عباس عبدی در گفت و گو با نفتخبر میگوید:
پول نفت خصوصاً در سیستمهایی که به لحاظ سیاسی توسعه نیافتهاند، عقلانیتی متفاوت از عقلانیتی که در سیستمهای توسعه یافته سیاسی میبینیم به وجود میآورد
امینقلعهای- بسیاری نفت و گاز مزیت نسبی ایران برای سرمایه گذاری و رشد اقتصادی میدانند. ایران دارنده چهارمین ذخایر نفتی با ظرفیت تولید روزانه هشت میلیون بشکه و دومین ذخایر گازی با ظرفیت تولید سالانه دو میلیارد متر مکعب در جهان محسوب میشود. ترکیب ذخایر هیدروکربوری(نفت و گاز)، ایران را در جایگاه نخست جهان قرارداده است. در این بین پرسش اصلی این است که چرا سرمایهگذاری در صنعت نفت و گاز و صنایع وابسته به آنها و همچنین توسعه صادرات محصولات مرتبط با این حوزه، هیچگاه به عنوان محور اصلی اداره سیاستخارجی واقتصاد ایران مورد شناسایی قرار نگرفت؟ چرا در شرایطی که راهبرد انرژی بخشی از استراتژی توسعه و امنیت ملی کشورها محسوب میشود، کشورمان در استفاده از این پتانسیل بزرگ، موفق نبوده است؟
عباس عبدی، جامعهشناس در پاسخ به پرسش نفتخبر گفت: من فکر میکنم پول نفت خصوصاً در سیستمهایی که به لحاظ سیاسی توسعه نیافتهاند، عقلانیتی متفاوت از عقلانیتی که در سیستمهای توسعه یافته سیاسی میبینیم به وجود میآورد. عقلانیتی مبتنی بر ارادهگرایی که تصور میکند با پول نفت هم میتوان دنیا را اداره کرد و هم برای همه مشکلات داخلی راهحل پیدا کرد. شاه چرا در سال ۵۴ احساس خدایی میکرد اما در سال ۵۶ گفت ما دیگر پولهایمان را آتش نمیزنیم؟چه کسی بجز خود او پول نفت را به آتش کشید؟ احمدینژاد چرا میخواست دنیا را مدیریت کند؟ اثر نفت در جوامعی چون ما ترکیبی از اثرات ال.اس.دی و مشروب و تریاک است. لذا انتظار رفتار بر مبنای عقلانیت ابزاری که شما در سوالات خود ترسیم کردید، انتزاعی و به دور از واقعیت است. در این جوامع این دولتها نیستند که نفت را مدیریت میکنند. این نفت است که همه را مدیریت میکند.
عبدی در ادامه افزود: چرا در دنیا کسانی که از بلیط بختآزمایی پولی بدست آوردهاند اغلب ناموفق هستند و همه را از دست میدهند؟ چرا کسانی که از محل کار و زحمت به پول می رسند، موفق هستند؟ ماهیت این دو پول خیلی با هم فرق دارند. پول اول شانسی و بادآورده است و پول دوم حاصل فکر، خلاقیت، تن دادن به ریسک و ایده پردازی و کار است. این دو پول دو عقلانیت متفاوت بوجود میآورند. واقعیت این است که در کشور ما صنعتنفت مبتنی بر تولید ماده خام نمیتواند محور توسعه باشد. چرا که درآمد نفتی به دلیل عدم اتکا به یک فرآیند ساختارمند و مبتنی بر ایدههای خلاقانه، به صورت بادآورده بدست آمده. در این سیستم تولید نفت هر چقدر هم بیشتر باشد، عقلانیت نفتی که متعارض با عقلانیت ابزاری و مدرن است را تقویت میکند. این پول دموکراسی یا توسعه نمیآورد.در ایران به خصوص هر زمان درآمدهای نفتی افزایش داشته مثل دوران آخر حکومت شاه یا احمدینژاد؛ با خود عقلانیت نفتی آورده و نتیجه آن اتلاف منابع بوده تا توسعه.
این جامعهشناس بروز عقلانیت در تصمیمات کلان جوامع نفتی را وابسته به سطح توسعهیافتگی سیاسی آنها دانست و گفت: ورود پول نفت به سیستمهایی که به لحاظ سیاسی توسعه نیافتهاند مانند خوراندن غذای بسیار چرپ به نوزاد تازه تولد است که نتیجه آن مشخص است. برای روشنتر شدن موضوع میتوان رفتار دولت نروژ به عنوان یک کشور توسعه یافته سیاسی در قبال نفت را با رفتار کشورهایی نظیر ایران، ونزوئلا، لیبی و حتی روسیه مقایسه کرد. نروژ پیش از آنکه کشور نفتی شود یک کشور توسعه یافته سیاسی است. اگر دقت کنید در دهه ۷۰ قرن بیستم هم هلند دچار عوارض اینگونه درآمدها شد و بیماری هلندی گرفت ولی چون توسعه یافته هستند ان را درمان کردند ولی ما به تعداد فرود و نزول درآمدهای نفتی مثل سرماخوردگی این بیماری را میگیریم. بنای این سیستمها بر درآمدهای نفتی نیست. به همین جهت عقلانیت نفتی در کشورهای توسعه یافته دیده نمیشود.
عبدی در ادامه به عوامل تولید، نظیر نیروی انسان، تکنولوژی و سرمایه و نقش مخرب پول نفت در این چرخه اشاره کرد و گفت: در کشوری که منابع محدود است، مجبورند بهترین مدیریت و ساختار با هدف بهرهوری و درآمدزایی بیشتر را طراحی کنند. پول نفت در جوامع توسعه نیافته سیاسی اما این معادله را برهم میزند. با ورود پول نفت در حقیقت ارزش عامل انسانی که خود شامل علم و مدیریت میشود، به شدت افت میکند. در نتیجه شاهد انتصاب مدیران ناشایست و ساختارهای ناکارآمد هستیم. در این شرایط چون دولت به فعال مایشاء تبدیل شده، فسادهای بزرگ بروز پیدا میکند. این واقعیت عقلانیت نفتی است.
این جامعهشناس در ادامه راه حل مشکلات ناشی از ورود نفت به اقتصاد را ملی شدن واقعی نفت دانست و در توضیح گفت: من اعتقاد دارم نفت و گاز باید ملی شود به این صورت که صنعت نفت توسط شرکتهای عمومی اداره شود و بخشی از پول آن به عنوان بهره مالکانه در اختیار دولت گذاشته شود و مابقی به حساب مردم واریز شود. یکی از دلایل مصرف غیر بهینه انرژی در کشور ما این است که مردم احساس مالکیتی نسبت به آن نمیکنند. با خود فکر میکنند که اگر آن را مصرف نکند دولت منابع حاصل از آن را در جایی مصرف می کند که آنها نمیخواهند. اگر پول به حساب مردم واریز شود مثل همه دنیا هر جور که دوست داشتند آن را مصرف و یا در جایی که میخواهد از طرق مختلف مثل بورس سرمایهگذاری میکند.