در مورد فساد، ذهنها کمتر به سمت حوزههای هنر و یا مطبوعات رفتهاست. حوزههایی که شاید بهخاطر لطیف بودن یا منتقد بودنشان، انتظار این که خودشان هم فاسد باشند، بعید به نظر میرسید.
یکی از آشنایانم که خبرنگار است، صادقانه میگفت مدتهاست راه پول درآوردن را پیدا کردهاست. او سراغ افرادی که تمایل به دیده شدن دارند ولی در شرایطی شایستهسالار، استحقاق مصاحبهشدن را ندارند میرود و در قبال اخذ مبالغی، خبر یا مصاحبه و یا گزارشی از آنها را رسانهای میکند. گزارشگر دیگری میگوید همکارش فساد شرکت، موسسه یا هر نهاد دیگری را شناسایی میکند و با گرفتن حقالسکوت، آن فساد را منتشر نمیکند. روزنامهنگارانی را هم میشناسم که با حلال دانستن پذیرش سکه و یا کارت هدیه از فلان وزارتخانه یا نهاد، خود را وامدار آنها کردهاند.
در حوزهی هنر و ادبیات، شاید وضعیت بدتر هم باشد. یکی از دوستان پاک، از همکار بسیار خوشنام خود میگوید که در یک فراخوان ادبی، پیش از جداکردن سربرگ مشخصات مقالات رسیده، با زدن علامتهایی در صفحات مشخصی از مقاله، برندگان اول تا سوم را مشخص کردهاست. این ادیب معروف به آزادیخواه بودن، چنین روشی را امری تقریباً رایج در شیوهی اعطای جایزهها دانسته و مصادیق آنان را هم ذکر کردهاست.
همچنین حدود یکماه پیش، بازماندگان زندهیاد استاد چنگیز شهوق نقاش و مجسمهساز معاصر، متوجه شدند که در اقدامی عجیب سردیس برنزی ناصرخسرو اثر این هنرمند صاحبنام که در پارک ملت نصب شدهبود، مفقوده شده و آنرا با یک سردیس دمدستی عوض کردهاند ولی نام خالق اثر، همچنان باقیست. فرزند این هنرمند که خود به واسطهی سالها فعالیت در مطبوعات، ارتباطات خوبی با اصحاب رسانه دارد میگفت یکماه دوندگی کرده تا خبر این ماجرا را در رسانهای رسمی منتشر کند اما تاکنون موفق نشدهاست. ظاهراً بسیاری از خبرنگاران و دستاندرکاران رسانههای علاقمند به حوزهی هنرهای تجسمی، با این توجیه که مصلحت نمیدانند رابطهشان با سازمان زیباسازی شهرداری شکرآب شود از انتشار این خبر سرباز زدهاند.
با آنکه به باور من تعداد زیادی از فعالان حوزهی هنر و رسانه افرادی پاک هستند که زیر فشارهای معیشتی، همچنان با شرافت زندگی میکنند اما باید به گسترش فساد در رکن چهارم دموکراسی اذعان کرد.
اینجاست که باید علاوهبر انتشار فسادهای حکومتی، به قبیح بودن فساد احتمالی خود و نزدیکانِ ظاهراً منتقدمان هم توجه کنیم. کمتر شعار بدهیم و بيشتر به عمل سالم بپردازیم و ببینیم آیا میتوانیم با همان سرعت که به دیگران میتازیم، شمشیر تیز نقد را بهطرف خود نیز بگیریم؟