این روزها جهان در التهاب تغییرات عظیم و بزرگی به سر می برد که سرمنشا آن ویروسی به نام کروناست. این موجود کوچک و پست (از نظر جایگاه در فرایند تکامل) توانست با تلنگری کوچک به شیشه ی حیات انسان و تمام آنچه که با ذهن محدود خود ساخته بود افکار عمومی و اکثریت مردم جهان را به این فکر وادارد که باید قلمرو و حریم موجودات زنده ی کره ی زمین که به صورت موازی با ما دارای حیات هستند را مورد احترام قرار دهد و دست از کشتن و خوردن و به اسارت کشیدن سایر جانداران که حیاتشان به خودی خود مزاحمتی برای ما ندارند بکشد. این نظر و عقیده بازتاب زیادی در رسانه های جهان داشته است و خیلی از افراد خواستار توقف همه چیز خواری انسان شده اند. زمین یک سیستم خود تنظیم شونده عظیم و باهوش است و برای نجات انسان و حفظ حریم بین دنیای موازی میکروارگانیسم ها با دنیای انسان ها باید نظام تولید غذایی متحول و دوباره سازگار با طبیعت طراحی شود.
اما آیا این یک فاجعه انسانی است یا فاجعه زیست محیطی؟ برای پاسخ به این سوال بهتر است فاجعه محیط زیستی را مقدم دانسته و بعد آن را یک فاجعه انسانی بدانیم زیرا آنچه در ابتدا رخ داده است تجاوز علنی به قلمرو و حریم اکوسیستم ها بوده است و همچنین انسان جزیی از محیط زیست به شمار می آید. دستبرد زدن به حیات و زیستبوم جانوران عکس العمل های سریع یا نسبتا سریعی (در مقیاس با عمر طولانی کره زمین) را از جانب طبیعت به دنبال دارد و همچنین نگاه سلسله ایی به حیات و زنجیره ی غذایی بدون مطالعه و بینش کافی در جهت شناخت روند صعودی و نزولی و زنجیره ی غذایی (به زعم تفکر ما) یک چنین فاجعه های انسانی و جهانی را رقم می زند. نتیجه های تغییر رفتار اکوسیستم؛ زمانی آهسته آهسته (گرمایش زمین) یا به یکباره (پاندمیک بیماری کوید ۱۹) خود را به زندگی جوامع انسانی تحمیل می کند که، تحملش را در برابر شتاب سرسام آور انسان برای تسخیر جهان و اکوسیستم های مختلف از دست داده باشد .
انسان که از نخستین سالهای حیاتش روی کره ی زمین دست به شکار و شکارگری زده است، بارها و بارها به خاطر سبک تفکر و توهم سلطنت به طبیعت دچار بیماری های هولناک (جنون گاوی ،ابولا، سارس و ...) شده و میلیون ها نفر از فرزندانش را از دست داده است. مطالعه ی تاریخ در مورد اپیدمی بیماری هایی که نتیجه ی تجاوز انسان به قلمرو حیوانات است گواه این امر است. در این روزها کرونا ویروس نیز انسان را به عنوان طعمه و خوراک خود قرار داده و با به هم ریختن تمام معادلات پزشکی، انسانی، اقتصادی و اجتماعی به سبک یک موجود اولیه با وحشی گری تمام مشغول گرفتن قربانی است. شاید شناخت ما ازسلسله غذایی و چرخه ی انرژی در بین جاندارن آن طور که تصور می کنیم نیست و انسان همیشه هم مصرف کننده ی مطلق به شمار نمیآید. ورود کرونا ویروس (این موجود بی جان که حتی می توان آن را مولکولی بزرگ نیز دانست) به جامعه انسانی نتیجه ی یک چنین تفکر خود خواهانه ای است. حیات پایدار روی کره زمین وابسته به پایان دادن تفکر سلطنت انسان و به رسمیت شناختن سایر حیات های موازی با ماست.
متاسفانه حاکمیت ها، ذهنیت انسان گرایی را بر زیستبوم گرایی ارجح دانسته و این تفکر را رمز پیشرفت اقتصادی و شکوفایی کشورها یشان می دانند اما جهان هستی یک کالا برای استفاده ی انسان نیست بلکه او نیز جزئی از یک کل است و همچنین کرونا ویروس این تفکر را با قدرت و سرعت هر چه تمامتر به چالش کشیده است.
اما تاکید بر این موضوع ارزش بسیار زیادی دارد که مانور قدرت کرونا ویروس از آن جهت جهان را با مشکلات بسیاری مواجه کرده که ذهن انسان مشکلاتی که سریع تر و ملموس تر و نزدیک تراتفاق می افتند را خطرناک تر می داند در حالیکه روند گرمایش زمین و آلودگی به صورت نرم و بی صدا قربانی هایی به مراتب بیشتر از کرونا ویروس در جهان می گیرند و هیچ کارخانه و صنعت و اقتصاد و گردهمایی هم به خاطر آن تعطیل نمی شود! نگاه گزینشی به فجایع زیست محیطی و چاره اندیشی هایِ کُند برای این مشکلات ثمره ای همچون افزایش گرمایش زمین و بالا آمدن سطح آب دریاها و ... را به دنبال دارد .
کرونا ویروس برای انسان ها یک درس بزرگ به همراه داشت: میلیون ها میلیون جاندار میکروسکوپی کشف نشده در بدن جانداران دیگر در حال زندگی هستند و باید با تغییر سبک زندگی و حیات انسانی جلو ورود آنها را به دنیای انسانها گرفته شود.
و در پایان این سوال پیش می آید آیا انسان هم می تواند به این صورت گسترده شکار موجودات دیگر شود؟ یا پیشرفت علم پزشکی این توهم را برای انسان تبدیل به یک باور کرده که هنوز هم او شکارچی است؟
منبع؛ مردمسالاری