ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 15.02.2021, 19:02
آموزش مدیران چینی به شیوه آمریکایی

نشریه لوموند

نویسنده ALESSIA LO PORTO LEFEBURE
برگردان شهباز نخعی

چگونه می توان پیشرفت های چشمگیر چین، که در حال تبدیل شدن به یک ابرقدرت علمی، دانشگاهی و فناوری است، را توضیح داد، درحالی که رژیم این کشور همچنان اقتدارگرا است و حتی بیش از پیش به میزان اقتدارگرایی آن نیز افزوده می شود ؟ این نظام حکومت حزبی، که از سال ١٩٤٩ برسر کار است، چگونه می تواند درعین حال، غیر دموکراتیک، نوآور و ارتقاء دهنده گشایش به روی دنیا باشد ؟ امروز بیش از همیشه، بی آن که اپوزیسیونی دربرابر نظام حاکم باشد، پیشرفت چین مدیون مدیریت دولتی آن است. لی جینگ (١)، استاد علوم سیاسی در دانشگاه پکن و فارغ التحصیل دانشگاه هاروارد می گوید: «این کارمندان هستند که اصلاحات را عملی نموده و مبانی اساسی تحقق اهداف چین یعنی ساخت یک جامعه برخوردار از بهزیستی را ممکن می کنند».

پیشبرد کارهای دولتی برپایه میراث «سوسیالیسم با مختصات چینی» قرار دارد که در سال های دهه ١٩٨٠ توسط دنگ شیائوپینگ، برمبنای مدل سرمایه داری بازار نظریه پردازی شد و فرهنگ مصرف با برنامه ریزی نیرومند را درهم آمیخت. در طول ٤٠ سال گذشته، در این نظام که حزب کمونیست چین (PCC) حکومت را کنترل می کند، دستگاه اداری ناگزیر تعامل با بخش خصوصی را آموخته و می تواند به طور مداوم مشروعیت خود در دخالت در مسایلی بیش از پیش پیچیده و فنی را اثبات کند.

دستگاه اداری و دولتی چین از دید خارجی ها مبهم و ناشناخته است. تنها رهبران بلندپایه از حدی از شهرت رسانه ای برخوردارند. کم و بیش می دانیم که از نزدیک به ٢٠ سال پیش چندین هزار تن از کارکنان بخش دولتی چین دوره «کارشناسی ارشد مدیریت دولتی» (MPA) را می گذرانند که مستقیما از ایالات متحده وارد شده و از برنامه مدرسه دولتی جان اف کندی دانشگاه هاروارد رونوشت برداری شده است.

دوره «کارشناسی ارشد مدیریت دولتی» که از سال ١٩٩١ در چین آغاز و از سال تحصیلی ٢٠٠١ شروع به آموزش دانشجویان کرده ، افرادی حرفه ای که دستکم ٣ سال تجربه کاری داشته باشند را دربرمی گیرد که اکثریت آنها در مناطق مختلف کشور و نیز در موسسات دولتی یا سازمان های غیردولتی و انجمن های غیر انتفاعی تحت کنترل دولت مشغول به کارند. کارکنان بخش خصوصی هم می توانند در این رشته تحصیل کنند.

به نظر می آید که روآوردن به شیوه ها و کارهای آموزشی آمریکای سلطه جو، برای شکل دادن به فرهنگ حرفه ای نخبگان اداری در تناقض با بلندپروازی های حزب کمونیست چین باشد که می خواهد نمونه ای مستقل و جایگزین سرمایه داری غربی از مدرن سازی ارایه کند. در این نوآوری به شیوه های آمریکایی، در حزب کمونیست چین کسی اسب تروآیی از نیروهای هوادار دموکراتیک سازی ندیده است. این دستیازی به گشودن آغوش به روی تجربه های خارجی می تواند نخبگان جدید چین را تحت نفوذ درآورده و به گذار به یک نظام دموکراتیک منجر شود. اما، اگر «کارشناسی ارشد مدیریت دولتی» (MPA) سلاح مخفی اصلاح طلبان است، چرا دولت با شدت و حدت آن را حمایت و ترغیب کرده است ؟

مأموریت آن، چنان که توسط دانشگاه تسینگ هوا (پکن) شرح داده شده «آماده سازی برای چالش رهبری و مدیریت بخش دولتی» است. این کار در چهارچوب اقدامی نوآورانه برای بهبود کیفیت کارهای دولتی انجام می شود. با این همه، به خلاف آنچه که در کارهای مدارس حزب کمونیست و اداری صورت می گیرد، نامزدهای شرکت در این دوره، که دارای مدرک کارشناسی باشند، بدون درنظر گرفتن عضویت در حزب کمونیست یا سلسله مراتب در دستگاه اداری شان، با برگزاری آزمون برگزیده می شوند (مقاله ... را بخوانید).

