کرونا، گویی تا مدتها بشر را رها نخواهد کرد و میرود که به بخشی مهم از زندگی ما بدل شود. این بیماری علاوه بر اینکه فرد و کنشهایش را تحتالشعاع قرار داده، در عرصه اجتماعی هم تبعاتی داشته است. من پیشتر در یادداشتی با عنوان «کرونا؛ ویروس تاجدار؛ وبسایت مشق نو» به برخی از ابعاد این بیماری پرداخته بودم و اکنون، در این یادداشت برخی دیگر از ملاحظات را ذکر میکنم.
کرونا مانند هر بیماری جهانگیر دیگری مصیبت تلقی میشد. اما هر چه پیش رفتیم وجوه نیکوی آن نیز آشکار شد. لذا قصد من در این یادداشت این است که علاوه بر نقمتها، از نعمتهای این بیماری نیز بگویم تا شاید در ترازوی داوریهایمان، وزن این بیماری بهدرستی سنجیده شود.
نخست، در باب محاسن کرونا
۱) همانطور که در یادداشت پیشین ذکر شد، قرنطینه باعث شد والدین و اطفال وقت بیشتری را با یکدیگر سپری کنند و تا حدی، زبان یکدیگر را فهم کنند و از فاصله نسلی ایجاد شده بکاهند. امری که در عالم واقع بهسختی رخ میدهد و شاید، ناممکن باشد که بالاییها، زبان پایینیها را فهم و مطالبات انباشته را در دستگاه فکری خود پالایش کنند.
۲) کرونا، بحمدالله ما را از نعمت بعضی خطبای جمعه محروم کرد و اقاویل ایشان را کمتر شنیدیم و تا حدی اعصاب جامعه آرامش گرفت. در جوانی در تمرینات مربوط به زبان عربی و برای حفظ معتلات میخواندیم:
خطیب جمعه گر ساکت نشنید
صحیح است و مثال است و مضاعف
خدا ناکرده گر نطقی نماید
لفیف و ناقص و مهموز و اجوف
به واقع که بعضی خطبهها کاملاً پوچ و توخالی و لاطائل بودند و امید است این تنفس اجباری، قدری بر عمق این تریبونهای عمومی بیفزاید.
۳) پس از شیوع این بیماری، از فعالیت تعدادی پزشک قلابی پرده برداشته شد؛ افرادی که با انواع ادعیه و درمانهای بیربط مشت خود را در میان مردم بازکردند و یک به یک رسوا شدند. در این میان، تعداد زیادی روایت مجعول نیز پیدا شد که هم بهلحاظ سندی و هم بهلحاظ دلالت، بیاعتبار شدند که این نیز از حسنات کروناست و البته دیگر آزمونهاست.
۴) بهعلت کاهش مصرف سوختهای فسیلی، در خودروها و هواپیماها، و همچنین در کارخانهها و دیگر مشاغل، زمین از دست بشر نفس راحتی کشید. هوا لطیفتر شد، آلودگی هوا بسیار کمتر شد و بسیاری از گونههای گیاهی و جانوری از این فرصت برای رشد و نمو استفاده کردند تا جایی که حتی بعضی از حیوانات وحشی بهآسودگی در درون شهرهای سابقاً ناامن، رفتوآمد کردند.
۵) کسانی که ادعا داشتند دستگاههای ویروسیاب و… اختراع کردهاند، از عرصه غیرتخصصیشان خارج شدند و کشفشان، به کنار دیگ آن دختربچه اورانیومی رفت! همچنین انواع دکانهای شبه علمی که ادعا داشتند واکسن و داروی ویروس کرونا را کشف کرده و در اختیار دارند، به همین سرنوشت مبتلا شدند. به همین ترتیب بسیاری از وعدههای دولتیها در باب حمایت از قشرهای آسیبپدیر پوچ درآمد و مردم فهمیدند باید به خود متکی باشند.
۶) حمایت قلبی مردم از مشاغل ناپیدا که خط مقدم مبارزه با کرونا بودند، نشان داد مردم بهرغم مشکلات قدردان انسانهای فداکار نیز هستند. این مسئله حاکی از آن است که همچنان میتوان به همبستگی اجتماعی و دیگردوستی در جامعه ایران امیدوار بود.
