دادگاه تازه محمدرضا خاتمی در جهت رفع اتهام نشر اکاذیب برگزار شده است. این دادگاه برای نخستینبار فرصتی را برای اصلاحطلبان و معترضان به انتخابات سال ۱۳۸۸ فراهم کرده تا ادعاهای خود را به اثبات برسانند.
از قرار معلوم خاتمی قصد دارد در این دیدگاه بر اساس مستندات ریاضی ادعای جابهجایی هشت میلیون رای را به اثبات برسانند. مثلا بیاید حساب کند شهر کرمان این تعداد واجد شرایط داشته و بر اساس آمار چه تعدادی به موسوی رای دادهاند و چه تعداد به احمدینژاد. در ادامه نیز ایشان به سخنرانی چندین نفر از مسوولان نظام از جمله آقایان جنتی، کدخدایی، رضایی و دیگران استناد کرده است و گفته آنها به عنوان شاهد در دادگاه حضور داشته باشند. اما خروجی دادگاه چه خواهد بود؟ از آن زمان تا امروز ۱۰ سال گذشته است. دوره ریاستجمهوری احمدینژاد به پایان رسیده و حسن روحانی هم در میانه دوره دوم ریاستجمهوری خود است. پس اثبات ادعای خاتمی نمیتواند تاثیری در روند سیاسی و اجرایی کشور بگذارد اما میتواند به لحاظ روانی تاثیرگذار باشد. ما در بحث انتخابات جابهجایی رای داریم و تقلب. در تقلب مثلا محصلان را مجبور میکنند به فرد خاصی رای بدهند اما جابهجایی رای یعنی خواندن آرای ریخته شده در صندوق به نام دیگری. ادعای خاتمی مورد دوم را شامل میشود. از طرف دیگر ایشان میداند به نتیجه رسیدن این ادعا همانطور که گفتیم نمیتواند گذشته را تغییر دهد بلکه شاید فتح بابی باشد برای اصلاح جریان انتخابات در رویدادهای پیشرو مانند انتخابات مجلس یا ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰.
نظام در جریان حوادث سال ۱۳۸۸ با چالشی جدی مواجه شد. شکافی که در آن سال بین مردم و مسوولان ایجاد شد باید ترمیم شود. درست است که به لحاظ زمانی ۱۰ سال از جریانات آن سال گذشته اما هنوز تبعات آن حوادث در رویدادهای سیاسی ما مشهود است. بزرگترین دلیل صحبت من حصر رهبران جنبش سبز است یا زندانی شدن تعدادی سیاستمدار یا حتی وقوع فجایعی مانند کهریزک. زخم ۸۸ اگر درمان نشود در طول زمان تبدیل به قانقاریا خواهد شد. مسوولان نظام باید روزی حوادث سال ۱۳۸۸ را مورد واکاوی قرار دهند و پاسخگوی تاریخ باشند.
* وکیل دادگستری