تعجب برانگیز این است که برنامه «کارشناسی ارشد مدیریت دولتی» (MPA) در موسسات دانشگاهی ای اجرا می شود که تاکنون در آموزش کارکنان و مآموران بخش دولتی نقشی حاشیه ای داشته اند. مدارس اداری و متعلق به حزب کمونیست از این امر مستثنی هستند. با این همه، همه چیز حاکی از آن است که برنامه های قدیم و جدید می توانند با هم همزیستی داشته باشند زیرا درخدمت هدف هایی متفاوت هستند.

این جابجایی آموزش در دانشگاه، در سال های دهه ١٩٩٠، در زمانی رخ داد که در سراسر دنیا تخصص علمی، به ویژه آنچه که از سوی موسسات معتبر جهانی می آمد، ارج و قرب یافته بود و این امر به ویژه درباره دانشگاه های پژوهشی آمریکای شمالی صادق بود. این همگرایی معیارها و باورها تا حدی بیانگر این است که چرا دولت چین این دوره های تدوین شده توسط دانشگاه ها، که تاکنون خنثی و علمی تلقی می شد، را تشویق کرده است. البته «کارشناسی ارشد مدیریت دولتی» می توانسته دیوان سالاری را با عرضه ایده های خارجی به آن، دچار شکنندگی کند، اما جنبه دانشگاهی یافتن آن به ویژه توانسته مشروعیت حرفه ای مورد نیاز برای بقا را به آن ببخشد.

یک قرن مبادلات دانشگاهی

این گزینه بخشی از برنامه ای وسیع تر بود که هدف آن همراهی در گذر به اقتصاد بازار از راه تقویت قابلیت های فنی، و پاسخگویی به انتظارات بازار کاری در حال تنوع پذیری و رشد کمی و کیفی بود. بنابراین، حکومت حزبی موجی از ایجاد مدارک تحصیلی حرفه ای با الهام گرفتن از آمریکایی ها براه انداخت که به عهده دانشگاه ها گذاشته شده بود: «کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی» (MBA) در سال ١٩٩١، سپس «کارشناسی ارشد معماری» در سال ١٩٩٢، «کارشناسی ارشد حقوق» در سال ١٩٩٦ و «کارشناسی های ارشد آموزش و مهندسی» در سال ١٩٩٧ و «کارشناسی ارشد علوم کشاورزی» در سال ١٩٩٩ از این جمله اند.

مدیریت دولتی از این امر مستثنی نشد. توافقی بین کنشگران مهم زندگی سیاسی (کمیسیون ملی توسعه و اصلاح، شورای امور حکومتی، وزارت آموزش و وزارت امور کارکنان) حاصل شد که عضویت در حزب نمی تواند و نباید شرط کافی برای کارکردن در بخش دولتی باشد. در آن زمان، هیچ کس در حزب کمونیست درباره ضرورت آموزش کارکنانی کارآمد و حرفه ای اعتراض نکرد.

آموزش مدیریت دولتی، که از سال های دهه ١٩٢٠ در ایالات متحده آغاز شده بود، شیوه ای مطمئن به نظر می رسید. این دوره ها، که برای کاستن از میزان ناکارآمدی و فساد به وجود آمده بود، به ویژه در سطح شهرداری، نخستین تشکل های علوم اداری ، که سلف «کارشناسی ارشد مدیریت دولتی» بود را در سال ١٩١٤ در دانشگاه های میشیگان، برکلی و استانفورد به وجود آورد. امروز، چندصد دوره «کارشناسی ارشد مدیریت دولتی» گوناگون هدفی واحد یعنی ارتقای دیدگاه اداره امور عمومی را دارند که میراث تاریخی سیاسی و شیوه ای دموکراتیک برای تأمین نهادین «حکومت قانون»، جدایی نهادهای قدرت، آزادی بیان و دیگر آزادی های اساسی است.

