تحریم محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه از سوی خزانهداری آمریکا موجب مشاجرات و همچنین قطببندیهایی در محافل خبری و رسانهای شده است. در این میان برخی در له او و برخی هم علیه او سخن راندهاند به گونهای که برخی با قرینهسازی، مقام او را با مقام امیرکبیر مقایسه کردهاند و در مقابل نیز بسیاری به ویژه گروههای اپوزیسیون و براندازان آنهم با هدف تنزل شأن و مقامش او را بدان جهت که ماموریت و مسوولیتهایش همسو با سیاستهای حاکمیت است، او را با ریبنتروپ وزیر خارجه آلمان نازی مقایسه کردهاند و در نهایت صفت مالهکش اعظم را بر او نهادهاند.به نظر میرسد آن دسته از جریانات و گروههایی که وزیر امور خارجه کشور خود را با چنین عبارتی بسیار سخیف و ناروا مورد خطاب قرار میدهند، هیچ درکی از مناسبات دیپلماتیک و ظرافتهای آن ندارند. اگر چنین صفت ناروا و سخیفی محلی از اعراب داشته باشد که قطعا ندارد، پس باید همه وزرای خارجه کشورها به جهت آنکه مسوولیتهایشان همسو با سیاستهای دولت متبوعشان است را مالهکش دانست و همه آنها را در زمره چنین صفتی قرار داد چراکه همه این وزرا مسوولیتی جز مسوولیت همسو و هماهنگ با دولت متبوع خود نداشتهاند و اساسا کدام وزیر خارجهای را میتوان سراغ گرفت که مسوولیتش انعکاسدهنده سیاستهای کشور و دولت متبوعش در مجامع بینالمللی نباشد و آیا صرف تلاش برای منافع ملی و چانهزنی برای آن که اساسا قطبنما و راهنمای عمل دولتها در یک ساختار پرآشوب و آنارشیک است باید با چنین القاب ناروا و سخیفی مواجه شود؟
البته چنین اتهام ناروایی بدان جهت است که چرا ظریف توجیهکننده سیاستهای واشنگتن و جریانهای عبری- عربی نیست و لابد اگر توجیهگر و سخنگوی سیاستهای آنها میبود شاید به چنین صفت ناروایی متهم نمیشد. واقعیت آن است که حفظ پرستیژ و چانهزنی با دولتها برای منافع ملی از وظایف و ماموریت ذاتی دستگاههای دیپلماسی همه کشورهاست و ظریف با توجه به تسلط مثالزدنی و بیبدیلش بر آداب و ظرافتهای دیپلماسی، رسالت و ماموریتی جز چانهزنی برای بقا و منافع ملی و همچنین مبارزه بر سر قدرت آنهم در یک محیط فاقد اقتدار مرکزی یا همان آنارشیک نداشته است. واقعیت آن است که ظریف نیز ممکن است مانند همه دیپلماتهای دیگر جهان از لغزش و کاستی و خطاها مبرا نباشد، اما شایسته صفتی ناروا و سخیفی هم نیست که برخی مخالفان و بداندیشان به او دادهاند. او نه امیرکبیر است و نه ریبنتروپ یا گوبلز. او وزیر امور خارجه و رییس دستگاه دیپلماسی است. بنابراین شایسته و سزاوار نیست که همسو با برخی جریانهای معاند و بیخبر از عالم دیپلماسی او و صدارتش را معروض طعنه و سرزنش قرار داد. محققا اگر به چنین سنت و بدعت خطرناکی پایان داده نشود چه بسا ممکن است دستگاه دیپلماسی ایران با استعفا یا قهر او یکی از طلاییترین دوران عمر دیپلماسی خود را از دست بدهد.
*کارشناس مسائل بینالملل
.(JavaScript must be enabled to view this email address)