توافقنامه ۲۵ ساله همکاریهای مشترک ایران و چین، دو دیدگاه موافق و مخالف شکل داده است. برخی این توافق را تا حد یک قرارداد ننگین تنزل میدهند و دستهای دیگر آن را شاهکاری دیپلماتیک در میانه تحریمهای فراگیر آمریکا میدانند. فارغ از این دو نگاه افراطی و تفریطی، «دنیایاقتصاد» اهداف ایران و چین و شروط رسیدن به یک توافق برد-برد را بررسی کرده است.
رمز تعامل برد - برد با چین
برنامه ۲۵ ساله همکاریهای مشترک ایران و چین، توافقنامه راهبردی میان جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین است که طبق آن قرار است چینیها در صنایع و زیرساختهای مهم و کلیدی ایران سرمایهگذاری وسیعی انجام دهند. همچنین این توافق شامل همکاری نظامی، تسلیحاتی و اطلاعاتی میان دو کشور در منطقه نیز میشود. جایگاه ایران در این همکاری و اهداف و نگاه چین به توافق با ایران دو موضوع مهمی است که به مباحث گستردهتر و در عین حال مناقشهآمیز میان مخالفان و موافقان دامن زده است. در سطح عمومی مخالفان این توافق را قرارداد ننگین جدیدی میدانند که بنا دارد بخشهایی از ایران از جمله جزایر ایرانی خلیجفارس را به چینیها واگذار کند و در سمت موافقان، توسعه نگاه به شرق بهعنوان ابزاری برای ایستادگی در برابر زیادهخواهیهای آمریکا تعبیر میشود. اما در سطح نخبگان پرسشهایی چون الزامات این توافق چیست و چگونه و بر مبنای چه ابزارهایی میتوان به توافقی مناسب و جامع با چین دست یافت؟ شرط ایجاد تعادل در سیاست خارجی و گریز از وابستگی به یک قطب جهانی و بهرهبرداری از رقابتهای شرق و غرب چیست؟ از جمله محورهای اصلی میان دو دیدگاه شرقگرا و غربگراست. در این گزارش به این دو بعد اصلی و مهم در توافق همکاری ۲۵ ساله تهران و پکن پرداخته شده است.
نقطه مبنایی توافق ۲۵ ساله
توافقنامه همکاری مشترک ایران و چین را باید در چارچوب ابتکار یک کمربند- یک راه دانست که بخشی از طرح راهابریشم جدید است که چینیها از سال ۲۰۱۳ با اعطای یک بودجه ۹۰۰ میلیارد دلاری برای دخیل شدن ۶۰ کشور در این طرح آن رادنبال میکنند. نقطه شروع این توافقنامه به سفر شیجینپینگ رئیسجمهور چین به تهران در سال ۱۳۹۴ برمیگردد که در فضای اجرایی شدن برجام و ورود سرمایهگذاران خارجی به ایران صورت گرفت. در سال ۱۳۹۴ و یازده روز پیش از انعقاد برجام، «شیجینپینگ» رئیسجمهور چین در سفر به تهران اعلام کرد که برای یک همکاری راهبردی ۲۵ ساله در ابعاد مختلف توافقی میان رهبران دو کشور شده است. در سوم بهمنماه ۱۳۹۴، متن پیشنویس اولیه توافقنامه جامع همکاری میان ایران و چین در حوزههای «سیاسی»، «اجرایی»، «انسانی و فرهنگی»، «قضایی، امنیتی و دفاعی» و «منطقهای و بینالمللی» به زبان انگلیسی منتشر شد. از سال ۱۳۹۸ انعقاد این سند به طور جدی مورد بحث قرار گرفت و چند متن پیشنویس بین دو کشور مبادله شد. در مرداد ۱۳۹۸ «علی لاریجانی» رئیس وقت مجلس شورای اسلامی در سفر به پکن اعلام کرد، ایران یک برنامه همکاری ۲۵ ساله با چین تدوین کرده است. همچنین در شهریور سال ۱۳۹۸ اعلام شد که ایران پیشنویس اولیه درباره سند ۲۵ ساله را به مقامات چینی ارائه میدهد. نهایتا «حسن روحانی» رئیسجمهور پیشنویس نهایی برنامه ۲۵ ساله همکاریهای جامع ایران و چین را ۳ تیر ۱۳۹۹ در جلسه هیاتدولت بررسی و تایید کرد. در آن نشست به وزارت امورخارجه ماموریت داده شد که طی مذاکرات نهایی با طرف چینی، براساس منافع متقابل بلندمدت، این برنامه را به امضای طرفین برساند.