چنین برنامه ای چگونه توانسته دولت چین را اغوا کند ؟ نفوذ فرهنگی، نمادین و اصولی ای که ایالات متحده با قدرت ژئوپولیتیک، زبانی و اقتصادی خود در جهان اِعمال می کند، در اینجا با حضور گسترده در نهادهای آموزش عالی و پژوهش دانشگاهی چین که با این نفوذ شکل گرفته اند تقویت می شود. بیش از یک قرن رفت و آمد دانشجویان و پژوهشگران بین چین و ایالات متحده و نیز راهبرد داوطلبانه جذب استعدادهای علمی به دولت امکان داده که از تجربه مستقیم تعداد زیادی ازآنها بهره برد. این دانش آموختگان در خارج که پذیرفته بودند به کشور بازگردند، باخود تجربه و دانش و شبکه ارتباطی شان را به همراه می آوردند.

در وضعیت خاصی که برای چرخش ملی ایده ها مساعد بود، دوره آمریکایی «کارشناسی ارشد مدیریت دولتی» (MPA)، به شکلی مورد توافق همگان، در سراسر خاک چین رسوخ یافت. نمایندگانی مرکب از دانشگاهیان و کارکنان وزارت آموزش، بین سال های ١٩٩٦ و ١٩٩٨ برای آموختن بهترین شیوه های مدیریت به ایالات متحده، کانادا و اروپا رفتند. توجه آنها به ویژه به خاستگاه آموزش امور دولتی یعنی مدرسه ماکسول(Maxwell School) در دانشگاه سیراکوز(Syracuse)، مدرسه جان اف کندی(John F. Kennedy School) در دانشگاه هاروارد، دانشگاه کارنگی ملون(Carnegie Mellon) در پیتسبورگ و دانشگاه کلمبیا در نیویورک جلب شد. پس از آن، استادان این موسسات برای برنامه های ارزیابی و مشاوره به چین دعوت شدند. این دیدارهای دوجانبه امکان درک عملکرد در خارج، ارزیابی کارآمدی آن و به ویژه شناخت عواملی که بتوانددریافت و بومی سازی شود را فراهم کرد. در بازگشت، برخی از اعضای این هیئت ها یادداشت هایی داخلی نگاشته و در آنها به نفع این که چین از دوره «کارشناسی ارشد مدیریت دولتی» (MPA) آمریکایی استفاده کند موضع گرفتند.

در سال ١٩٩٩ دولت این برنامه را تصویب نموده و از بهترین دانشگاه ها دعوت کرد که پیشنهادهای خود را ارائه کنند. ٢٤ پیشنهاد برای راه اندازی این دوره در چهارچوب یک برنامه آزمایشی عرضه شد. در آغاز دوره «کارشناسی ارشد مدیریت دولتی» (MPA) در معتبر ترین موسسات (از جمله دانشگاه پکن، دانشگاه چینهوا، دانشگاه خلق چین و دانشگاه فودان در شانگهای) که مکان های سنتی آموزش نخبگان است آغاز شد و به جستجوی منابع و رقابت پذیری بیشتر در عرصه بی سابقه رقابت جهانی پرداخت.

در طول ١٥ سال بعد، صدها مدرسه از این نوع در همه جا ایجاد شد. شمار دوره های MPA از ٢٤ در سال ٢٠٠١، به ١٤٦ در سال ٢٠١٦، و تعداد فارغ التحصیلان از ١٠٥٥ تن در سال ٢٠٠٤ به ١٠٤٧٦ تن در ١٠ سال بعد رسید. در مجموع، بیش از ١٥٠ هزار تن این دوره را گذراندند. این تعداد در قیاس با ٧.١ میلیون تن کارکنان دولتی رقمی کوچک، اما برای یک دوره دانشگاهی بی سابقه که باید برای آن متقاضی برگزید، شماری قابل توجه است. این پیوند آموزشی با موفقیت انجام شد و شاخه های آن و شمار افرادی که ثبت نام کردند، به رغم عدم همگرایی بین دو نظام اداری و سیاسی، به صورت مداوم افزایش یافت.

