۱- انتخابات امریكا فردا برگزار میشود. باعث تاسف است كه باید تا این حد ذهن جامعه ما معطوف به نتایج این انتخابات شود. البته بخشی از این توجه طبیعی است، زیرا ترامپ به عنوان رییس بزرگترین قدرت اقتصادی جهان، در چهار سال گذشته نظام جهانی را دستخوش تغییر كرده است و منافع و زیانهای زیادی را متوجه افراد و كشورها كرده كه هر كس برحسب موقعیت خود مخالف یا موافق سیاستهای اوست و ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست. ولی آن بخش تاسفبار ماجرا اهمیت این تاثیر بر وضعیت ایران است. در این باره هم میتوان دو نگاه داشت؛ نگاه اول تغییرات احتمالی در كشوری است كه بیشترین چالش را با ایران دارد. این امری طبیعی است، به شرطی كه ایران برای هر حالتی كه رخ دهد، برنامه مشخص و قابل اجرایی داشته باشد. نگاه دوم این است كه در مواجهه با رویدادهای طرف مقابل انفعال حاكم است و امید به برنده شدن یك طرف میرود.
۲- تاسف دیگر از حیث وجود شكافی تند میان ایرانیان درباره ترجیحی كه میدهند، است. برخی گمان میكنند كه آمدن بایدن بهتر است و دیگر هیچ ذهنیتی برای بعد از آن ندارند. برخی دیگر آمدن بایدن را یك فرصت میدانند كه ایران بتواند از این فرصت استفاده كند و به نحو موثرتری از گذشته به ناپایداری روابط خود با جهان خارج و ایالات متحده پایان دهد و صرف آمدن بایدن بدون برنامهای برای استفاده از این فرصت را مفید كه نمیدانند، بلكه در میان و بلندمدت آن را بدتر هم ارزیابی میكنند. شخصا طرفدار این نگاه هستم.
فاجعهبارترین بخش ماجرا، كسانی هستند كه با پنهان شدن پشت عكس حاج قاسم سلیمانی، دعا میكنند كه قاتل او برنده شود! در حقیقت این افراد كاریكاتور ترامپ در یك كشور توسعهنیافته هستند كه چیزی شبیه مدیریت در كرهشمالی خواهد بود. ۳- اگر ترامپ برنده شود، به نظرم شانس چندانی برای عبور مسالمتآمیز از وضع وجود میان دو كشور قابل تصور نیست، چون او اهل گفتوگو و مذاكره نیست، بنابراین به سرعت به سوی تقابل حركت خواهد كرد. این تصور كه دولتی از جنس مجلس فعلی در سال ۱۴۰۰ میتواند با ترامپ كنار بیاید، خیالی خام و به نظرم تا حدی سادهلوحانه است، چون كشور با چنان سرعتی در حال تحلیل رفتن است و كرونا نیز آن را تشدید میكند كه كسی نیازی به گفتوگو با ایران نخواهد داشت. وضعیت در مورد برجام هم چنین خواهد بود كه نه میتوانیم از آن خارج و نه میتوانیم از منافع آن بهرهمند شویم.
اگر بایدن بیاید كه ظاهرا شانس او بسیار بیشتر است، در این صورت نیز امیدی به حل مشكلات اساسی نخواهد بود، مگر اینكه ساختار داخلی قدرتمند شود و تحولی نسبی در روابط خارجی صورت گیرد كه از وضعیتهای متناقض فعلی خارج شود. وجود بایدن و حذف ترامپ از این نظر فرصتی است برای انجام تحولات مناسب. در غیر این صورت گشایشهای مقطعی ایجاد خواهد شد ولی در میانمدت و بلندمدت فشارها دوباره احیا میشود ولی نه از طریق بیرون رفتن از برجام، بلكه از طریق سازوكار برجام.
بنده قبلا هم چند بار متذكر شدم كه اگر به جای ترامپ، خانم كلینتون رییسجمهور میشد و ما همچنان میخواستیم همین شیوهها را ادامه دهیم، او از برجام خارج نمیشد، بلكه از طریق سازوكار درونی برجام به مقابله با ایران برمیخاست. اكنون كه ترامپ این سیاستها را علیه ایران اعمال كرده است، معتقدم كه احتمال بیشتری دارد كه بایدن بخش مهمی از فشارها را حفظ كند و هیچگاه اجازه ندهد كه شرایط به حالت پیش از خروج برجام برگردد.
۴- فارغ از این نكات كه بیشتر مربوط به ارتباط این انتخابات با ایران است، باید گفت كه نتیجه انتخابات امریكا هر چه باشد، بحران موجود آن حل نخواهد شد. وضعیت كنونی محصول تنشهای عمیق داخلی است كه با نتیجه صندوق حل نمیشود. همچنان كه در سال ۱۳۸۸ نیز بحران موجود در ایران با هر نتیجهای از صندوق حل نمیشد. صندوق رای حلكننده و داور نهایی در بازی رقابتی است و نه بازی مبتنی بر ستیز. همانطوركه در سال ۱۳۸۸ میان طرفین ستیز حاكم بود كه خود را در قالب رقابت انتخاباتی جا زد، اكنون نیز میان دو طرف بایدن و ترامپ نوعی ستیز و دشمنی و كینهورزی حاكم است كه با انتخابات و نتیجه آن حتی اگر با فاصله قاطع باشد هم حل نخواهد شد. همچنان كه در ایران حل نشد و حتی دو انتخابات بعدی ۹۲ و ۹۶ هم مساله را حل نكرد. از اینرو ظاهرا وارد دوران جدیدی از سیاست در امریكا میشویم كه پیشبینی آثار آن بر جهان سخت است. حتی ممكن است نظام دو حزبی آنجا دستخوش تغییرات اساسی شود. باید منتظر بود.
جهان صنعت