مفاد توافقنامه
متن توافقنامه جامع مشترک همکاریهای استراتژیک ایران و چین به زبان انگلیسی در وبسایت رسمی پایگاه رئیسجمهوی ایران به تاریخ ۲۳ ژانویه ۲۰۱۶ (سوم بهمن ۱۳۹۴)، حدود ۶ ماه پس از سفر رئیسجمهوری چین به ایران منتشر شد؛ اگرچه تا به امروز هیچ منبع رسمی در دولت و وزارت خارجه متن منتشر شده در فضای رسانهای را تایید نکرده است. در این متن اعداد و ارقام و جزئیاتی از این توافق ذکر نشده و صرفا به کلیات بسنده شده است. اما نشریه پترولیوماکونومیست در تاریخ ۳ سپتامبر ۲۰۱۹ (۱۲ شهریور ۱۳۹۸) در گزارشی به انتشار جزئیاتی از توافقنامه ۲۵ ساله همکاریهای جامع ایران-چین پرداخته و مدعی شده که طی این توافقنامه چین ۲۸۰ میلیارد دلار در صنعت نفت و گاز ایران و ۱۲۰ میلیارد دلار در صنعت حملونقل ایران سرمایهگذاری میکند. در مقابل شرکتهای چینی اولویت اول اجرای پروژهها هستند و ۵هزار سرباز چینی برای تامین امنیت پروژهها به ایران اعزام میشوند. برخی دیگر از سرمایهگذاری ۴۵۰ میلیارد دلاری چینیها در صنایع مختلف ایران در این قرارداد ۲۵ ساله سخن میگویند؛ رقمی که شامل نصف عدد در نظر گرفته شده از سوی چینیها برای توسعه راهابریشم است. این اعداد و ارقام قرارداد ایران و چین توسط منابع غیررسمی منتشر شده و هنوز از سوی دولتهای ایران و چین تایید نشده است.
اهداف ایران
فارغ از دیدگاههای عمومی مخالفان و موافقان که در ایران نسبت به قرارداد با چین مطرح میشود که در آن بر مواردی چون چرخش به شرق و ترجیح چین، عدمبرابری قدرت ایران و چین و تاثیر آن بر نوع توافق، نقض برخی از قراردادها یا سطح نازل برخی از پروژههای چینی، تخفیفهای اخذشده از سوی چین و بحث حضور نیروها و تسلیحات نظامی در ایران تاکید میشود، که در نوع خود میتواند مهم و در عین حال محل بحث و تبادلنظر باشد، اما نگاه نخبگان و در یک سطح کلانتر تصمیمگیران سیاسی به توافق با چین طبیعتا تعیینکنندهتر است.
در این میان چند متغیر مهم را میتوان در نگاه تصمیمگیرندگان ایرانی به چین رصد کرد:
متغیر اول برآمده از یک واقعیت روشن و در عین حال مورد توافق درخصوص قدرت رو به افزایش چین در معادلات سیاسی و اقتصاد جهانی است. متغیرهایی چون رشد منظم اقتصادی، حجم تولید ناخالص داخلی، شعاع و مقیاس تولید در سطح جهانی و متغیرهای سیاسی و نظامی چون پررنگ شدن نقش چین در معادلات بینالمللی، سرمایهگذاریهای کلان در مناطق مختلف جهان بهخصوص در خاورمیانه و آفریقا که همگی نشان از خیزش اژدهای زرد است، کافی است تا ایران را که نیازمند جذب سرمایهگذاریهای خارجی است، متقاعد کند که تنظیم یک قرارداد ۲۵ ساله تحتعنوان نقشه راه و بر مبنای بازی برد-برد با چین میتواند ترسیم یک آینده روشنتر را نوید دهد. این مساله بهخصوص از این منظر برای ایران مهم است که میتواند در شرایط تحریمهای فلجکننده کنونی، فرصت مغتنمی را برای دور زدن این تحریمها فراهم کند و حتی در یک روند چندساله و با حفظ تحریمها، ساختار اقتصاد ایران را از نوسانات تحریمها به دور نگاه دارد.
متغیر دوم به نوع ظهور و خیزش چین در سطح معادلات بینالمللی برمیگردد که برای تصمیمگیرندگان ایرانی بسیار کلیدی است. در این نگاه خیزش مسالمتآمیز و بهدور از سلطه چین که در آن خبری از تحمیل خواستهها با قلدری و زورگویی نیست، یکی از مهمترین دلایل گرایش به چین بهعنوان یک قدرت بینالمللی است. در این متغیر همچنین احترام متقابل بین دو کشور، تاکید بر باستانی بودن دو تمدن و همچنین ضرورت توسعه نگاه به شرق مورد تاکید قرار میگیرد.
