ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Wed, 26.02.2020, 11:43
اندام حسی حاکمیت مختل شده است

مقصود فراستخواه

حاکمیت چندین مشکل دارد. یکی آنکه اندام های حسی آن مختل شده است. حاکمیت چندان درست حس نمی کند و مسائل را به موقع نمی بیند. مانند پدر و مادری که مشکل فرزندان خود را نمی بینند، اما وقتی کار به بحران میرسد، ممکن است متوجه شوند. حاکمیت ما برای خود اندام های حسی کافی ایجاد نکرده است که مشکلات را ببیند. در لاک خود فرو رفته است و فکر می کند مشکلی وجود ندارد.

حاکمیت از ظرفیت های اجتماعی موجود نه تنها استفاده نمی کند، بلکه حتی گاهی از بین هم می برد، یا اجازه به وجود آمدن نمی دهد. از اندام های حسی خود، یعنی رسانه های دولتی هم استفاده مناسب ندارد. صدا و سیما به عنوان رسانه دولتی، جامعه ما را به درستی و به موقع و آیینه گون منعکس نمی کند. حتی در همین اتفاقات اخیر رسانه ملی همچنان در اوهام خود (منافع گروه های نفوذ ورانت ها) سیر می کرد، گویی که مردم را بی خرد پنداشته اند.

علاوه بر این، نگرش های بسیاری از حاکمان هم درست نیست. زمانی هست که چشم من نمی بیند؛ زمانی هم چشم میبیند، اما ذهن درست کار نمی کند و درست معنا نمی کند. در واقع نگرش حاکمیت نسبت به جامعه، تغییرات و دنیای پیشرو و آزاد این روزگار مشکل دارد. از سوی دیگر دلیلی نمی بینند که نگرش درستی نسبت به جامعه داشته باشند. چون کشور با پول آسان نفت اداره می شود، نیازی به پاسخ گویی در برابر مردم حس نمی کنند.

شما چه زمانی به دیگری پاسخ گو می شوید؟ زمانی که الزامی وجود داشته باشد. اگر الزامی در میان نباشد، شما به خود اجازه هر کاری می دهید. پول نفت و ابزار تقدس برای حکومت کافی است که در خود نیازی برای پاسخ گویی حس نکند. نفت که ستار العیوب است و همه کاستی ها را می پوشاند، تقدس نیز همچنان قدرت افسونی و تخدیری وتوجیهی دارد.

یک سیستم حکمرانی خوب، از ظرفیت های مدنی، اجتماعی، رسانه ای و دموکراتیک و حتی اپوزیسیون برای حکومت کارآمد به مثابه یک سیستم مصونیت بخش و مشروعیت بخش استفاده می کند. تحقیقات نشان می دهد، یک اپوزیسون اگر در چارچوب قانون عمل کند و امکان نقد سیاست های عمومی کشور را داشته باشد، نه تنها تهدید نیست، بلکه فرصت است. در این صورت امکانی برای مصونیت جامعه و دیدن به موقع پدید می آید.

حال نه تنها این وضعیت وجود ندارد، حتی نارضایتی ها و مشکلات به گردن دیگران هم انداخته می شود. در مرحله اول به گردن همدیگر هم می اندازند. هر یک از قوا دیگری را مسئول مشکلات می داند، برخی هم هر سه را مقصر می دانند. در واقع حکومت ما اکنون با چیستانی سیاسی به نام« مسئولیت گمشده» ، بازی می کند.

همه مسؤولان در قالب وهمناک اپوزیسیون بازی فرو رفته اند و دیگران را مقصر قلمداد می کنند. بخش بزرگی از حاکمیت، اکنون قوه مجریه را مقصر وانمود می کند. من نمی خواهم از قوه مجریه به شکل مبتذل دفاع کنم او هم به قدر کافی از خود ضعف و ناکارآمدی نشان می دهد، اما این را متوجه می شوم که به قوه مجریه کنونی اجازه برداشتن برخی قدم های مؤثر نیز چندان داده نمی شود.

آقایان مشکلات را به گردن تکنولوژی هم می اندازند. مثلا دیده اید که می گویند اینترنت است که رضایت از زندگی و امید را از بین می برد. درست است که در شبکه های مجازی مسائلی مطرح می شود که بسیاری با اطلاع از آنها ناراحت می شوند اما در نظر گرفته نمی شود که اینترنت عامل اصلی نارضایتی نیست، بلکه نارضایتی را برآفتاب می کند. اینترنت تحریک کننده و منعکس کننده نارضایتی است، نه تولید کننده اصلی نارضایتی.