ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Fri, 30.08.2019, 17:53
بازار ارز، حریم امنیت جمهوری اسلامی

فریدون خاوند (تحلیلگر اقتصادی)‏

منبع: بی بی سی

شاخص‌های عمده اقتصاد کلان ایران همچنان در محدوده قرمز درجا زده‌اند و صدای آژیر‌های خطر در عرصه‌های گوناگون، از نرخ رشد گرفته تا تورم و بازرگانی خارجی، بلند‌تر از همیشه به گوش می‌رسند. ولی آنچه در این ‏میان بیش از همه جلب توجه می‌کند نه این همهمه گوش‌خراش، بلکه آرامش نسبی است که بر بازار ارز ایران سایه ‏افکنده است. یکبار دیگر در ایران بازار ارز، برخلاف نقشی که از آن انتظار می‌رود، منعکس کننده متغیر‌هایی نیست ‏که در صحنه اقتصادی کشور دیده می‌شوند.

پرسش چنین است: کشوری با رشد منفی (منهای شش در صد) و تورم بالا (۴۲ در صد)، که بخش بسیار بزرگی از ‏در آمد‌های ارزی حاصل از صادرات نفتی خود را به دلیل تحریم از دست داده، چگونه توانسته است طی چند ماه ‏گذشته سقوط پول ملی خود را متوقف کرده و حتی نرخ برابری آن را در برابر دلار بالا ببرد؟‎ ‎در واقع قیمت هر دلار ‏آمریکا در بازار آزاد ارز تهران از ۳۷۵۰ تومان در فروردین ۱۳۹۶ به ۵۸۵۰ تومان در فروردین ۱۳۹۷ افزایش ‏یافت، در مهر ماه همان سال تا مرز ۱۸۵۰۰ تومان اوج گرفت و سپس به سراشیب افتاد. حرکت سراشیبی اسکناس ‏سبز در بازار ارز ایران طی پنج ماه اول سال جاری ادامه یافت و قیمت آن در نخستین روز‌های شهریور ماه حتی به ‏کم‌تر از یازده هزار تومان کاهش یافت، پیش از آنکه اندکی از مواضع از دست رفته خود را دوباره تصاحب کند. به ‏بیان دیگر طی مدت زمانی کم‌تر از یک سال، بهای دلار در بازار آزاد ارز ایران حدود چهل درصد کاهش یافته است. ‏

نرخ ارز و تورم
پیدایش شکاف میان بازار ارز ایران و متغیر‌های اقتصاد کلان کشور یک پدیده تازه نیست. عامل اصلی این شکاف ‏تاثیر عوامل غیر اقتصادی بر نرخ برابری پول ملی است. کشور‌های زیادی هستند که با تکیه بر اهرم‌های گوناگون ‏و به منظور دستیابی به هدف‌هایی خاص نرخ برابری پولشان را بالا و پایین می‌برند. این دستکاری در بعضی ‏موارد می‌تواند به پیشبرد اقتصاد کمک کند، همچون ژاپن (در دهه‌های اول بعد از جنگ جهانی دوم) و یا چین (تا ‏امروز) که ارزش پولشان را به گونه‌ای مصنوعی پایین نگهمیدارند تا صادراتشان را افزایش دهند و جلوی ‏وارداتشان را بگیرند. استفاده از پول ضعیف برای افزایش توان رقابت کالا‌های صادراتی و فتح بازار‌های خارجی، ‏یک روش قدیمی در بازرگانی بین‌المللی است که همچنان در مواردی مورد استفاده قرار می‌گیرد.‏

