریم، اصل ماجرا چیزی دیگری است و آن این است که خدا و دین و شریعت و مفاهیمی از این دست، عمدتا دستمایه قدرت طلبی و اقتدارگرایی گروهی عقب مانده از کاروان تمدن عام بشری است و در واقع خدا و دین و فقه شریعت روکشی است بر اهداف نهان شده در قالب الفاظی ظاهرا مقدس که صد البته در جوامع عقب مانده و با اکثریت مردم مذهبی سنتی اندیش و احیانا خواهان عدالت و امنیت و رفاه و پیشرفت کارکرد دارد و مؤثر است. رادها کریشنان، متفکر نیک اندیش هندی در کتاب «انسان و مذهب» خود میگوید: فاجعه زمانی آغاز میشود که زور جامه سبز تقوا به تن میکند.
بدین ترتیب اجرای شریعت در فضای کنونی جهان و حتی در افغانستان جدید، اگر هم صادقانه باشد، در عمل به معنای انحلال تمامی آزادیهای فردی و اجتماعی و به معنای نقض تمامی حقوق انسانی و برابری طلبانه متعارف است. از آن مهم تر، دین و شریعت برای گروههایی چون طالبان و در وضعیت فعلی، دستاویزی است رندانه برای غلبه بر جدالها و رقابتهای قومی و قبیله ای در جغرافیای افغانستان پر تنش و پرآشوب. همان گونه که در آغاز اسلام قبیله قریش رندانه از «الائمه من قریش» برای سلطه بر دیگر قبایل سود جست و با این ترفند حدود هفتصد سال بر امپراتوری بزرگ عربی – اسلامی فرمان راند. البته باید به طالبان گفت خیلی دیر آمده اید و دیگر آن روزگار سپری شده است.
به هرحال بی تردید به زودی این شعار مردم ایران در افغانستان مظلوم هم شنیده خواهد شد که: اسلامو پلّه کردین / مردمو ذلّه کردین!
چهارشنبه ۱۰ شهریور ۱۴۰۰
کانال تلگرام نویسنده