اجازه دهید فرض کنیم آمریکا در پی وارد کردن ضربهای نظامی به برخی مراکز کشور است. همینطور اجازه دهید فرض کنیم خرابکاری در کشتیهای نفتی در فجیره، توطئۀ مشترک بن زاید و بن سلمان و نتانیاهو و جان بولتون برای وادار کردن دونالد ترامپ به جنگ با ایران است؛ اما چرا اینگونه «توطئهها» امکان برنامهریزی و انتساب به ایران پیدا میکند؟
میدانیم که در کشور ما سخن از امکان جنگ و درگیری نظامی با آمریکا در حال تبدیل شدن به تابویی است که نزدیک شدن به آن میتواند - مانند آنچه بر سر نشریۀ صدا آمد - هزینهای در پی داشته باشد، اما متأسفانه برخی از همان محافلی که سخن از احتمال جنگ را تابوسازی میکنند، خود آزادانه علامتهایی به محیط پیرامون ایران میفرستند که زمینۀ نسبت دادن هر اقدام مخربی در منطقه به ایران را فراهم میکند. برای نمونه به مطلب زیر دقت کنید:
«باید اضافه کرد که برای اجرای طرح صفر کردن صادرات نفت عربستان نباید این بار را بر دوش نیروهای مقاومت هوادار ایران در منطقه گذاشت، نیازی به این نیست، ایران میتواند از شیوههای مؤثر امنیتی دیگر برای رسیدن به این منظور استفاده کند و در تجربه هم از این روشها استفاده شده است یک نمونه آن اخراج نظامیان آمریکایی از عراق بود که طی آن نه از نیروهای نظامی ایران استفاده شد و نه گروههای مقاومت عراقی هوادار ایران به کار گرفته شدند. در این میدان روز به روز عرصه امنیتی بر نیروهای آمریکایی تنگتر شد و در عین حال روز به روز نفوذ سیاسی نیروهای عراقی متحد ایران در ساختار حاکمیتی این کشور گسترش یافت و در نهایت در یک دوره چهارساله، حضور نظامی آمریکا در عراق به صفر رسید.»
این مطلب را روزنامۀ کیهان در ۲۳ فروردین سال جاری در ستون یادداشت روز خود نوشت. میدانیم که روزنامۀ کیهان در داخل ایران خوانندۀ چندانی ندارد و بسیاری از فعالان سیاسی نیز مدتهاست که به سرمقالههای آن هم نگاهی نمیاندازند. کیهان اما در بین دولتهای خارجی شاید حتی بیش از میزان نفوذ و اهمیت واقعی آن در حکومت، جدی گرفته میشود چرا که درست یا نادرست آن را سخنگو و برنامهریز بخش مهمی از سیاست ایران میدانند.
همین روزنامه ۲۲ اردیبهشت در یادداشت روز خود نوشت:
«ما برای عملیات روانی علیه آمریکا لزوماً نیاز به رسانه نداریم، نیاز به طراحی و اقدام داریم. مگر نه این است که آمریکا، خود را به امنیت و بقاء «رژیم صهیونیستی» ملزم میداند و مگر نه این است که روی بقاء و امنیت رژیم سعودی حساسیت دارد، خب ما میتوانیم با نشان دادن وضعیتی که حیات اسرائیل و سعودی را با مخاطره مواجه میگرداند، آن دسته از نیروهای داخلی آمریکا که واقعاً نگران امنیت همپیمانهای منطقهای خود هستند را برای مقابله با اقدامات ضدایرانی به صحنه بیاوریم. اگر آنان شامل ایپک و نهادهای پرقدرت رسانهای آمریکا دریابند که ادامه سیاست ضدایرانی آمریکا، به طور جدی به عقبههای استراتژیک آنها آسیب میزند و ایران را وادار به اقدام علیه این عقبهها میکند، حتماً برای متوقف کردن اقدامات اقتصادی ضدایرانی فشارهای خود را روی دولت آمریکا وارد میکنند.»
صرف نظر از صحت و سقم این نوع تحلیل ها در بارۀ «آیپک و نهادهای پرقدرت رسانهای آمریکا» باید پرسید که اگر همۀ اینها «عملیات روانی» است پس چرا در سرمقالۀ یک روزنامه مطرح و لو داده میشوند؟ ظاهراً در همۀ دنیا عملیات روانی علیه یک هدفِ خاص، در پشت درهای بسته و به طور مخفیانه طراحی میشود و این فقط روزنامۀ کیهان است که اصرار دارد عملیات روانی مورد نظر و علاقۀ خود را نه فقط پیشاپیش افشا کند و بسوزاند، بلکه زمینۀ انتساب هر اقدام تخریبی به حکومت را نیز فراهم آورد!
در هر صورت، از کیهان که بگذریم، ماجرای فجیره ممکن است سطح رویارویی در منطقه را به طور جدی بالا ببرد. اگر مسئولان کشور واقعاً خواهان پیشگیری از این موضوع هستند به جای گیر دادن به اظهارنظرهای افراد فاقد مسئولیت رسمی که هیچ نقشی در تعیین سیاستهای کشور ندارند و کشورهای دیگر نیز اهمیتی به آنها نمیدهند، باید مراقب زبان و قلم نیروهایی باشند که نظراتشان بازتاب تمایلات برخی نهادهای رسمی بویژه در خارج از ایران تلقی میشود.