سومین متغیر در نوع نگاه به چین، ظرفیت این قدرت درحال ظهور در کنار روسیه برای شکلدهی به یک بلوک ضدآمریکایی است که میتواند نظم درحال تحول بینالمللی به رهبری آمریکا را به نفع دیدگاههای نوین که برآمده از چندجانبهگرایی و احترام به حاکمیت کشورهاست، تغییر دهد.
اهداف چین
درباره نگاه پکن و مقامات حزب کمونیست چین به قرارداد ۲۵ ساله با ایران نیز دیدگاههای مختلفی مطرح شده است. در این میان اما نگاه مقامات چین به قرارداد ۲۵ ساله را نمیتوان از ابتکار این کشور تحت عنوان یک کمربند-یک راه جدا دانست. طرح یک کمربند - یک راه، احیا و گسترش و به عبارتی طرح مدرن و توسعهیافته راه ابریشم قدیم است. استراتژی جهانی چین در قالب این طرح، ترسیم شده است. این ابتکار، یکی از جلوههای قدرت چین نوظهور است که سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا را به هم متصل میکند. راه ابریشم جدید، یک طرح سرمایهگذاری در زیربناهای اقتصادی بیش از ۶۵ کشور جهان و توسعه دو مسیر تجاری «کمربند اقتصادی راه ابریشم» و «راه ابریشم دریایی قرن بیست و یکم» است و همچنان درحال توسعه و گسترش است. همچنین حضور چین در خلیجفارس و انعقاد قراردادهای همکاری با شورای همکاری خلیجفارس از جمله احداث نیروگاههای هستهای با امارات و عربستان، بخش دیگری از توسعه و گسترش نفوذ چین به سمت خاورمیانه و شمال آفریقاست که موقعیت ژئوپلیتیک ایران، میتواند این جهتیابی چین را تقویت کند.
شروط رسیدن به توافق مناسب و جامع
از اواخر خرداد ۹۹ که موضوع توافق ایران و چین در فضای عمومی منتشر شد، به مباحث گستردهای میان موافقان و مخالفان درباره ماهیت، اهداف و نگاه تهران و پکن به توافق ۲۵ ساله دامن زد.
برخی این اقدام را تا سطح قرارداد ننگین تنزل دادند و برخی دیگر نیز آن را شاهکاری دیپلماتیک و فتحالفتوح ایران در میانه تحریمهای فلجکننده آمریکا ارزیابی کردند. فارغ از این دو نگاه سیاستزده، اما ارزیابی توافق ۲۵ ساله ایران و چین در بوته نقد کارشناسان و متخصصان میتواند، تصمیمسازان و تصمیمگیرندگان سیاسی و دیپلماتیک را در رسیدن به یک توافق مناسبتر و جامعتر مبتنی بر مولفههای چندگانه و براساس ظرفیتها و واقعیتها و بهخصوص با نگاه به آینده ایران، هدایت کند.
در این میان یکی از پرسشهای مهم این است که ایران چگونه میتواند تعادل را در سیاست خارجی خود برقرار کند که قربانی جنگ نیابتی پکن- واشنگتن نشود؟ این پرسش بهخصوص با این مفروض تقویت میشود که چگونه چین که حاضر به خرید نفت ایران بهدلیل تحریمها نیست، حاضر شده قراردادی ۲۵ ساله با ایران ببندد تا نفت ایران را به وفور خریداری کند و ۴۰۰ میلیارد دلار در ایران سرمایهگذاری کند؟
الف- تعادل در میانه رقابتهای شرق و غرب
در همین خصوص دکتر محمدمهدی بهکیش اقتصاددان سرشناس معتقد است که براساس تجارب تاریخی اتکا به یک قطب سیاسی در جهان وابستگی میآورد و باید در دیپلماسی تعادل ایجاد کرد تا بتوان از رقابت قدرتها بهره برد. به اعتقاد بهکیش اگر بخواهیم به چین متمایل شویم، باید به رقیب او هم توجه بیشتری داشته باشیم تا در آینده مورد بهرهکشی چینیها قرار نگیریم. دکتر بهکیش در گفتوگو با هفتهنامه «تجارتفردا» با طرح این پرسش که چگونه میتوان از رقابتهای شرق و غرب بهره گرفت برای آنکه در تله قراردادهای بلندمدت یکجانبه نیفتیم، معتقد است در جهان امروز باید آنچنان قدرتمند شویم که بتوانیم خواستههایمان را به منصه عمل نزدیک کنیم یا با قدرتهای بزرگ شطرنج، تعادلبخش بازی کنیم تا از تحمیل خواستههای این طرف یا آن طرف مصون بمانیم. وی با بیان اینکه چرا چینیها با آمریکا مذاکره کنند و از ما امتیازی برای خود بسازند، میگوید: ما میتوانیم خود ابزار مذاکره را به دست بگیریم و تبادل امتیازها را مدیریت کنیم یا اینکه فعلا صبر کنیم تا رئیسجمهور بعدی آمریکا مشخص شود و آنگاه برنامههای استراتژیک برای کشور تنظیم کنیم، همانطور که در برجام توانستیم و تمرین کردیم، میتوان مذاکراتی شروع کرد و منافع ملی را حفظ کرد. باید بدانیم اگر نتوانیم با آمریکا توافق کنیم با چین هم نمیتوانیم کار کنیم. همین حالا چین با ما چه میکند؟ چرا پول ما را همین حالا نمیدهد؟
بهکیش تاکید میکند: «اقتصاد چین و آمریکا با هم مخلوط هستند و امکان ندارد به راحتی بتوانند از هم جدا شوند و در نهایت با هم تعامل میکنند.»
