رئیسی و بازتولید سیدسالاری شیعی در قامت ولی فقیه سوم؟
از چند سال پیش، هر بار که موضوع جانشینی آقای خامنه ای مطرح شده، نام چند نفر از این افراد محتمل در میان بوده که یکی از آنان سید ابراهیم رئیسی است. اما من تا کنون این احتمال را چندان جدی نگرفته ام. در واقع به همان دلیلی که آقای خامنه ای در مجلس خبرگان رهبری در چهاردهم خرداد ۶۸ گفت: باید برای مردم یا مسلمانان خون گریست که آدمی چون من در معرض رهبری قرار بگیرم (نقل به مضمون). برای من، که کمی با محیط حوزوی و با فضا و حال و هوای عالمان و فقیهان آشنا هستم، به راستی غیر قابل تصور است شخصی که حتی دقیقا روشن نیست کجا درس خوانده و چقدر سواد فقهی دارد، در معرض احراز مقام ولایت مطلقه فقیه قرار بگیرد و به هر تقدیر باید حداقل برای کارگزاران نظام اجتهاد کند و فتوا بدهد.
در این روزها بارها حتی در رسانه های جمعی در این باب مورد سئوال قرار گرفته ام و من پاسخ داده ام که یک نمونه آن را در اینجا منتشر کرده ام. چنین می نماید که از سالها پیش با اعطای عنوان افتخاری «آیت الله» مقدمات احراز چنین مقامی برای رئیسی فراهم شده و اکنون با تصدی مقام ریاست جمهوری گام بزرگی برای تحقق این هدف مقرر برداشته شده است. اکنون می خواهم خاطره ای را با شما در میان بگذارم که همواره برای من محل پرسش بوده است. شما هم بشنوید شاید با من هم عقیده شوید.
در اوایل دهه شصت، زمانی که من هنوز نماینده مجلس بودم، با دوستی در باب رهبری آینده صحبت می کردیم. نگران بودیم که پس از فوت «امام» چه خواهد شد. من با تأکید از آیت الله منتظری یاد کردم و گفتم خوشبختانه شخصیتی چون ایشان هست. دوست ما، که البته خودش هم از ارادتمندان منتظری بود، با تأمل گفت: چنین نخواهد شد. با شگفتی پرسیدم: چرا؟ گفت: آخر ایشان سید نیست! با شگفتی بیشتر پرسیدم: مگر سیادت شرط رهبری و یا مرجعیت دینی است؟ گفت: نه، اما رهبری حکومت شیعی نمی تواند سید نباشد. به فکر فر و رفتم و با خود اندیشیدم یعنی چه؟ این فکر از کجا پیدا شده است؟ از آنجا که آن دوست من در آغاز عضو سپاه بود و در آن زمان نیز با برخی از اعضای مرکزی و اثرگذار سپاه پاسداران دوستی قدیمی و ارتباط داشت، به ذهنم خطور کرد که ممکن است این فکر از آنجا برآمده باشد.
پس از برکناری منتظری از جانشینی، باز هم همان سخن آن دوست به یادم آمد و اندیشیدم حال چه کسی ولی فقیه بعدی خواهد شد. چند ماه بعد دیدیم که آقای سید علی خامنه ای با ارتقای عنوان حجت الاسلامی به آیت اللهی در عرض چند ساعت، به عنوان ولی فقیه دوم برگزیده شد. با خود گفتم که این بار همان حرف دوست قدیم من تحقق یافته است. در هرحال در طول این سالها بارها با خود اندیشیدهام که اگر آن حرف آن دوست محصول یک اتاق فکر در یک نهاد نظامی باشد، باید منتظر ظهور یک روحانی سید در مقطع جانشینی آقای خامنه ای باشیم. در این میان اطلاع از یک نقل مهم دیگر، باز مرا به احتمال طرح یک پروژه مقرر در باب سیادت رهبری آینده مطمئن تر کرد.
چندی قبل در جایی از هاشمی رفسنجانی نقل شده بود که پس از برکناری منتظری، یک بار آیت الله خمینی به هاشمی پیشنهاد می کند که رهبری آینده را قبول کند قبول کند و او به سه دلیل نمی پذیرد که نخستین آن عدم سیادتش بوده است. هاشمی می گوید من سید نیستم. می دانیم که ایده سیادت و مقام معنوی سید و سادات در باورهای سنتی شیعی، عمیق و مهم و بنیادین است.
حال باید دید این تفکر چه اندازه جدی بوده و هست. بعید نمی نماید که رهبر سوم سید ابراهیم رئیسی و یا سیدی دیگر (مثلا سید مجتبی خامنه ای) باشد. اگر چنین باشد، اصالت تبار و در واقع فره ایزدی کهن ایرانی، همان گونه که در گذشته در قالب امامت شیعی بازسازی شده، این بار در قالب ولایت مطلقه فقیه حول سیدسالاری بازتولید شود.
شنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۰