انتشار گفتگوی ویدئویی یک نوجوان ۱۴ ساله در خصوص علنی کردن مسائل جنسی اش در فضای مجازی موجی از حیرت، خشم، نگرانی و البته سرزنش برانگیخت. همه به دنبال مقصر و قصور می گردند.عده ای والدین را سرزنش می کنند، برخی سعی در گرفتن ماهی از آب گل آلود داشته و دولت را به دلیل فیلتر نکردن اینستاگرام و تعداد کمتری سیستم آموزشی را مقصر این واقعه میدانند.
اما براستی چه نهادی مقصر است؟ حاکمیت پيش از این واقعه شبکه های اجتماعی جهانی مانند یوتیوب، فیسبوک، توییتر و تلگرام را فیلتر کرده است. علاقمندی نوجوانان به شبکه های اجتماعی چون یوتیوب و تلگرام موجب شده که امروزه در گوشی هر نوجوانی چندین فیلترشکن ناامن نصب باشد که دسترسی او را به همه سایتهای مستهجن را راحت کرده و فیلترینگ مفید آن سایتها را بی اثر نموده است.
تصمیمات شتابزده سیاسی با رویکرد حذف و محدودیت به جای آموزش و پذیرش تغییر و پر کردن شکاف تأخر فرهنگی؛ سیاستی است که درمواجهه با پدیده های ارتباطی از ویدئو گرفته تا شبکه های اجتماعی در پیش گرفته شده و البته از آنجاکه نمی توان با امواج جنگید هر بار به شکل آسیب های جدی خود را نشان می دهد.
در مورد فضای مجازی نیز همین چالش حاکم است. مهمترین زیر ساخت هر جامعه ای آموزش است و ایجاد محدودیت تنها در جاهایی جواب میدهد که افکار عمومی خود در خصوص مخاطره آمیز بودن آنها خودبه نتیجه برسد، مانند سایتهای غيراخلاقی و پورنوگرافی و قمار که فیلترینگ آنها مورد پذیرش و درخواست عمومی است، اما بستن شبکه های اجتماعی مورد پذیرش افکار عمومی نبوده و میلیونها کاربر را به سمت استفاده از فیلترشکن های ناامن سوق داده است.
چالش مهمتر این است که ما در دنیای امروز با «نوجوانان جهانی شده» ای مواجه هستیم که بسیار بیشتر از والدین خود از چالش ها و پیچیدگی های فضای مجازی سر درمیآورند.
درحقیقت آن که به آموزش نیاز دارد، والدين هستند، آنها با پرسش ونگرانی های زیادی در خصوص فضای مجازی مواجهند اما مرجعی برای آموزش نداشته و نمی دانند چگونه با نوجوانان همه فن حریفشان وارد گفتگو شوند و حتی گاهی خود در دامهای مجازی گیر می افتند. سرزنش والدین، در حقیقت سرزنش قربانی است.
والدین مستأصلی که گاهی فکر می کنند با پناه بردن به نوستالژی های گذشته و زنده کردن خاطرات و می توانند نوجوانان را جذب کنند غافل از اینکه گذشته برای نوجوانانی که رو به آینده دارند چندان جذابیت ندارد.
فرهنگ همانند یک موجود زنده و بالنده است و نمی توان جریان فرهنگی را با رویکرد گذشته نگر متوقف نمود، بلکه همواره باید برای پذیرش تغییر و ساخت و ساز پدیده های جدید آماده باشد، در غیراینصورت جامعه با پدیده تأخر فرهنگی مواجه می شود و این نقطه چالش های امروز ماست : با تکنولوژی و پدیده هایی مواجهیم که ظرفیت فرهنگی برای پذیرش آنها مهیا نشده است.
پس چاره چیست؟ چاره کار هرچه باشد،. فيلترينگ و بستن فضای مجازی نیست، فیلترشکن فضای مجازی را به شدت ناامن کرده و فیلترینگ مفید را هم بی اثر ساخته است. ارتباط یک زیرساخت مهم است، اما مهمترین زیرساخت هر کشور «آموزش همگانی مداوم و بدون توقف» است و در مورد مخاطرات و چالش های فضای مجازی نیز نقش آموزش بسیار مهم است.
باید در مورد پدیده های جدید با بچه ها از کودکی و در مدارس گفتگو شود، کودکان همه گوشی هایی که آنها را به جهان و مخاطرات بزرگ متصل می کند در دست دارند، درحالیکه که فضای گفتگو و سیاست های حاکم در سیستم آموزش و پرورش بسیار تنگ نظرانه و واپسگراست که یک چالش اساسی است و باید حل گردد.
در سطح دیگر آموزش و افزایش سواد مجازی معلمان، مشاوران و والدین بسیار مهم است. تشکیل انجمن ها و سمن هایی با موضوع افزایش و ترویج آموزش سواد مجازی برای انتشار فراگیر آگاهی، ایجاد بستر گفتگو ، انتقال تجربیات، اشتراک دیدگاهها در جهت یافتن پاسخ سوالات یکی از راههای مفید و دردسترس است.
حاکمیت باید به جای سیاست تنگ نظرانه فیلترینگ آسیب زا، بر سیاست پیشرو آموزش و آگاهی بخشی در سطوح مختلف سرمایه گذاری نموده و بستری فراهم کند تا همه افراد جامعه در هر کجای ایران متناسب با شرایط دنیای امروز دانا و آگاه شوند و خانواده ها با افزایش اطلاعات و فرهنگ سازی مناسب آن به زندگی سالم دست یابند.
کانال زنان روستایی