منبع: کانال تلگرام «راهبرد»
بهزاد نبوی با پذیرش ریاست نهاد اجماعساز اصلاحطلبان (ناسا) در لبه پرتگاهی قرار گرفته که قضاوت درباره آن، امروز ممکن نیست و شاید تاریخ در آینده داوری واقعبینانهتری داشته باشد.
بر اساس واقعیتهای امروز، اصلاحطلبان شانس زیادی در انتخابات ۱۴۰۰ ندارند. این را بهزاد نبوی بهتر از دیگران میداند. اما چرا با وجود چنین احتمال زیادی، او هدایت نهادی را پذیرفته که تصمیم دارد در یک بازی “کاملا باخت” شرکت کند؟
شاید برای کسانی که امروز را میبینند، این ریسک بزرگی است؛ اما تحولات ایران چنان پیچیده شده که بهنظر میرسد بازیگران عرصه سیاسی بیش از انکه به خود، مصلحت و قضاوت دیگران بیاندیشند، باید به کلیت راهی فکر کنند که میتواند مسیر آتی را مشخص کند.
تردیدی نیست که اگر اتفاق غیرمترقبهای نیافتد، مستاجر آتی پاستور کسی جز یک شخص اصولگرای معتمد هرم اصلی قدرت نخواهد بود.
این آخرین فرصت برای آنهاست که آخرین برگ بازی خود را که دولتی جوان و انقلابی است، بهکار گیرند تا اصلاحات را آنطور که مدنظر خود است، اجرا کنند.
در این میان، بهزاد نبوی سکان هدایت جمعی را برعهده گرفته که میخواهند همچنان بر مدار مشی خود که راهبرد حفظ روزنه برای پرهیز از یک بههمریختگی ملی است، ادامه دهند.
اما این راهبرد اکنون فاقد منطقی است که اصلاحات بر آن استوار شده بود. اصلاحاتی که نقطه شروع آن دومخرداد۷۶ تلقی میشود، در بطن خود تحول و دگرگونی را مدنظر قرار داده بود.
تحولی که میخواست ریل حرکت جامعه را بر مدار قانون و حق مردم قرار دهد و موتور محرک آن را خواست و اراده مردم میدانست. اما امروز نهاد اجماعساز اصلاحطلبان از این منطق فاصله گرفته است. چون هم از تحول میهراسد و هم به اراده مردم بیتوجه است.
اما با این وجود، بهزاد نبوی را نمیتوان مقصر دانست؛ چون بهرغم اینکه برخی تصور میکنند که او در ایدهآلهای دهه شصت خود فریز شده، اما واقعیت این است که او همچون چریک پیری است که مصلحت را بر واقعیتها ترجیح داده است تا روزنه امید را باقی نگه دارد.
روزنهای برای روزی که شاید سر متوهمان قدرت به سنگ بخورد و فضای اجتماعی برای اصلاحات واقعبینانهای که میتواند جامعه را از این بحرانهای سهمگین رها سازد، فراهم شود...