ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sat, 10.07.2021, 19:42
«دختر مدرنِ قبلۀ عالم»

مهدی تدینی

در میان دختران ناصرالدین‌شاه، دختر دوازدهمش، تاج‌السلطنه، شباهت زیادی به پدر داشت. هم در صورت شبیه پدر بود و هم در سیرت مانند پدر بسیار اهل هنر و کنجکاو بود از پدیده‌های نو سر درآورد. اگر بخواهیم نخستین زنان دگراندیش ایران را شناسایی و معرفی کنیم، بی‌تردید یکی از آن‌ها تاج‌السلطنه است. امتیاز او نسبت به آن نسل اول زن‌های دگراندیش بود که دختر شاه بود و به دلیل زندگی اشرافی می‌توانست بی‌پرواتر از دیگر زن‌های همنسل خود عمل کند. ضمن این‌که با ثروت و جایگاهی که داشت ــ خود او می‌گوید شوهر اولش سالی سی هزار تومان درآمد داشت ــ می‌توانست آنچه آرزو داشت به دست آورد. بنابراین فقط باید اراده می‌کرد که در او فراوان بود!

به همین دلیل وقتی زندگی او را مرور می‌کنیم او را زنی متفاوت از عصر خود می‌یابیم که بسی مدرن‌تر از همعصرانش می‌اندیشید و عمل می‌کرد (که البته این به معنای یکدست بودن کردار و پندار او نیست). تاج‌السلطنه جزء نخستین زنانی بود که حجاب از سر برداشت. او به صراحت حجاب را نقد می‌کرد و معتقد بود زنان باید وارد جامعه شوند و به ویژه تأکید داشت زنان باید فعالیت اقتصادی کنند تا بتوانند زندگی بهتری داشته باشند. او خیلی زود تحت تأثیر معلمی سرخانه به تعبیر آن زمان «طبیعی» شد؛ یعنی علم‎باور شد و بسیاری از باورهای دینی را کنار نهاد (که البته در سال‌های پختگی زیاده‌روی‌های دوران جوانی‌اش را نقد می‌کرد). او بسیار اهل هنر بود: هم نقاشی می‌کرد و هم نوازنده بود؛ تار را از میرزا عبدالله (همان نگارندۀ ردیف‌های موسیقی سنتی) آموخت و پیانو نیز می‌نواخت.

اما ویژگی مهم‌تر او این بود که بسیار اهل مطالعه بود. ادبیات مدرن می‌خواند و آشکارا غرب‌گرا بود؛ به این معنا که از الگوهای زندگی اروپایی تمجید و تقلید می‌کرد. در دوران مشروطه مشروطه‌خواه بود و در جنبش آزادی و برابری زنان نیز نقش فعالی داشت. پدر را بسیار دوست داشت و البته به شدت منتقد جانشین پدرش، مظفرالدین‌شاه، بود.

در میان همۀ ویژگی‌های تاج‌السلطنه، میل او به نویسندگی، باعث شد یادگاری بسیار ارزشمند برای ما بر جا بگذارد. او خاطرات زندگی‌اش را به رشتۀ تحریر درآورد که می‌تواند منبع بسیار خوبی برای پی بردن به اندرونی سلطان صاحبقران و جانشینش باشد (البته با لحاظ کردن شبهه‌های وارد بر همۀ این نوع نوشته‌ها). اما در این میان، قلم تاج‌السلطنه خود بسیار دلچسب است، زیرا در فرازهایی بیان ادبی مدرنی دارد که یادآور رمان‌های مدرن غربی است. به همین دلیل به ویژه پیشنهاد می‌کنم خاطرات او را بخوانید و به این منظور این کتاب را در پیوست همین پست به اشتراک گذاشته‌ام.

به دلیل عکس‌هایی که از تاج‌السلطنه مانده است، در ذهن بسیاری چهره و حالت او به نماد زنان قاجار تبدیل شده که البته تداعی اشتباهی است. او در ظاهر و باطن چندان به زنان عصر خود شبیه نبود. ضمن این‌که خود او هم در این مورد اصلاً اهل فروتنی نبود و به صراحت می‌گفت: «در تمام زن‌های ایرانی زنی به خوش‌صورتی و قشنگی من نبود.» اما از میان باورها و رخدادهای متعدد و جالب زندگی او فقط به دیدگاه‌هایش دربارۀ مسئلۀ زنان اشاره می‌کنم.

او نیز حرف تمام زنانی را می‌زد که در دورۀ مشروطه برای آزادی و برابری زنان تلاش می‌کردند. جان کلام همۀ آن زن‌ها در این جمله که از او نقل می‌کنم آمده است: «عادات و اخلاق مملکتی را باید ملامت نمایم که راه سعادت را به روی تمام زن‌ها مسدود نموده و این بیچارگان را در منتهای جهل و بی‌اطلاعی نگاه داشته‌اند. و تمام عیوب و مفاسد اخلاقیه به واسطۀ عدم علم و اطلاع زن‌ها در این مملکت تولید و نشر داده شده است.»

او می‌گفت زن و مرد برای ازدواج باید همدیگر را ببینند و خود همدیگر را انتخاب کنند تا زندگی مشترکشان پایدار باشد. به صراحت عجیبی می‌گفت: «خرابی مملکت و بداخلاقی و بی‌عصمتی و عدم پیشرفت تمام کارها، حجاب زن است.» می‌گفت در ایران مرگ‌ومیر مردان بیشتر است و به همین دلیل جمعیت زنان بیشتر است، اما این زنان همه بیکار در خانه‌اند و به این شکل مملکت پیشرفت نمی‌کند. می‌گفت زنان باید کار کنند تا دست در جیب خود داشته باشند. کجا کار کنند؟ «در مغازه‌ها، در کافه‌ها، در دکان‌ها، در مدرسه‌ها، در ادارات...» البته یک قرن باید می‌گذشت تا چنین ایده‌ای در ایران طبیعی شود.

نکتۀ آخر این‌که تاج‌السلطنه این نکات را در زمانی نوشته است که یکی دو دهه از انقلاب مشروطه گذشته بود و در واقع آن زمان زنان دیگری هم بودند که این مطالبات را مطرح می‌کردند (البته شاید نه به این شدت او).

دعوت می‌کنم در پیوست کتاب خاطرات تاج‌السلطنه را بخوانید و صد افسوس که نسخۀ کامل کتاب او پیدا نشده است...