۱- اولین اصل شناختهشده در دنیا این است که مسائل انسانی باید از موضوعات سیاسی بری باشد و نباید سیاست را در مسائل انسانی دخالت داد. اگرچه واقعیتهای دنیا غیر از این است. کمااینکه فلسفه وجود صلیب سرخ جهانی یا هلالاحمر این است که وقتی دو کشور در حالت تخاصم و جنگ تمامعیار هستند امدادرسانی به زخمیها و اسرا و… به دور از مسائل سیاسی باشد اما عملا اینگونه نیست. بنابراین اگر از این منظر نگاه کنیم باید گفت اقداماتی که در جهت ممانعت دسترسی کشورها به تهیه دارو و درمان صورت میگیرد، غیرانسانی و ضدحقوق بشری است.
۲- نکته دوم این است که بالاخره در یک سالی که از شیوع کرونا میگذرد، کشور ما به دلایل مختلف در دسترسی به امکانات دارویی برای مبارزه با این پاندمی محدودیت داشته است. علت اصلی نیز تحریمهای فلجکننده آمریکا بود که موجب عدم دسترسی ایران به منابع ملی و امکان خرید دارو شد. عملا ما هیچ دسترسیای نداشتیم و حتی اخیرا دیدیم که به خاطر همین تحریمها برای پرداخت حق عضویت در سازمان ملل و استفاده از منابع مالی بلوکهشده در کره جنوبی با مانع مواجه شدیم. این نیز موقعیتی است که در پرتو تخاصم بین ایران و آمریکا به وجود آمده است. به خصوص در چهار سال ریاستجمهوری ترامپ این تخاصم اوج گرفته و یکی از آثار نیز همین وضعیت موجود است.
۳- نکته دیگر این است که چه ما بپسندیم یا با آن مخالف باشیم، آمریکاییها دارای چنین امکان و توانمندیای هستند که تحریمهایی حتی در مورد مسائل انسانی را اعمال کرده و تمام دنیا را علیه ما بسیج کنند. حتی اگر بسیج نکرده باشند، سبب شوند که کشورهای دنیا از اینکه با ما تجارت کنند و یا منابع ملی را بازگردانند دچار واهمه شوند. این واقعیتی است که باید بپذیریم. این قدرت آمریکاییها در اجماعسازی و یا استفاده از هژمونی قدرتشان برای وادار کردن دیگر کشورها برای به کار گرفتن سیاست نامهربانانه در قبال ایران است.
۴- آنچه گفته شد مربوط به رویکرد آمریکاییها و دشمنی آنان با ما بود که در دوره ترامپ نیز اوج گرفت. اما باید از این سو نیز قضیه را دید. به نظر من اینکه ما همه تقصیرها را متوجه آمریکاییها کنیم، نوعی آدرس غلط دادن است.
به هر حال بعد از برجام و توافق هستهای شرایطی ایجاد شد که دنیا به ما روی خوش نشان داد. در آن یک سال و نیم باقیمانده از دوره اوباما بعد از توافق برجام دیدیم که شرکتها به ایران آمدند، منابع مالی ما آزاد شد. اما منش و روش ما در برخورد با برجام در آن زمان و تاکید بر اینکه آمریکاییها مطلقا نباید در اقتصاد ما حضور داشته باشند، کار درستی نبود و باعث شد آنان بیشتر جری شوند.
دقت داشته باشید که دنیا، دنیای منافع است. این طور نیست که آنان اقدامی را در حوزه هستهای انجام دهند و منفعتی نبرند. اگر ما در آغاز دوره بایدن این سیگنال را میفرستیم باید منتظر آثار آن نیز باشیم. نمیگویم که تاثیر ویرانگری بر سیاستهای تیم جدید در آمریکا دارد اما بیاثر هم نیست.
۵- به نظر من با توجه به بهبود شرایط در آمریکا و انتخاب تیمی که به تایید تمام تحلیلگران تیمی حرفهای است و به تعامل با ایران اعتقاد دارد، با توجه به اینکه همه اعضای این تیم در مذاکرات برجام حضور داشتهاند و مخصوصا انتخاب آقای رابرت مالی، نشاندهنده یک رویکرد مثبت از طرف بایدن است. اگرچه در پرتو همین تیم هم مذاکرات بسیار سختی را با توجه به تغییرات وضعیت ایران و آمریکا نسبت به سال ۲۰۱۵ خواهیم داشت و باید گام مثبتی از سوی ایران برداشته شود. به نظر میرسد همان طور که آن زمان مذاکرات بین ایران و آمریکا بود و بقیه عملا سیاهیلشکر بوده و حتی برخی مثل فرانسه مشغول کارشکنی بودند، زمان آن است که از هر طریق ممکن با آمریکاییها درباره برجام و موضوعات چندجانبه صحبت کنیم.
این سبب میشود که افرادی مثل ماکرون که پیشنهاد حضور عربستان سعودی را میدهند کنار گذاشته شوند. از این طریق میتوان به یک توافق اولیه با آمریکا رسید.
۶- در جمعبندی موضوع اما باید گفت اگر ادعای ما این است که نباید مسائل سیاسی را به مسائل انساندوستانه و سلامت مردم ارتباط داد، خودمان نیز باید قائل به این باشیم.
منظور از بیان این مطلب آن است که نباید همه تقصیرها را به گردن آن سو انداخت و خودمان را بری از هر گونه اشتباه و خطا تصور کنیم.
روزنامه جهان صنعت
جاوید قربان اوغلو، دیپلمات پیشین و کارشناس مسائل بینالملل است