(دکتر علیرضا رحیمی بروجردی استاد اقتصاد بین الملل دانشگاه تهران است)
۱- ساختار حاکمیت بر مبنای ایدئولوژی بنا نهاده شده و هر تصمیمی را در حوزههای مختلف با ملاک ایدئولوژی و بیشتر مواقع سلیقههای ایدئولوژیکی ارزیابی میکند. این رویه بر مبنای یکی فرض کردن سیاست با حاکمیت بنا نهاده شده است.
۲- از ویژگیهای بارز نظام توتالیتر، افتصاد کنترلی و دولتی است. در اقتصاد كنترلی، دولت به طورمعمول، دلیل مشکلات و ناهنجاریهای اقتصادی را برون زا معرفی کرده و آنها را منتسب به خارج و عوامل داخلی وابسته به خارج معرفی میكند. این مثال را برای افزایش تورم، خروج سرمایه از کشور، افزایش بیكاری، كاهش قدرت خرید و رفاه جامعه، نوسان در بازار ارز، فروپاشی بازار مالیة کشور و درنهایت نوسانات فراوان اقتصادی صدق میكند.
۳- نظام توتالیتر ایران از یک استراتژی مشخص اقتصادی در راهبرد سیاستها بی بهره است و معمولاً در اتخاذ سیاستها از تصمیمات شتابزده و فاقد پشتوانة کارشناسی استفاده میكند.
۴-کارآمدی، تخصص محوری و نخبه گرایی ملاک انتخاب افراد و محور امور اجرایی کلیدی نبوده و نحوة عمل، رفتار و گفتار حاکمیت هم نشان میدهد که کارگزارانش به دنبال برقراری چنین ملاكهایی نیستند و تنها در دنیای خیالی ایدئولوژیكی خود سیر كرده و بنابراین، هر دولت جدیدی هم كه روی كار میآید، تمامی هزینههایی که طی سالهای پیشین بر کشور تحمیل میشده، با ضریب فزایندهای که اندازة آن به عدد تمام «آزمون و خطاهایی» است که مسؤولین قبلی طی سالهای متمادی با هزینههایی گزاف بر کشور تحمیل میكردند، «یکجا» و دوباره، در زمام داری دولت جدید، بر ملّت تحمیل میكنند.
۵- در نظام توتالیتر ایران كه اصول علم اقتصاد و دیگر شاخههای علوم انسانی و اجتماعی را برنمی تابد، بسیاری از افرادی که در مسؤولیتهای حساس و سرنوشت ساز قرار میگیرند، از کمترین تخصص و آشنایی با حوزة کاری خود برخوردار بوده و مجبورند که همه چیز را دوباره از نقطة آغازین شروع كنند.
۶- حاکمیت توتالیتر دو معضل اساسی و جدی را در مقابل دارد: نخست ناهنجاریهای ساختاری که حاصل دورههای پیشین است. دوم، بی تجربگی نودولتیان و عدم اعلام برنامهای مشخص برای رفع ناهنجاریها كه مبتنی بر اصول علمی باشد.
۷- اصول علمی در سیاستها و برنامهها رعایت نمیشوند و همه چیز اصطلاحاً «سیاسی» عرضه میشوند.
۸- حاکمیت به هیچ عنوان مسؤولیت اعمال خود را نمیپذیرد و هیچکس جرأت ندارد رهبر سیاسی کشور را به چالش بکشد.
۹- حاکمیت كمتر از تجربههای پیشین درس گرفته و همان اشتباهها را دوباره تكرار میكند.
۱۰- توسعه به مفهوم عام دیده نمیشود و همزمان، توسعة سیاسی در دو بُعد برون نگر و دروننگر را درکنار توسعة اقتصادی و سایر مظاهر توسعه با یک استراتژی مشخص، برنامه ریزی شده و زمانبندی شده که از ابعاد علمی نیز برخوردار باشد، به مرحلة اجراء درنمی آورند.
۱۱- حاکمیت هیچگاه از تصمیمات و گفتار شتابزده پرهیز نمیكند.
۱۲- کارگزاران از سیاستهای مبتنی بر آزمون و خطا دوری نمیجویند.
۱۳- حاکمیت از تجربیات مدیران پیشین در تمامی زمینهها حداکثر استفاده را به عمل نمیآورد.
۱۴- از ایجاد تنش و بحران در ابعاد داخلی و خارجی پرهیز نمیكند.
۱۵- منافع ملّی را بر هرچیز دیگری مقدم نمیشمرد؛ منافع ملی همیشه قربانی منافع ایدئولوژیکی و قدرت سیاسی میشود.
۱۶- از دین و عقاید و احساسات مردم، ابزاری برای رسیدن به اهداف خود استفاده میکند.
۱۷- کار مردم را به مردم واگذار نمیكند.
۱۸- تجسس و دخالت در احوالات شخصیه و خصوصی مردم حق حاکمیت شمرده میشود.
۱۹- رفاه و آسایش مردم را در اولویت سیاستهای خود قرار نمیدهد.
۲۰- اعتماد از دست رفتة را هیچگاه درصد برنمیآید که دوباره اعاده كند؛ اصلا برایش مهم نیست که مردم به حاکمیت اعتماد دارند یا ندارند؛ مردم را موظف به اعتماد به حاکمیت میداند.
۲۱- صداقت و راستگویی به مردم را همیشه و در همه حال، رعایت نمیکند.
۲۲- به حقوق مردم احترام نمیگذارد.
۲۳- امنیت بنگاهها و اهالی کسب و کار را در بازارهای اقتصادی تضمین نمیكند.
۲۴- حاکمیت هیچ گاه تلاش نمیكند که دولتی برای قاطبة مردم ایجاد کند؛ یعنی دولتی به واقع مردمی. اصلا شاید اعتقادی هم به دولت مردمی نداشته باشد.
۲۵- نمونهای كامل از مظاهر توسعه نیافتگی را برای كشور به ارمغان میآورد.
۲۶- در مقابلِ هرگونه انتقادی، واكنشی سخت از خود نشان میدهد.
۲۷- رانت و فساد از ویژگیهای بارز بوده که در تمامی شریانهای جامعه رخنه کرده است.
۲۸- تهدید شهروندان و تحدید آزادیهای اجتماعی رویهای عادی است.
۲۹- سرکوب و تبعیض از رویههای جاری و نانبشته است.
۳۰- انحصار از مهم ترین ویژگی نظام توتالیتر ایران است که در حوزههای فرهنگی، نظامی، ارتباطات، اقتصادی و.... قابل رؤیت است.