همه به آینده فکر میکنند، اما کسی دربارۀ آینده حرفی نمیزند. کسانی که میگفتند «خروج آمریکا از برجام هیچ تأثیری ندارد»، سخت در اشتباه بودند و با این تحلیل و ادعای نادرست خود مسیر چنین روزی را هموار کردند. در فضای عمومی دربارۀ آینده و پیامدهای احتمالی مسیر پیشرو چندان بحثی نمیشود. هیچکس از مذاکره با آمریکا حرف نمیزند.
همانها که میگفتند خروج آمریکا از برجام آسیبی به ایران و به برجام نمیزند، امروز میگویند: «فشارهای آمریکا از این پس دیگر اثری ندارد، چون آمریکا تا امروز همۀ ابزارهای خود را به کار برده و ابزار جدیدی ندارد. در نتیجه اوضاع از این که هست بدتر نخواهد شد.» اما آیا با توجه پیشبینی نادرست اولشان اجازه داریم باز هم نسبت به این پیشبینی نیز بدبین باشیم؟
نابسامانی اقتصادی همه را بهتزده کرده است. حتی اگر تصمیم گرفته باشید اخبار فاجعهبار اقتصادی را دنبال نکنید، در گفتگوی دیگران ناخواسته اخباری تکاندهنده از وضع اقتصادی به گوشتان میرسد. از قیمت اعجابآور مسکن و خودرو گرفته تا عشوهگریهای سیبزمینی و پیاز. از یک سو تورم زهرآگین و از دیگر سو سقوط رشد اقتصادی یأسی سرد به جان آدمی میریزد.
در دنیا و در روزگاری که دولتها، سیاستمداران، فعالان اقتصادی و شرکتها برای چند صدم درصد رشدِ بیشتر شبانهروز عرق میریزند، رشد اقتصادی ما با سرعتی نگرانکننده به زیر صفر سقوط میکند. من از بیان این حرفها شرم دارم، چون به حدی پیشپاافتاده و بدیهی است که بیان آنها به گفتگوهای تاکسینشینان شبیه است.
بازندۀ این جنگ اقتصادی کیست؟ اصلاً این جنگ برندهای هم دارد؟ در چنین جنگی همۀ ما بازندهایم، یکی کمتر و یکی بیشتر. بیایید به خوشبینانهترین حالت ممکن فکر کنیم: فرض کنیم ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰ شکست میخورد و دولتمردی برجامدوست مانند اوباما به کاخ سفید میآید و در همان ماههای آغازین همۀ اقدامات و تصمیمات ترامپ را لغو میکند. این یعنی حدود دو سال آینده همچنان شاخصها منفی خواهد بود و اقتصاد نابسامان و روبهسقوط. بعد از آن هم تازه قرار است بازگردیم به سال ۱۳۹۶ که آن زمان هم رکودی مزمن حاکم بود. اما اگر چنین سناریوی نسبتاً محالی رخ دهد، چند سال زمان لازم است تا ما این عقبافتادگی سهساله را جبران کنیم؟ وقتی میگویم «ما» منظورم هم مردمی است که در این جنگ اقتصادی آسیبها دیدهاند و هم دولت و حاکمیت است.
از گزینههای ناگوار دیگر که محتملتر هم هستند سخنی نمیگویم. مانند ماندن ترامپ در قدرت تا سال ۲۰۲۴ یا بالا گرفتن تنش و تبدیل این جنگ سرد اقتصادی به جنگ گرم همهجانبه. شاید همین احتمالات ناخوشایند باعث شده که کسی دربارۀ آینده حرف نمیزند تا با بیان این ناگواریها خود را بیش از این مضطرب نکند. پیروسِ اپیروسی نام یکی از سرداران و فرمانروایان یونانی در صدۀ سوم پیش از میلاد بود. او در چند جنگ در برابر رومیان به پیروزی رسید، اما چنان تلفات سنگینی داد که دیگر توان جنگ نداشت.
روایت کردهاند که پیروس در میانۀ نبرد با رومیان به یکی از معتمدان خود گفته بود: «اگر در یک نبرد دیگر بر رومیان پیروز شویم، به طور کامل بازنده خواهیم بود!» به همین دلیل در تاریخ سیاسی جهان تعبیر «پیروزی پیروسی» (Pyrrhic victory) به معنای «پیروزیِ همسنگ شکست» است، یعنی نوعی پیروزی که چنان پرتلفات باشد که دیگر با شکست فرقی نداشته باشد. پیشبینی پیروس درست بود، سپاه او بر رومیان پیروز شد، اما آنقدر تلفات داد و تضعیف شد که چند سال بعد شکستی نابودکننده خورد...
حال به فرض هم خوشایندترین سناریوی ممکن را در پیش داشته باشیم و پس از چند سال مقاومت، این جنگ اقتصادی را پشت سر بگذاریم و نامش را پیروزی نهیم. آیا این پیروزی چیزی جز نوعی «پیروزی پیروزی»، یعنی «پیروزی همسنگ شکست» خواهد بود، وقتی حریف نابکار خود هیچ آسیبی نمیبیند؟!