ایران اما در زمره کشور‌هایی است که با دستکاری در بازار ارز بار‌ها و بار‌ها تلاش کرده است ارزش پول ملی‌اش را به صورت مصنوعی بالا نگهدارد. اگر دهه اول جمهوری اسلامی را به دلیل پیآمد‌های جنگ و انقلاب کنار ‏بگذاریم، طی سه دهه بعدی میانگین نرخ سالانه تورم در ایران دستکم پیرامون پانزده درصد نوسان کرده که ‏نزدیک به پنج برابر نرخ تورم در منطقه دلار در همان بازه زمانی است. در یک نظام ارزی مبتنی بر فعل و انفعالات ‏بازار، نرخ ارز بر اساس نرخ تورم تعدیل می‌شود. اگر اقتصاد ایران از این منطق پیروی می‌کرد، ارزش ریال به ‏صورت تدریجی بر پایه تفاضل میان نرخ تورم در ایران و در منطقه دلار تعدیل می‌شد و شوک‌های سنگین ناشی از ‏سقوط پول ملی پیش نمی‌‌آمدند. در عمل جمهوری اسلامی راه دیگری را انتخاب کرد که آن را می‌توان تثبیت ‏مصنوعی نرخ ارز توصیف کرد. در واقع بانک مرکزی ایران به دستور دولت تا آنجا که توانست با تکیه بر دلار‌های ‏نفتی ارز به بازار تزریق کرد تا به گونه‌ای مصنوعی جلوی افزایش قیمت آن را بگیرد. هدف جمهوری اسلامی از ‏تثبیت نرخ ارز آن بود که کالا‌های وارداتی ارزان تمام شوند تا راه بر اوجگیری باز هم بیشتر تورم بسته شود. به ‏بیان دیگر دولت جمهوری اسلامی طی یک دوره طولانی برای مبارزه با تورم به کالا‌های وارداتی یارانه پرداخت ‏کرده است.

ولی تزریق ارز به بازار به منظور جلوگیری از افزایش قیمت آن همیشه امکان پذیر نیست. زمانی فرا می‌رسد که ‏کشور با سقوط قیمت نفت و یا تحریم روبرو می‌شود و دیگر نمی‌‌تواند به اندازه کافی ارز به بازار تزریق کند. در چنین ‏شرایطی فنر ارز رها می‌شود، قیمت آن به گونه‌ای جهشی افزایش می‌یابد و کشور با شوک ارزی، که پیآمد‌هایی ‏دردناک برای اقتصاد دارد، روبرو می‌شود. این وضعیت بار‌ها در ایران پیش آمده، از جمله در دور اول ریاست ‏جمهوری حسن روحانی که با ثبات بازار ارز همراه بود، پیش از آنکه بحران‌های ارزی بعد از سال ۱۳۹۶ به آن ‏ثبات مصنوعی پایان بدهند.

نرخ ارز و امنیت نظام
در پی پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و به ویژه بعد از قطعیت یافتن خروج واشینگتن از ‏‏«برجام»، ترس از ونزوئلایی شدن اقتصاد ایران به دلیل سقوط مقاومت ناپذیر پول ملی و فرو غلطیدن کشور در ‏گرداب ابر تورم، هم در محافل کارشناسی و هم در حاکمیت جمهوری اسلامی گسترش یافت. عبدالناصر همتی، که ‏مرداد ماه ۱۳۹۷ به ریاست بانک مرکزی منصوب شد، می‌گوید که خیلی‌ها از امکان اوجگیری دلار به ۳۰ تا ۴۰ ‏هزار تومان صحبت می‌کردند و می‌افزاید: «آن زمان من نیز بسیار نگران بودم و بعضی شب‌ها خوابمان نمی‌‌برد.»

در جنگ روانی میان تهران و واشینگتن، بازار ارز ایران به یک آوردگاه مهم استراتژیک بدل شد، عمدتا از آنرو که ‏تکان‌های شدید آن در راستای فروریزی ریال می‌توانست به ملموس‌ترین شکل ممکن ضعف شدید جمهوری ‏اسلامی را در برابر ایالات متحده آمریکا به نمایش بگذارد.

کشور‌های دیگری برای مقابله با بحران اقتصادی و خروج از بحران ارزی می‌توانند از کمک‌های مالی دو جانبه ‏‏(اخذ وام از کشور‌های دوست) یا چند جانبه (مراجعه به سازمان‌های اقتصادی بین‌المللی به ویژه بانک جهانی و ‏صندوق بین‌المللی پول) برخوردار شوند. جمهوری اسلامی به دلایل آشکار از این امکان محروم است و تنها می‌‏تواند بر منابع خود تکیه کند.

