ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 18.03.2019, 10:24
بن‌‌بست سیاست‌ورزی درون‌زا؟

پاسخ حجاریان به پرسش‌های هفته‌نامه صدا

گزاره مفروض هفته‌نامه صدا: در آستانه سال ۹۸، به‌نظر می‌رسد هیچ یک از نیروهای سیاسی (اعم از حاکمیت و جریان راست، اصلاح‌طلبان و براندازان) برنامه روشنی نه در سطح سیاسی (حفظ و کسب قدرت) و نه در سطح سیاست‌گذاری (اداره کشور)‌ ندارند و تقریبا می‌توان مدعی شد هر سه جریان اصلی به بن‌بست رسیده‌اند.

۱) آیا این گزاره را قبول دارید؟ اگر خیر، تصویری که از موقعیت و برنامه و راهبرد نیروهای سیاسی دارید چیست و در صورت موافقت، دلایل شما برای تایید این گزاره چیست؟

این گزاره محل بحث است و به‌نظر نادرست است. حاکمیت برای حفظ قدرت و همچنین گسترش آن به اعماق جامعه و همچنین تقویت خود برنامه‌ها دارد چنانکه کمابیش رئوس آن را در قالب بعضی متون مشاهده می‌کنیم. هر چند می‌دانیم در زمینه اقتصاد، بهداشت، ترافیک و... مباحث کلی مطرح می‌شود و عملاً برنامه‌ای وجود ندارد. البته در حوزه‌هایی مانند فرهنگ، آموزش و پرورش و دانشگاه ریل‌گذاری صورت می‌گیرد اما به‌منظور بسیج شبکه حامیان؛ نمود این مسأله در مواردی مانند فیلترینگ و انواع بومی‌سازی‌ها مشهود است.

چنانکه بارها گفته و نوشته‌ام اصلاح‌طلبان متفاوت از یکدیگر هستند و وحدت فرماندهی ندارند و تنها شورای عالی اصلاحات باقی مانده است؛ البته این شورا نماینده تمام این جریان نبوده و تمام کوشش خود را معطوف به انتخابات کرده است. همچنین با بعضی اصلاح‌طلبان منفرد حاضر در دولت مواجه هستیم؛ این‌ گروه از درون دستگاه‌ها پروژه‌های اصلاحی خود را در مسائلی مانند اقتصاد و کشاورزی و... دنبال می‌کنند و کمابیش موفق هستند. گروه دیگر اصلاح‌طلبان بیرون از دولت هستند؛ آن‌ها متفرق‌اند و هر یک پروژه خاص خود را پیش می‌برند.

اپوزیسیون هم شامل طیف‌های متعددی است. بعضی به‌دنبال ترامپ و پول سعودی هستند و هدف‌شان سرنگونی است. البته اختلاف میان‌ آن‌ها بسیار است. از این گذشته، آن‌ها فاقد چشم‌اندازند و گویی در خلاء بحث می‌کنند.

من معتقدم در کنار این سه، هنرمندان و شخصیت‌های فرهنگی و اجتماعی مستقل را باید در نظر گرفت. آن‌ها فعالیت‌هایی در پیش گرفته‌اند و جریان‌هایی به راه انداخته‌اند و اگر چه سیاسی نیستند اما تأثیر سیاسی دارند.

۲) ریشه‌ها و تبعات تداوم شرایط کنونی سیاسی را چه می‌دانید؟

وضعیت بی‌ثبات نمی‌تواند ادامه داشته باشد و حاکمیت لاجرم باید به یک سو بغلتد. کسری بودجه و دیگر نشانه‌های اقتصادی دورنمای روشنی پیش روی ما نمی‌گذارند. سال آینده، سال تورم است و می‌دانیم کوپن حلال مسأله نیست. از این جهت گمان دارم، اعتراض‌ها شدیدتر خواهند شد. دولت می‌تواند تا مدتی، با ابزارهایی نظیر چاپ پول و یارانه فضا را کنترل کند اما این وضعیت موقت است زیرا ظرفیت صندوق ذخیره و دیگر منابع محدود است. اما با این وجود هنوز می‌توان به تصویب لوایح مورد بحث در مجمع تشخیص و آثار آن امید داشت.