چن وی، دانش آموخته دانشگاه چینی هنگ کنگ و استاد دانشگاه چینهوا می گوید: «دانشجویان جذب تجربه خارجی من شده اند، زیرا درحال حاضربرداشت ها و ایده ها در کتاب های غربی یافت می شود». در چهارچوب MPA، مانند ایالات متحده، سیاست های دولتی، نظریه سازماندهی ها، علوم اجتماعی، اقتصاد سیاسی، مدیریت منابع انسانی، شیوه های کمیتی و حقوق اداری تدریس می شود. همچنین، درصورت نیاز محلی مطالبی خاص تر مانند مدیریت دولتی، تجزیه و تحلیل سیاسی دولتی، کاربرد نظریه سوسیالیسم، زبان انگلیسی، توسعه منطقه ای و مدیریت شهری نیز آموزش داده می شود. چن وی توضیح می دهد که: «چالش من برانگیختن توجه دانشجویان است. برای انجام این کار من از دو روش استفاده می کنم: پیشروترین برداشت ها را درس می دهم . مثال های زیادی که برگرفته از زندگی واقعی است می زنم. این مثال ها اهمیت زیادی دارد. MPA باید برای دانشجویان مفید باشد. من درباره هر موضوع جدید گفتگویی با گروه ترتیب می دهم و به تدریج رشته سخن را به دانشجویان می سپارم و خود کمتر سخن می گویم».

این درس ها، که برپایه محتوا و نمونه های خارجی بناشده، بدون نقش واسطه بیهوده خواهد بود، زیرا در عملکرد حرفه ای روزمره دستگاه های اداری چین قابل استفاده نیست. استادان و مسئولان، به جای پذیرش این که این عدم همگرایی سیاسی یا ایدئولوژیک است، بر فاصله بین نظریه غربی و عملکرد محلی تأکید می کنند. آنها برنامه را چینی نموده و تأکید زیادی بر تعلیم و تربیت دارند.

به این خاطر بود که مطالعات موردی در حد گسترده در همه دوره های «کارشناسی ارشد مدیریت دولتی» گنجانده شد. این شیوه آموزشی که برپایه شبیه سازی و گفتگو است، در سال های پایانی دهه ١٨٨٠ در مدارس حقوق آمریکا به وجود آمد و سپس در همه مدارس مدیریت محبوبیت یافت، اکنون ویژگی خاص دوره های کارشناسی ارشد چینی است.

ساخت یک مورد تعلیم و تربیتی از یک رخداد و استفاده از آن در کلاس مستلزم دنبال کردن روند و شیوه ای خاص است. بدون این کار، رخداد نمی تواند در درسهای وکلا و قضات ، در چهارچوب آموزش علوم اجتماعی یا سیاست های عمومی ساخته و پرداخته شود. مطالعه های موردی ای که در کلاس های درس درباره موضوع هایی که «حساس» تلقی می شود، مانند نابرابری های اجتماعی، فساد و اختلاس، سلب مالکیت های اجباری، جابجا کردن های مردم، آلودگی، خصوصی سازی منابع سوخت، بیکاری، بی ثباتی، ناکارآمدی نظام مالیاتی و غیره انجام می شود. به ویژه، اجازه گفتگو درباره این موضوع ها از آن رو داده می شود که به تعلیم و تربیت در چهارچوب هایی با نقش های از پیش تعیین شده می پردازد. در محیط چین، یک کارمند خود را در بافتی ساده و به ظاهر کاهش یابنده – مورد انتقاد در ایالات متحده – محدود می کند و با انجام این کار به صورتی متناقض فضای گفتگو باز می شود.

