منبع: کانال تلگرام اصلاحطلباننیوز
نقش سازمان اطلاعاتی خاص و اپوزسیون و خبرنگار قلابی
۱. یک لحظه تصور کنیم آقای نجفی به یک جشن تولد دعوت میشن توی هتل اسپیناس، تولد خودشون. خب قاعدتاً یک درصد هم احتمال نمیدن این جشن تولد یک دام باشه چرا که از طرف کسی هست که فعالیت سیاسی داره و کاندیدای انتخابات شورای شهر در اسلامشهر بوده، خانمی به نام میترا استاد که هنوز نه همسر دوم هست و نه پرستو به نظر میاد.
۲. نجفی وارد جشن تولد میشه، همه چیز طبیعی هست. آقای نجفی یه لیوان آب میخوره که ظاهراً فقط آب نیست و چند دقیقه بعد مهمونایی وارد مجلس میشن که مهمون نیستن؛ چند تا خانم با لباسهای نامتعارف و شرایط غیر طبیعی. آقای نجفی هم شرایطش طبیعی نیست چون یه لیوان آب خورده که آب نیست؛ و اینجاست که دوربینهای گوشیها این لحظات رو ثبت و ضبط میکنن تا بفرستن برای امین فردین که ادعا میکنه با یه سرچ سادهی ژورنالیستی به این فیلم دست پیدا کرده. امین فردین از گلوی اپوزیسیون صحبت میکنه و در ظاهر نظام رو فاسد معرفی میکنه ولی در حقیقت داره دامن قالیباف رو پاک میکنه با تخریب نجفیِ از همه جا بیخبر.
۳. امین فردین، خبرنگار به اصطلاح اپوزیسیون از خارج از کشور با آقای ابوالفضل قناعتی که سابقهی فعالیت در قرارگاه خاتم الانبیا دارن مصاحبه میکنن و سراپا گوش میشن تا آقای قناعتی، نجفی رو نفی و قالیباف رو اثبات کنه. جالبه که آقای قناعتی اجازه دارن با رسانهی اپوزیسیوننما مصاحبه کنن. و جالبتر اونجاست که وقتی برنامه پشت پردهی امین فردین رو میبینیم احساس میکنیم ایشون سخنگوی فلان نهاد امنیتی خاص هستن.
۴. صبح روز بعد آقای نجفی فیلم اون جشن رو میبینن و متوجه میشن که توی چه دامی افتادن ولی دیگه امکان برگشت زمان وجود نداره و ایشون از امروز پیاده هستن و میترا خانم سواره. اما میترا خانم هنوز هم نمیخواد چهره یک پرستو داشته باشه و ترجیح میده عاشق و دلباخته به نظر بیاد و وانمود میکنه که این کار رو انجام داده تا بتونه آقای نجفی رو راضی کنه به وارد شدن به یک رابطه عاشقانه. از امروز نجفی مجبوره یک طرف یک رابطهی عاشقانه باشه.
۵. تقریبا یک ماه بعد امین فردین لینک برنامه ای که برای تخریب نجفی و تبرئه قالیباف ساخته رو برای میترا میفرسته تا همه چیز طبیعی به نظر برسه و آقای نجفی بدون اینکه به میترا شک کنه فیلم رو ببینه و متوجه بشه که طرف مقابل یه نقطه ضعف از ایشون داره.
۶. اون نهاد امنیتی نجفی رو تهدید میکنه که اگر استعفا ندی، این فیلم بدون سانسور و شطرنجی شده پخش میشه و رسوا میشی و آقای نجفی هم راهی جز استعفا نمیبینه در حالی که هنوز متوجه نیست که میترا به صورت هدفمند در متن این ماجرا هست و نه اتفاقی. به همین خاطر نجفی خانوادش رو قانع میکنه که باید با میترا ازدواج کنه تا اون فیلم دیگه واسش نقطه ضعف نباشه و یک مهمانی و جشن خانوادگی به نظر بیاد غافل از اینکه داره چشم و گوش یک نهاد اطلاعاتی رو وارد خونه خودش میکنه.
۷. همه چیز ظاهراً خوب پیش میره تا اینکه نجفی برای قرار دادن اسناد تخلفات قالیباف در شهرداری تحت فشار قرار میگیره و نجفی خودداری میکنه با این تصور که دیگه نقطهی ضعفی نداره در حالی که دوربینهای مخفی و شنودهایی که خانم میترا وارد خونه کردن، خصوصیترین تصاویر رو از اون خونه ثبت و ضبط کردن.
۸. میترا خانم انکار میکنه و حتی دست پیش میگیره تا پس نیفته و دعوای حسادت راه میندازه و تهدید به نابودی زندگی و اسید پاشی به خانواده نجفی میکنه تا ایشون رو کاملا در موضع انفعال قرار بده. نجفی خونه رو عوض میکنه تا از شر دوربین و شنودها خلاص بشه اما توی خونه جدید هم با واتساپ میترا روبرو میشه که با افرادی خاصی در ارتباط هست و اینجاست که متوجه میشه میترا حلقهی اصلی این ماجرا هست و ...