اما درباره معایب کرونا
۱) مهمترین مشکل این بیماری ایجاد شرایط آخرالزمانی بود. در آیاتی از سوره عبس از وضعیتی سخن رفته است که انسان، از برادر، پدر و مادر، زن و فرزندانش میگریزد. این شرایط بهراستی پدید آمد و تکافتادگی و تنهایی و رهاشدگی بدترین ضربهای بود که کرونا به بشر وارد آورد و تمام آداب و مناسبات ایرانیها را دگرگون کرد. بهقول رندی: از ماچ هم مضایقه کردند لولیان!
۲) این اتفاق، در سطح مناسبات بینالمللی نیز رخ داد. بهطوری که کشورها راه خود را پیش گرفتند و جهانی شدن و همیاری بینالمللی با اختلال مواجه شد و دیدیم، برای ماسک و دستکش و سایر اقلام مرتبط، محمولههای بهداشتی ربوده شد، و کشورها به رقابت با یکدیگر پرداختند و حتی دست به سرقت زدند.
۳) از جمله آثار منفی ویروس کرونا این بود که بسیاری از کارگران اخراج و شماری از بنگاهها و کارگاهها تعطیل شدند و متأسفانه مسئله نان شب دوباره بهصورتی حاد مطرح شد. لذا دولتها ناگزیر از انتخاب میان جان و نان شدند؛ از این رو هماکنون تلاشها معطوف به بهینهسازی رابطه بین این دو مؤلفه است. اما مسئله این است که نقطه بهینگی در کشورها متفاوت است. مثلاً در کشور کانادا یا کشورهای اسکاندیناوی میتوان جان را حفظ کرد و با بودجه دولت، منزل به منزل نان توزیع کرد یا حتی تزریق پول کرد. اما کشور ما نقطه بهینگی متفاوتی دارد؛ نه پول چندانی در بساط است و نه سازوکار توزیع عادلانه و سنجشپذیر فراهم است.
این عوارض بیشمار هستند و میتوان به این فهرست مسئله تحصیل، اختلال در تصمیمگیریهای خرد و کلان و نیز عدم انتشار جراید را افزود. همچنین میتوان به تعلیق فعالیتهای سینما و تئاتر و کنسرت اشاره کرد که دنیا را بهکام بیهنران و هنرستیزان کرده است! اما مهمترین اثر کرونا را میتوان ذیل مقوله «ریسک» صورتبندی کرد. چنانچه جهانگیری ادامه پیدا کند و مردم دستهدسته از بین بروند و چشماندازی برای مهار ویروس بهوجود نیاید، مردمی که اهل ریسک هستند، تن به سه کار میدهند: قتل و غارت و قمار مالی. در واقع، فرد میگوید من که میخواهم بمیرم، بگذار حسابم را در این دنیا با افراد تسویه کنم؛ خواه مالی باشد و خواه سیاسی و خواه خانوادگی. در مقوله غارت نیز اینگونه استدلال میشود که بگذار سرقت کنیم تا از این راه گذشته را جبران و لااقل، آسایش بازماندگان را تأمین کنیم! درباره قمار مالی نیز میتوان به نمونه ایالات متحده ارجاع داد. در آمریکا دو گروه به خرید بلیط لاتاری گرایش دارند؛ یکی مهاجران غیرقانونی و دیگری پیرمردها و پیرزنها. گروه اول، بهزعم خود در آستانه اخراج از کشور هستند و گروه دوم، در آستانه اخراج از دنیا. گروه اول تلاش دارد به هر قیمت خود را حفظ کند و گروه دوم قصد دارد تنهاییِ دم مرگ را به فرصتی برای خوشباشی بدل کند. در هر دو این کوششها، به خیال حفظ وضعیت یا تجربه زندگی متفاوت دغدغههای اجتماعی و بالاخص سیاست تعلیق میشود و اگر تغییری درخور پدید نیاید، اولاً امر اجتماعی و سیاسی بهشکلی دامنهدار به محاق میرود و ثانیاً افسردگی و ناامیدی مطلق و حتی جنون گسترده میشود و انسانبودگیِ انسان هدف قرار میگیرد.
منبع: وبسایت مشق نو