به این ترتیب، هنگام برگزاری کلاس در دانشگاه چینهوا (٢) نمونه زیر ارایه شد: «درصورتی که یک اداره منطقه ای با یک درگیری اداری رودررو شود، به کدام گزینه باید اولویت داد: پیشگیری از سیل یا شرکت در گردهمایی ها؟». از شاگردان خواسته شده بود که به رابطه سلسله مراتبی بیندیشند و در وضعیت گیرکردن بین دستور مافوق و ضرورت مداخله در یک امر فوری و بی سابقه، مانند خطر جاری شدن سیل در نزدیکی رودخانه یانگ تسه، موضع بگیرند. این مورد با پرسش های زیر پایان می یافت: «اگر مدیر دفتر منطقه ای بودید چه می کردید؟ گزینه تان چه می بود؟ دلایل آن را شرح دهید. آیا سردرگمی قابل اجتناب است؟». این پرسش ها، و در مجموع کل روایت، موجب اندیشیدن درباره کاربرد خاص روند کار، و حتی درباره اطاعت از سلسله مراتب قدرت می شود. بدون پیش رفتن تا حد توصیه تمرد یا مقاومت، این پرسش ها مسئله داوری آزاد و عقل سلیمی که باید راهنمای گزینه های مسئولان اداری باشد را مطرح می کند، به ویژه زمانی که پرسش شوندگان باتجربه بوده و از وضعیت محل درک عمیق داشته باشند.

در این زمان می توان مسئله مناطق تیره و مبهم موجود از دهه ها پیش را به میان کشید. مسئله ای که عملکرد دستگاه اداری و کارکنان حزب ایجاد کرده، بدون آن که موضع گیری دربرابر یک قاعده را برانگیزد. از طریق بازی پرسش های باز، این دریافت حاصل می شود که همه گزینه ها مشروع و قابل دفاع است و می توان در کلاس درباره آنها گفتگو کرد. دانشجویان، با درجاتی متفاوت از مشارکت، همواره از چین معاصر حرف می زنند، اما همه چیز چنان می گذرد که گویی موضوع چیزی فراتر از یک مورد درسی نیست. قواعد این روند به بازیگران نقش های مشخص در آن حکم می کند که اثرات متقابل پدیده ها نسبت به هم را درنظر بگیرند. چهارچوب مستمر در این مبادله حاوی توهم، قابل استناد بودن و حتی تغییر ناپذیر بودن این نقش ها است. استاد تنها گفتگو را تسهیل می کند، درحالی که شاگردان نظراتی متفاوت درمورد وضعیتی که به آنها مربوط نمی شود ابراز می کنند. می توان بدون داشتن هراس از گذشتن از حد مجاز درباره هرچیزی صحبت کرد بدون این که شخص توسط دیگر اعضای گروه زیر سئوال برود و دلیل معقول این امر این است که درباره واقعیت به طور مستقیم صحبت نمی شود.

آموزش به شیوه مطالعه موردی عموما به «بازگشته ها » محول می شود، این مفهومی است که درمورد همه چینی هایی به کار می رود که در غرب یا یک سرزمین آسیایی مانند ژاپن یا هنگ کنگ درس خوانده و برای ایفای مسئولیت در عرصه های دانشگاهی و بازرگانی به کشور بازگشته اند. به لطف این استادان آشنا با نظریه های غربی، مطالعه موردی پلی از یک سو بین ایده ها و شیوه های بیگانه، و ازسوی دیگر توانایی دانشجویان در درک مطلب و قراردادن آن در زمینه حرفه ای است. درواقع، بخش عمده ای از آنچه که شاگردان در کلاس می آموزند، ربطی به آنچه که در دستگاه های اداری خود به کار برده اند ندارد. تنها «بازگشته ها» با داشتن شناخت از هردو این دنیاها و مراجع و الزامات آنها می توانند از پس این گذار خطرناک برآیند.

تجربه نخستین ارتقاء مقام ها می تواند به درک تغییر جاری در دیوان سالاری چین کمک کند. الهام هایی که از خارج گرفته می شود، بدون آن که عامل بی ثباتی باشد، عنصری اساسی است. دانشجویان «کارشناسی ارشد مدیریت دولتی» این برداشت ها را ملکه ذهن می کنند. ایده ها و ارزش هایی مانند مسئولیت، مبارزه علیه فساد، قابلیت فنی و حسن مدیریت در ذهنشان حک می شود. آنها به فرهنگی اداری دست می یابند که دامنه نوآورانه آن با ذهنیت پیشین همزیستی و تعامل می کند. گذراندن این دوره کارشناسی ارشد، به آنها این امکان را می دهد که به منابع خارجی دست یابند و خود میزان بهره بردن از این منابع را تعیین کنند. همسو با تحولات سیاسی، این میزان می تواند افزایش یافته، کاسته شده یا به طور موقت قطع شود.

