۱- تخصص در حکمرانی، پیچیدهترین تخصصهاست؛
۲- مهمترین وجه حکمرانی، شناختِ ظرف و دینامیک جهانی است؛
۳- شناخت این ظرف به نظر میرسد سه پیشنیاز دارد: مطالعۀ وسیعِ متون اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، تسلط به زبان انگلیسی و فهم ریاضی گونه و واقعی ظرفیتهایِ داخلی؛
۴- خیلی نفت و گاز صادر نکنیم بلکه از آنها برای صنعتی شدن و تولید/صادرات کالا استفاده کنیم؛
۵- هر فردی فقط باید یک شغل داشته باشد؛
۶- سیاست یعنی به فکر آینده باشیم: از گذشته فقط باید درس گرفت؛
۷- خاورمیانهایها خیلی با ما تفاهم و تجانس ندارند؛
۸- کشور در حال توسعهای که نرخ رشد زیر سه درصد داشته باشد، از زندگی معقول محروم است؛
۹- خارج از مدارهای دولتی، ثروتمند شویم؛
۱۰- مؤثرترین روش نفوذ در کشورهای دیگر، ورود در بازارهای آنهاست؛
۱۱- جامعهای به شدت متکثر هستیم، تا میتوانیم برای یکدیگر جا باز کنیم؛
۱۲- تحقیر دیگران مجانی نیست؛
۱۳- نیاز عجیب خود را برای “خودنمایی” کم کنیم؛
۱۴- خود را مرکز ثقل قلمداد کردن، ناشی از مطالعه نکردن است؛
۱۵- مفهوم “ثبات اقتصادی” و ملزومات آن را کانون حکمرانی بدانیم؛
۱۶- بدون همکاری شهروندان، کشوری ساخته نمیشود؛
۱۷- مدارهای بردباری خود را وسیعتر کنیم تا میلیونها نفر مهاجرت نکنند؛
۱۸- هیچ فضیلتی بالاتر از داشتن “یک شخصیت” نیست؛
۱۹- مهمترین دو موضوع برای مبارزه در حدِّ فردی: غرور و عصبانیت؛
۲۰- بگُذاریم رسانهها و خبرنگاران با قلمِ مسئولانه، مانع از تکرار اشتباهات مجریان شوند؛
۲۱- اگر یک مدیر بیش از هشت سال در یک پروژه بماند، کارآمدی خود را از دست میدهد؛
۲۲- درگیری با قدرتهای بزرگ خیلی هزینه دارد: ۱۳۲۰، ۱۳۳۰، ۱۳۵۵، ۱۳۵۹، ۱۳۹۰ …؛
۲۳- زندگی فقط قدرت نیست بلکه مملو از زیباییهای هنری، طبیعت و همزیستی است؛
۲۴- طبیعت، به شدت دروغگو را مجازات میکند؛
۲۵- قابل اتکاءترین روش برای مبارزه با فساد مالی: قدرتمند کردن قوۀ مقننه؛
۲۶- خیلی حرفهایمان را عوض نکنیم: اخلاق یعنی وفای به عهد؛
۲۷- با مطالعه و خودشناسی به مبارزه با غرور و خودبزرگ پنداری برویم؛
۲۸- از باغبانی به همان اندازه لذت ببریم که از وزارت؛
۲۹- مراقبت از محیط زیست را یک اصل درزندگی بدانیم؛
۳۰- گنجینۀ گرانقدری به نام تجربۀ بشری وجود دارد.