این اقتصاددان با بیان اینکه موقعیت حساس و ژئوپلیتیک ایران مورد توجه قدرتهای بزرگ است و خریدار دارد، معتقد است: راه امتیازگیری از این موقعیت، تعادل در سیاست خارجی و همزمان نگاه متوازن به شرق و غرب است. این اقتصاددان معتقد است بین چین و آمریکا رقابتی نانوشته در خاورمیانه وجود دارد و ایران در محور اصلی این رقابت است، چرا که موقعیت سوقالجیشی مهمی برای هر دو کشور دارد و تهران میتواند از این موقعیت استفاده کند و متاع خود را با قیمت بهتر به دو طرف بفروشد. بهکیش در پایان شروط رسیدن به یک توافق مناسب و عادلانه با چین را در انحصاری نبودن، تعادل در بده بستان و امتیازها، فراهم کردن محیط کسب و کار مناسب و از همه مهمتر روابط بینالمللی مناسب میداند که فقدان این روابط هزینه سرمایهگذاریها را بسیار بالا میبرد.
ب- ارزیابی واقعبینانه از قدرت چین
دکتر بهزاد شاهنده استاد مسائل شرق آسیا دانشگاه تهران نیز معتقد است شناخت و ارزیابی قدرت چین فعلی نیز متغیر بسیار تعیینکنندهای در تنظیم قرارداد همکاری مشترک با چین است. شاهنده با بیان اینکه باید قدرت فعلی چین را ارزیابی کنیم و بدانیم که با چه شریکی دادوستد میکنیم، گفت: مبتنی بر تلاش چین در حفظ مناسبات با آمریکا است که آینده قدرتمندسازی چین را درکوتاه تا میانمدت رقم خواهد زد. بهرغم «سیاست آمرانه شیجینپینگ» پکن در برخورد با آمریکا محتاط عمل میکند و در مناسبات خود بیشتر جانب احتیاط را خواهد گرفت و در ارتباط با طرح جامع همکاری با ایران، همکاری تمامعیار با ایران را در راستای منافع ملی خود تعدیل میکند. به عبارت دیگر، با توجه به شرایط موجود چین در روابط خود با ایران ملاحظاتی را مدنظر خواهد داشت و در مواردی مثل گذشته از ایران فاصله مطمئن خواهد گرفت و حتی در مواقعی مقابل ایران اتخاذ موضع خواهد کرد.
این استاد دانشگاه مساله این فاصلهگیری را در نیاز چین به آمریکا در حوزه نرمافزار میداند. شاهنده معتقد است: «چین بهشدت بهدنبال دسترسی به قدرت تکنولوژیک (عمدتا نرمافزاری) است که هنوز به چند دهه کوشش وافر و همراهی با نظام بینالملل موجود نیاز دارد تا بتواند کمبودهای جدی خود را تامین کند. بنابراین، سیاست همکاری با آمریکا که از نظر چین تنها کشوری است که میتواند چین را در تبدیل به قدرت همپای آمریکا از لحاظ پیشرفت تکنولوژیک مبدل سازد، در اولویت است.»
بهزاد شاهنده با تاکید مجدد بر این موضوع که ایران باید با چشم باز موافقتنامه ۲۵ ساله را بنگرد و با توجه به محدودیتهای بینالمللی و داخلی، درست تصمیم بگیرد، معتقد است: «عقل سلیم میگوید با شناخت تمامی ابعاد مشکلات موجود، انتظارات خود را بر پایه واقعیتها تنظیم کنیم. به گفته مشهور «دنگ شیائوپینگ» (معمار چین نو): «حقیقت را از واقعیتها دریابیم» باید در برنامههای خود اصل تنوعسازی را جاری کنیم و با توجه به قدرت و ضعف ایران وارد تعهداتی شویم که منافع ملی را همهجانبه و پویا در اولویت قرار بدهد.