«ایجاد تحرک در کارها»

وانگ پینگ، دانش آموخته دوره «کارشناسی ارشد مدیریت دولتی» می گوید: «مفهوم سنتی مدیریت امکان پاسخگویی به چالش های ایجاد شده در جامعه را نمی دهد. در زمان های پیشین، درصورت بروز نزاع، هم میهنان ما به دادگاه مراجعه می کردند. اکنون آنها با میانجیگری آشنا شده اند. این که افراد بتوانند اختلاف های خود را بدون دخالت دولت حل کنند، موجب صرفه جویی در منابع می شود. بنابراین، نقش ما ایجاد تغییر در عادات مردم است تا شمار بیشتری از اختلاف ها از راه میانجیگری حل شود. همه اینها تنها از راه عرضه نظریه های جدید میسر است».

او ادامه می دهد: «البته، من همیشه نمی توانم از همه آنچه که آموخته ام استفاده کنم. این روندی طولانی است. اما، به لطف دانشی که آموخته ام، می توانم از طریق کارم در دراز مدت بر روی امور اِعمال نفوذ کنم». دانش آموختگان این دوره غالبا از واژه «توانایی» (capacite) (nengli به زبان چینی) استفاده می کنند. درواقع مدرک تحصیلی به آنها توانایی بزرگی در عملکرد و ابزارهایی برای انجام آن و حتی توانایی زیادی برای درازمدت می دهد (neng در چینی به معنای «توانایی»، «مهارت» و «اجازه» و li هم به معنای «نیرو»، «قدرت» و «نفوذ» است). وانگ پینگ تصریح می کند که در «نظریه هایی که در «کارشناسی ارشد مدیریت دولتی»( MPA) مطالعه می شود خطوط راهنما برای کار من و ایجاد تحول در کار دستگاه اداری است. این کمکی برای ایجاد تغییر است. من پس از دریافت مدرک تحصیلی، کارگزینی اداره خود را به اعزام بسیاری از همکاران برای تحصیل در این دوره واداشته ام. این مدرک تحصیلی برای ارتقای شغلی و تحول حرفه ای چندان مفید نیست، اما من فکر می کنم که کسب آن برای ایجاد تحرک در کارهایی که کارمندان می کنند بسیار مفید است».

کسب مدرک دوره «کارشناسی ارشد مدیریت دولتی» به جوانان امکان می دهد که تجسم «فضیلت» (به چینی de) شوند که یکی از نشانه های حسن عملکرد کارکنان حکومت حزبی است اما این به دلایلی است که هیچ ربطی به ترتیبات ایدیولوژیک کمونیستی ندارد. این دانشجویان با قدرت ناشی از بینشی از ارزش های مشترک، خود را روشنگران مدرنی می بینند که قادرند قواعد کهنه و نو را با هم تلفیق کنند. آنها قادر به تطبیق، طی مسیر و توسعه حرفه ای خود در نظامی از شایسته سالاری متکی بر صداقت سیاسی هستند که بیشتر برپایه دانش و قابلیت حرفه ای قرار دارد. این دیوان سالاری جدید حکومت، خواهان ایفای نقش در همه جبهه ها، به حداکثر رساندن بخت پیشرفت اجتماعی، جهت گیری کشور هرچه که باشد، است. این نظام آماده چنگ اندازی بر موقعیت هایی که پیش می آید و پویایی ناشی از مدرن سازی محافظه کارانه است.

——————
١- نام ها مستعار هستند. این گفتار ها از نشریه زیر نقل شده اند: Les Mandarins 2.0, Presses de Sciences Po, Paris, 2020. ٢- Cas CCCC-05-40-E, School of Public Policy an Managment of Tsinghua University, Pékin, 2005.

ALESSIA LO PORTO LEFEBURE
جامعه شناس، آرنس، «مدرسه مطالعات عالی سلامت عمومی» (EHESP)، نویسنده: «ماندارن ها، دیوان سالاری چینی با آموزش آمریکایی»، انتشارات علوم سیاسی، پاریس، ٢٠٢٠.