بدنبال حمله به تاسیسات نفتی متعلق به شرکت ملی نفت عربستلن ( آرامکو)، این کشور با متهم کردن ایران به مداخله مستقیم در این حمله، رسما به ائتلاف بینالمللی تامین امنیت کشتیرانی در تنگه هرمز بهرهبری آمریکا پیوست. در عین حال، از کرهی جنوبی نیز برای پیوستن به این اُئتلاف دعوت کرده است. این دعوت این پیام را به کشورهای وارد کنندهی نفت دارد که بدون مشارکت در چنین ائتلافی چشمانداز تامین نفت، در مخاطره قرار میگیرد.
پس از عربستان، امارات نیز به ائتلاف بینالمللی تامین امنیت کشتیرانی در تنگه هرمز پیوست. با چنین اقدامی، عربستان و ائتلاف عربی، یک گام دیگر از ایران فاصله گرفته و به سوی امریکا و اسرائیل رفتهاند.. این اعلام پیوستنها معنای مهمی دارد: به رغم تنشهای جاری بر سر مسایل منطقهای از جمله یمن، ترجیح عربستان و ائتلاف عربی، بر این بود که در جبههبندیهای شکل گرفته، به صراحت و آشکار، در صف ائتلاف تامین امنیت تنگه هرمز قرار نگیرند تا رویارویی نظامی را بیش از پیش، نکنند. اکنون، واهمه چنین رویارویی را کنار گذاشته و شمشیرها را بیشتر از قبل از رو میبندند.
تحولات رخ داده در منطقه دال بر این است که قدرت مانور ایران در منطقه خلیج فارس رفته رفته محدود شده است. به بیان دیگر، با حضور ناوهای جنگی آمریکا و انگلستان و چند کشور دیگر و اعلام امادگیهای اخیر عربستان و امارات، امنیت ملی در معرض مخاطره جدی قرار گرفته است. در صورت صحت این باور، میتوان نتیجه گرفت، نوع بازی ایران در منطقه، در کنار ظهور عربستان به عنوان قطب اقتصادی منطقه، به گونهای بوده است که شکلگیری جبههبندیهای جدید و رویاروییهای اخیر را بهناچار موجب شده است.
اگر حوثیها در به گردن گرفتن حمله برحق باشند، چون نیروی نیابتی مورد حمایت ایران محسوب میشوند، دایرهی تخاصم از مرز عربستان و یمن به محدودهی عربستان و یمن و ایران افزایش مییابد و بهناچار، این جبههبندیها تقویت میشود.
اگر بنا به هر دلیلی از جمله دلیل توطئهگرانه، تیغ سنگین اتهام حمله به تاسیسات نفتی، به سوی ایران معطوف شود و مورد پذیرش عامتری قرار بگیرد، در اینصورت، پمپئو و آمریکا در پیشبرد این خط مشی که ایران با این حمله دست به ” اقدام جنگی” زده و ” نظم جهانی را به چالش میکشد” موفقتر خواهند بود.
اتهام اقدام جنگی، زمینه را برای برخورد نظامی ولو در سطحی محدود فراهم میکند. شاید امریکا و عربستان از پاسخ سریع نظامی فعلا عبور کنند و در پی وسیعتر کردن جبهه ائتلاف در تنگه هرمز باشند، با پیوستن کشورهای بیشتری از جمله چین به این ائتلاف.
چین و کشورهای دیگری چون هند و ژاپن و کره جنوبی واردکنندگان مهم نفت در جنوب آسیا و شرق جهاناند. امریکا با اعلام این خبر که برای کنترل قیمت جهانی نفت، ذخایر استراتژیکش را آزاد میکند، به چنین کشورهایی پیام میدهد که حفظ نظم جهانی برای او از تامین منافع شخصیاش مهمتر است. بنابراین، در موقعیتی با قدرت چانهزنی بالا قرار میگیرد که نتیجهاش میتواند متقاعد کردن چین و سایر کشورها در نزدیکی بیشتر به آمریکا و عربستان باشد.
منطق موقعیت کنونی با مشخصههایی چون حمایت ایران از نیروهای شیعهای که در برابر دولتهای منطقه از جمله عربستان ایستادهاند، در سویی، و شکل گیری جبههبندها و ائتلافهای سیاسی و نظامی منطقهای و جهانی در سوی دیگر، اجازهی غلاف شدن شمشیرها را نمیدهد. عربستان و اسرائیل، هم به اتکای قدرت نظامی آمریکا و هم توانمندیهای اقتصادی و نظامی خود حاضر به عقب نشینی در برابر گروههایی چون حوثیها و حزبالله نیستند. از سوی دیگر، حمایت از چنین نیروهایی، ابزارهای منطقهای چانه زنی ایران است. عقب نشینی از این حمایتها به معنای از دست دادن ابزارهای چانهزنی است. به اینصورت، منطق موقعیت کنونی، تیزتر شدن تضادها را در چشمانداز قرار میدهد که احتمالا همراه با برخوردهای نظامی خواهد بود.
علی دینی ترکمانی
۲۹ شهریور ۱۳۹۸