بر پایه اطلاعات تایید شده از سوی منابع رسمی جمهوری اسلامی (از جمله علی ربیعی، سخنگوی دولت)، گزارشی ‏از سوی دستگاه‌های امنیتی در اختیار شورای عالی امنیت ملی قرار گرفته که در آن «بر افزایش توان بانک مرکزی ‏برای مداخله هدفمند در بازار ارز تاکید و به ضرورت مقابله با سیاست‌های تحریمی آمریکا به قصد آشفته‌سازی و ‏بحران‌آفرینی در کشور با محوریت ارز تاکید شده است.» این گزارش مبنای نامه‌ای است که دبیر شورای عالی ‏امنیت ملی در مهر ماه ۱۳۹۶ به رییس جمهوری می‌نویسد و خواستار اقدامات لازم از سوی دولت برای کنترل نرخ ‏ارز می‌شود. با اطمینان می‌توان گفت که در انتصاب عبدالناصر همتی به ریاست بانک مرکزی جمهوری اسلامی نیز ‏ماموریت اصلی او تثبیت بازار ارز تعیین شد. او امروز از نتایج کار خود راضی است و می‌گوید : «بر نرخ ارز کنترل ‏داریم و آمریکا را در رسیدن به اهدافش ناکام گذاشتیم.»

آیا بانک مرکزی واقعا بازار ارز را در کنترل خود دارد؟ ثبات نسبی این بازار در شرایط کنونی غیر قابل انکار است، ‏ولی تداوم آن با چون و چرا‌های فراوان همراه است و، از آن مهم‌تر، شواهد گوناگون نشان می‌دهند که برای تامین ‏همین ثبات نسبی بهایی بسیار سنگین پرداخت شده که مهم‌ترین مولفه‌های آن تحمیل رکود شدید بر اقتصاد و ‏سرکوب تقاضای ارز از سوی واحد‌های تولیدی است. در واقع شمار زیادی از این واحد‌ها از ارز لازم برای وارد ‏کردن مواد اولیه و تجهیزات مورد نیاز خود محروم شده‌اند. آمار منتشره از سوی منابع اروپایی نشان می‌دهد که در ‏شش ماه نخست سال جاری میلادی ارزش واردات کالا‌های اروپایی نسبت به مدت مشابه سال قبل ۵۳ در صد کاهش ‏یافته است. ماشین آلات و تجهیزات حمل و نقل در کاهش واردات ایران از اروپا نقش درجه اول را داشته‌اند.

از سوی دیگر بانک مرکزی جمهوری اسلامی به منظور تثبیت نرخ ارز همچنان به تزریق دلار و دیگر پول‌های معتبر ‏خارجی در بازار ادامه می‌دهد. انجام این کار، همزمان با تامین ارز لازم برای واردات کالا‌های اساسی و نیز اجرای ‏تعهدات ارزی ایران در قبال متحدان منطقه‌ای‌اش (حزب الله لبنان، حماس و غیره...) در شرایط کنونی کار اسانی ‏نیست. در آمد‌های ارزی ایران از محل صدور نفت، حتی با خوشبینانه‌ترین ارزیابی‌ها، به یک پنجم دوره پیش از ‏بازگشت تحریم‌های آمریکا کاهش یافته است. ذخایر ارزی ایران، بر پایه آمار منتشر شده از سوی سازمان‌های بین ‏المللی، پیرامون ۱۱۰ میلیارد دلار نوسان می‌کند که برای یک کشور ۸۲ میلیون نفری رقم قابل توجهی نیست. به ‏علاوه در شرایط کنونی این مهم‌ترین و حساس‌ترین زراد خانه اقتصادی جمهوری اسلامی است و بنابراین هزینه ‏کردن آن باید با احتیاط حداکثری انجام بگیرد.‏‎ ‎باید دید این سیاست‌ها و دخالت‌ها تا چه زمانی جواب می‌دهند و ‏حکومت تا چه موقع می‌تواند قیمت ارز را کنترل کند‎.‎