واکنش میرحسین موسوی به سرکوبهای اخیر، هرچند از مدتی پیش برای ما مسجل و قطعی بود، با این حال به روال تمامی بیانیههای پیشیناش، موسوی، همچنان یک گام فراتر از پیشداوریها ظاهر شد. گویا پیشینه ۱۷ بیانیه او در جنبش سبز نیز سبب نشده که هنوز بتوانیم تمامی رفتارها و مواضعش را پیشبینی کنیم. آن هم، بعد از نزدیک به ۹ سال سکوت و تحولاتی که بیشک در این مدت تجربه کرده است.
شاید در نگاه نخست، کوتاهی بیانیه و جای خالی بحث «چه باید کرد» ابهاماتی را در ذهن مخاطبان آن ایجاد کند. من اما مفهوم و کارکرد اصلی بیانیه را جمعبندی و نشانهگذاری تمام «نقاط مشترک» منتقدان وضعیت موجود میدانم. یعنی از چپترین گروه تا راستترین، از برانداز و سلطنتطلب و منتقد و سبز و چپ و راست، اگر بخواهیم یک فصل مشترک بگیریم، دقیقا باید این فصل مشترک را در فهرست گزیدهای که میرحسین فراهم کرده جستجو کنیم. فهرستی که من بدین شرح خلاصه میکنم: (عبارات داخل گیومه دقیقا از متن بیانیه استخراج شدهاند)
۱- «برخورد خشن و خونین» اخیر مصداق «کشتار بیرحمانه مردم» و در نتیجه «جنایت آشکار» بوده است.
۲- کشته شدگان این اعتراضات، نه مزدور یا اراذل و اوباش، بلکه «شهیدان بیگناه» وطن بودهاند.
۳- اعتراضات اخیر، هرچند با جرقه بنزین و یک تصمیم بیخردانه علیه اقشار مستضعف آغاز شد، اما محصول «سرخوردگی همگانی در میان اقشار جان به لب رسیده از اوضاع کشور» بود.
۴- کشتار، کشتار است و به هیچ وجه قابل تحمل یا توجیه نیست. چه کشتار ۱۷شهریور توسط رژیم سلطنت، چه کشتار اخیر توسط نظام حاکم.
۵- همانگونه که مسوولیت مستقیم کشتار ۱۷شهریور با شخص شاه بود، مسوولیت مستقیم سرکوب اخیر نیز با «ولی فقیه با اختیارات مطلقه» است و هر آدرس دیگری، از جمله دولت یا دستگاههای دیگر آدرس غلط است.
۶- با سرکوب و تهدید و «صدا کلفت کردن» نمیتوان مردم معترض را مرعوب ساخت و عاقب این ظلم نیز همان خواهد بود که عاقبت کشتار ۱۷شهریور شد.
بسیار بعید است که بخواهیم در طیف گسترده، متنوع و گاه متضاد مخالفان وضعیت فعلی، نقاط اشتراک بیشتری از این موارد سراغ کنیم. در نقطه مقابل، هر یک از جریانات فعلی، مطالبات یا نظرات ویژهای دارند که برای خودشان بسیار مهم است، اما از نظر باقی گروههای سیاسی عامل منفی و ای بسا خط قرمز به حساب آید.
بدین ترتیب، به نظرم کارکرد بیانیه اخیر میرحسین، ایجاد «اجماع و اشتراک» میان تمامی نیروهای معترض است. حتی میتوان گفت ابدا اتفاقی یا ناخواسته نیست که موسوی بر خلاف سیاق معمول بیانیههای خودش، در این بیانیه از آیات قرآن و احادیث استفاده نمیکند. گویی میخواهد حتی در لحن و ادبیات خودش نیز بیشترین فصل مشترک را با گروههای معترض وضعیت به نمایش بگذارد. طبیعتا، نظرات شخصی و سیاسی موسوی میتواند گزارههای بسیاری به این بیانیه بیفزاید. حتی میتواند راهکار مورد نظرش را پیشنهاد بدهد. اما بدون تردید، هر گزاره دیگری، سرآغاز اختلاف و جدل خواهد بود و بلافاصله باعث انشقاق میان مخالفان و ایجاد شکاف و چند دستگی خواهد شد. روی هم رفته، من بیانیه اخیر را یک دعوت عملی برای اتحاد فراگیر میان تمامی نیروهای منتقد وضعیت قلمداد میکنم که از بلوغ و تیزهوشی یک سیاستمدار «انقلابی» و کارکشته بر میآید.