انتخابات مجلس امسال کمترین میزان مشارکت مردم در میان تمام انتخابات های چهل و یک سال پس از پیروزی انقلاب سال ۵۷ را به نام خود ثبت کرد.
حالا احزاب و گروههای سیاسی هر کدام برداشت و تحلیل های خود را از این حادثه ارائه می دهند و سعی می کنند دیگران را مقصر اصلی این وضعیت قلمداد نمایند.
بسیاری از محافظه کاران علت عدم مشارکت عمومی را به مانند تمام مشکلات سالهای اخیر به گردن دولت روحانی انداختند و ناامیدی مردم از صندوق رای را به ضعف عملکرد دولت نسبت دادهاند. تحلیلگران این جناح سیاسی از دلایلی مانند “توطئه کرونا” گرفته تا “نقشه استکبار” و رسانه های معاند و مهمتر از همه ضعف عملکرد مجلس فعلی را عامل عدم اقبال عمومی به صندوق رای معرفی کردهاند.
اما باید به این بزرگوران چند نکته را یاداوری کرد.
۱- بسیاری از بزرگان فکری و معنوی این جریان سیاسی مشارکت در انتخابات را تکلیف دینی خود میدانند و گاهی مرز دینداری و بیدینی را در میان مشارکت و عدم مشارکت در انتخابات ترسیم می کنند. پس برای کسی که شرکت در انتخابات یک تکلیف شرعی مانند نماز و حج است کرونا نمی تواند مانع به جای آوردن فریضه الهی تلقی شود.
۲- بسیاری از وابستگان به این طیف سالهاست که وضعیت امروز را محصول “انتخاب بد” مردم در چند انتخابات گذشته میدانند. به نظر می رسد این افراد در مواجهه با صندوق رای دچار سردرگمی و بحران معنایی هستند. آنها نه به رای مردم که مخالف رای آنهاست احترامی قائلند و نه عدم مشارکت مردم را میپسندند. در نگاه این افراد مردم کودکان نادان و صغیری هستند که وظیفهای جز شرکت در انتخاباتها و تایید گزینههای مورد نظر آنها را ندارند.
۳- عدم مشارکت مردم در انتخابات دوم اسفند به محافظه کاران این واقعیت را دوباره یاداوری کرد که رویگردانی مردم از اصلاحطلبان و روحانی به معنای رجعت به آغوش جبهه پایداری و قالیباف و امثالهم نیست، بلکه این تودههای ناراضی پس از این “شفای قوم خود را در دوای دیگری” جستجو خواهند کرد.
در سوی مقابل بسیاری از تحلیلگران و فعالان سیاسی وابسته به جناح اصلاحطلب نگاهی متفاوت به حادثه دوم اسفند داشته و سعی دارند عدم اقبال مردم به مشارکت در انتخابات را به عملکرد شورای نگهبان و رد صلاحیت گسترده کاندیدهای وابسته به جریان اصلاحات معرفی نمایند.
اما این بزرگواران هم ظاهرا چند نکته را فراموش کردهاند:
۱- رد صلاحیت گسترده اصلاحطلبان مسئله جدیدی نیست و در چند انتخابات قبل هم شورای نگهبان عملکردی به مراتب سختگیرانه تر از امسال داشته است. اما با این حال اصلاح طلبان در دوره گذشته بسیاری از حوزهها از جمله تهران چهرههای ناشناختهای رو کرده و لیست نسبتا کاملی ارائه دادند.
۲- اصلاحطلبان به خوبی به این مسئله که در صورت تایید صلاحیت تمام کاندیداهای خود هم چیزی جز شکست در انتطارشان نبود آگاه بودند اما در تحلیل خود به دنبال انکار این مسئله و پاک کردن صورت مسئله هستند.
۳- برخی از جریانهای وابسته به جبهه اصلاحات لیست انتخاباتی ارائه کردند و برخی از چهرههای وابسته به این جریان هم تمام تلاش خود را در تبلیغات به کار گرفتند اما در پایان نتیجهای جز شکست نصیبشان نشد.
۴- تاکید فراوان بر روی رد صلاحیتها به نوعی سلب مسئولیت از خویش و عدم پذیرش واقعیت گذار بخش بزرگی از مردم از دوگانه اصلاح طلب- اصولگراست..
انتخابات دوم اسفند هیچ پیروزی ندارد اما بازندههای زیادی را به دنبال داشته است. یکی از عمده این بازندهها هر دو جناح سیاسی محافظه کار و اصلاحطلب است.
هر دو جناح سیاسی باید از این انتخابات درس گرفته و بیاموزند که نه می توانند و نه حق دارند که به مردم نگاهی مانند “ارباب و رعیت” و “آقا بالاسر” داشته باشند..