* این متن فقط توضیح اتفاقات گذشته است و قصد جانبداری از شخصی را نداریم
***
استیصال نجفی، حماقت دشمن
آقای نجفی وقتی خواسته یا ناخواسته در تلهی این باند در کوی فراز افتاد، هنگام درخواست با تحکم برای کنارهگیری از شهرداری، مواجه با فیلم و عکس آن وقایع شد و متقاعد شد که در آن مرحله، همکاری کند تا خودش، خانوادهاش و یارانش را محافظت نسبی کند. اصرار اصلاحطلبان و تزلزل نسبی خودشان باعث شد تا مقداری از پرده را بالا بزنند و او دوباره ناچار شد که ایشان را عقد رسمی کند.
البته نجفی گمان داشت که موضوع تا همینجا ختم خواهد شد ولی به مرور شاهد بود که نه تنها ختم نشد، بلکه هر روز دایرهی آن سوءاستفاده وسیعتر شد. خلاصه اینکه به نقطهی «استیصال» رسید، در حدی که احساس کرد با خودکشی شاید بتواند از زیر بار این فشارها خلاص شود ولی نشد. حالا از این جا به بعد را شما براساس کسی تحلیل کنید که از هر لحاظ به استیصال و بنبست رسیده و دیگر انگیزهای برای ادامهی زندگی ندارد.
وقتی تهدیدها به سمت خانوادهاش نیز وسعت یافت، به موضوعی جدید اندیشه کرد. اینکه حالا که قرار است در این بازی تماما باخت تا انهدام کامل برود، آن را تبدیل به بازی باخت-باخت کند. حداقل بتواند افشاگری برجستهای صورت دهد. مانند کسی که در باتلاقی افتاده و به این فکر میکند که حداقل آن عوامل اصلی و فرعی را هم به داخل باتلاق بکشاند.
با حذف اولین عنصر، حداقل باعث میشود تا عامل تهدیدکنندهی خانوادهاش از صحنه خارج شود. به عبارتی حفاظت خانوادهاش، منطقیترین و اولویتدارترین حرکت بود. همچنین خود را آماده کرد که با بیان وقایع، پرده از این شیوهی کثیف بردارد که برای حذف رقبا، دست به هر حرکتی میزنند.
اگر خودکشی میکرد، تمامی این تخریبها بود و تازه تهدیدات عامل اصلی هم برجا میماند و او هم دیگر نبود تا بتواند نسبتا از خودش و دیگرانی که در وضعیت مشابه افتادند، دفاعی کند.
از اینجا به بعد این هوشمندی اوست که با حماقت طرفهای مقابل نیز همراه شد که حداقل در ۲۴ ساعت اخیر، تمامی رسانهها تبدیل به بهترین بلندگوی او برای بیان خیلی مسائل شدند. تا اینجا او برندهی بلامنازع ماجراست.
نهایتا او را قصاص خواهند کرد که خیلی توفیری با خودکشی برایش ندارد ولی اگر بتواند با دریافت اطلاعاتی که کار هر کسی نیست، مهدورالدم بودن طرف مقابل را ثابت کند، حتی شانس تغییر حکم را هم دارد.
ولی یادمان باشد این ضربهای که او زد اگر از افشاگری قبلیاش بدتر نباشد، کمتر از آن هم نیست و احتمال دارد سناریوی سعید امامی نیز برای او تکرار شود. بهرحال او پیه این چیزها را به تنش مالیده و این همان راز آرامش نسبی و ظاهری اوست.
البته ممکن است به دلیل شرایط جدید، حال و احوالش تغییر کند ولی تا همینجا، او کار اصلی خودش را انجام داده. نورافکن بزرگی به خطرناکترین تاریکخانه انداخته است که کار هر کسی نبود.
صداوسیما هم با حماقتی عجیب، تبدیل به رسانهی ایشان شد و بهتر از این امکانپذیر نبود. حالا دیگر نمیتواند جلوی اطلاعرسانی بقیه را هم بگیرد، چون خودشان شروع کردند. بیجهت نبود که کیهان حداقل در ۲۴ ساعت اول، توی این تله نیفتاد چون پای خودشان گیر است.
حالا یاران نجفی نباید او را تنها بگذارند. باید بهترین وکلا و بهترین اطلاعات لازم را در اختیارش بگذارند و با این خبط صداوسیما، باید مطالبهی دادگاه علنی را برجسته کنیم. این دیگر تبدیل به موضوعی ملی شده است. البته احتمال دارد خودش هم برگههای دیگری در چنته داشته باشد که به مرور رو کند ولی اگر هم نباشد یا موفق نشود، اصلیترین ضربه را زد که دیگر هیچجور قابل جمع کردن نیست.
البته باز هم یادآوری میکنم، اینها برای کسی است که به نقطهی استیصال کامل و مرحله آمادگی برای خودکشی رسیده است و سعی میکند فایدهی دیگری از حذف فیزیکی احتمالی خود بدهد.
بزرگترین اشتباه آنها این بود که نباید در بهرهبرداری از این وضعیت، افراط میکردند. آنها ضربات بزرگی به وجهه او و یارانش زده بودند و بهتر بود دیگر طمع اضافی نمیکردند ولی کردند. او هم آنها را به باتلاق ساخته شده، کشاند.