۳) آیا ادامه این روند، سیاست‌ورزی درون‌زا را به حاشیه نمی‌راند و منابع قدرت بیرونی و غیرملی آینده کشور را رقم نخواهند زد؟

سیاست و نیز سیاست‌گذاری در این شرایط میل به تعلیق شدن دارند و اساساً در تعلیق هستند اما این وضعیت لزوماً به میدان‌داری قدرت‌های بیرونی منجر نمی‌شود. نگاه قدرت‌های بیرونی و غیرملی اغلب اقتصادی است و همانطور که می‌بینیم روسیه و چین نگاه‌ اقتصادی دارند. البته در امریکا نگاه سیاسی حاکم است. اما برایند این نیروها تأثیری بر بقا نخواهند داشت مگر آنکه بر اثر اقداماتی نابخردانه، منطقه بحران‌آلود شود و بر ما تأثیر مستقیم بگذارد. در فضای جنگی، همه‌چیز از دست می‌رود و به‌جد باید از آن پرهیز کرد.

۴) آیا اصلاح‌طلبان بعنوان نیرویی معتقد به سیاست‌ورزی درون‌زا و غیرخشونت‌آمیز، در صورت تداوم شرایط کنونی، در معادلات سیاسی آینده کشور نقش و موقعیتی خواهند داشت؟

اگر منظور تاثیرگذاری در مجلس است، اصلاح‌طلبان تأثیر حداقلی خواهند داشت. مثلاً در انتخابات سال 98، احتمالاً نیروهایی از بعضی شهرهای کوچک می‌آیند و تریبون خواهند داشت و صداهای خفیفی خواهیم شنید. اما در دولت، نیروهای کارآمد و فعال –به‌شرط آنکه به‌کار گرفته شوند- و دولت برقرار بماند‌، تأثیراتی خواهند داشت اما در نهادهای نظامی و قوه‌ قضائیه صحبت از تأثیر موضوعیت ندارد زیرا راه ورود مسدود است. من معتقدم چنانچه اصلاح‌‌طلبان به‌خود بیایند و شرایط خطیر را درک و به‌صورت حرفه‌ای سیاست‌ورزی کنند، مرجعی به‌نام «هسته سخت» یا «هسته پیشرو» را تشکیل دهند، اثرات مثبت خود را خواهند داشت.

۵) چه اقداماتی را از سوی حاکمیت از یک سو و اصلاح‌طلبان از سوی دیگر برای خروج از بن بست فرساینده کنونی، در دو سطح سیاست داخلی و خارجی ضروری و اولویت می‌دانید؟

اولویت سیاست داخلی، چنانکه بارها گفته‌ایم، اصلاح‌ صداوسیما، قوه قضائیه و شورای نگهبان است اما حاکمیت چنین اعتقادی ندارد و در مقابل، می‌خواهد نظام آموزشی و فرهنگی کشور را دگرگون کند و نیروهای خود را به کار بگیرد. در سیاست خارجه، معتقدم باید پالرمو و سی‌.‌اف.تی به‌سرعت پذیرفته و نقش وزارت‌ خارجه –در عمل- احیاء شود و کنترل سیاست خارجه را تماما عهده‌دار شود. علاوه بر این، حاکمیت باید سیاست منطقه‌ای را اصلاح کند؛ چنانکه می‌دانیم بنا بود روسیه نیروی هوایی ایران در سوریه باشد اما عملاً، ایران به نیروی به زمینی روسیه بدل شد و کنترل اوضاع را به دست گرفت. اما، به موازات این‌ها که بحثی مجزا می‌طلبد،  نیروهای صلح‌طلب باید اپوزیسیون سوریه را گردهم بیاورند، قانون اساسی جدید تدوین کنند و بشار اسد همچون هر کشور دموکراتیکی خود را در معرض آراء عمومی قرار دهد و پس از استقرار دولت جدید النهایه همه نیروهای خارجی این کشور را ترک کنند.


* منبع: هفته‌نامه صدا، شماره ۱۸، ۱۹ اسفند ۱۳۹۷