در یک دهه اخیر که بخشهایی از آسیا در غرب و مرکز آن درگیر بحرانهای متعددی بوده و هست، دو کشور اسلامی در جنوب و جنوب شرقی این قاره در حال تجربه توسعه اقتصادی شگرفی هستند. منظور اندونزی و بنگلادش است. البته جهش اقتصادی بنگلادش بیشتر حائز اهمیت و قابل توجه است. معمولا نام این کشور با فقر، بلایایی طبیعی، بیکاری و آواره شدن جوانان آن در کشورهای دیگر برای یافتن کسب و کاری و کارگری گره خورده است و هنوز هم بنگلادش طنینانداز نامی خوشآوازه در اذهان نیست؛ اما رفته رفته میرود که بنگالی معنا و مفهومی دیگر پیدا کند و نگاهها نسبت به آن تغییر کند.
بنگلادش با مساحتی حدود ۱۴۷ هزار کیلومتر مربع و جمیعتی بالغ بر ۱۶۵ میلیون نفر چهارمین کشور مسلمان از لحاظ جمعیت است. این کشور واقع در جنوب آسیا تا یک دهه قبل، جزو فقیرترین و رشد نیافتهترین کشورها بود؛ نیمی از مردم آن در چند دهه پیش سوء تغذیه داشته و درآمد سرانه فردی در دهه هفتاد میلادی گذشته حدود ۵ دلار بود؛ اما اکنون به الگویی برای کشورهای در حال توسعه تبدیل شده است.
همه چیز از سال ۲۰۰۹ شروع شد؛ زمانی که شیخه حسینه واجد دختر شیخ مجیب الرحمن بنیانگذار بنگلادش پس از چند دهه نزاع و بحران سیاسی قدرت را به دست گرفت و نخست وزیر شد.
خانم حسینه واجد ۷۳ ساله رهبر حزب عوامی پس از به قدرت رسیدن برنامه زمانبندی شده و مدونی برای توسعه اقتصادی بنگلادش در پیش گرفت؛ آن هم در کشوری که منابع و ثروتهای طبیعی چندانی ندارد و مهمترین پتانسیل آن نیروی انسانی جوان و منابع آبی قابل توجه است. در طول این یک دهه، میانگین درآمد سرانه فردی (از تولید ناخالص داخلی) از ۴۴۰ در سال ۲۰۰۰ به ۸۷۰ در سال ۲۰۱۱ و ۱۷۵۰ در سال ۲۰۱۸ و هم اکنون نزدیک به ۲ هزار دلار رسیده است؛ البته این رقم بر اساس برابری قدرت خرید ۵۰۲۸ دلار است.
بنگلادش در طول ده سال اخیر بر اساس شاخصهای The Spectator Index بیشترین رشد تولید ناخالص داخلی را در سطح جهان تجربه کرده است. در سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ رشد تولید ناخالص داخلی بنگلادش ۷.۸۶ درصد بوده است؛ یعنی بیشتر از سطح انتظار و برنامه خود دولت که رشدی ۷.۶۵ درصدی را پیش بینی کرده بود.
در کنار آن هم بر اساس آمارهای بینالمللی معتبر، حجم تولید ناخالص داخلی آن از ۱۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۹ هم اکنون به بیش از ۳۰۰ میلیارد دلار رسیده است و بر اساس پیشبینیها احتمالا در پنج سال آتی نیز اقتصاد این کشور رشد سالیانه ۹ درصدی را تجربه کند. این رقم برای اقتصادی بدون نفت و گاز و بدون داشتن منابع زیرزمینی مهم دیگر خیر کننده و درسآموز است.
اکنون در برنامه توسعه اقتصادی شیخه حسینه چشمانداز توسعه اقتصادی فراگیر ۲۰۳۰، چشمانداز ۲۰۴۱ برای تبدیل شدن به کشوری پیشرفته، چشمانداز ۲۰۷۱ و همچنین چشمانداز فراگیرتر معروف به طرح “دلتا” تا سال ۲۱۰۰ در نظر گرفته شده است که در این سال به یکی از قدرتهای برتر اقتصادی جهان تبدیل شود. البته در وهله اول شاید تحقق این چشماندازها و رسیدن به این جایگاه بلندپروازانه به نظر برسد؛ اما همین که یک کشور بسیار فقیر در این ده سال اخیر چنین رشد خیر کنندهای را محقق ساخته است؛ بعید هم نیست در صورت تداوم این وضعیت به این چشماندازها نایل آید. همین که چنین کشوری برای سال ۲۱۰۰ برنامه مدون دارد؛ خود گویای خیلی چیزهاست.
البته مهمترین چالش بنگلادش در این میان اختلافات سیاسی داخلی و نزاع قدرت هم هست و در این عرصه شیخه حسینه کارنامه چندان قابل قبولی در زمینه حقوق بشر و احترام به حقوق مخالفان ندارد و شبهاتی علیه برخی نزدیکان وی از جمله ژنرال عزیز احمد مطرح است. البته همین جهش اقتصادی یک دهه اخیر باعث شده است که حسینه واجد محبوبیت خود در میان بنگالیها را افزایش دهد و حزبش در انتخابات سال ۲۰۱۸ هر چند مخالفان شائبههایی را مطرح کردند، اما ۷۵ درصد از ۳۰۰ کرسی مجلس ملی یا جاتیو سنگشاد بهابان را کسب کرد.
برآیند تحولات اقتصادی چشمگیر بنگلادش در سالهای اخیر که از آن میتوان به عنوان معجزه اقتصادی جنوب آسیا نام برد، تقویت حسن غرور ملی و شهروندی بنگلادشیها بوده است که در نتیجه آن بنگلالیهای شاغل در خارج سرمایههای خود را به داخل منتقل میکنند. هم اکنون ذخایر ارزی بنگلادش بیش از ۳۳ میلیارد دلار برآورد شده است. امروزه در سایه همین تحول اقتصادی سرمایهگذاری خارجی در بنگلادش به شدت در حال افزایش است. البته ناگفته نماند که سیاست خارجی بدون تنش داکا و پایهریزی آن بر اساس منافع اقتصادی و عدم ورود به تنش در منطقه پیرامونی خود و فراتر از آن، نقش مهمی در جذب سرمایهگذاری خارجی داشته است.