حمیدرضا جلاییپور، استاد دانشگاه و فعال سیاسی اصلاحطلب، در یادداشتی برای هفتهنامه «صدا» درباره اوضاع عمومی کشور و وضع اصلاحطلبان در سال ۹۸ نوشت:
اوضاع عمومی جامعه
پیشبینی شرایط کشور در سال ۱۳۹۸ سخت است. اجمالا میتوان گفت اوضاع کشور و اصلاحطلبان به وضعیت شش زمینه (یا متغییر) زیر مرتبط است:
۱- میزان مقاومت «اقتصاد ایران» در برابر فشار تحریمها روشن نیست. آیا حاکمیت دنبال «تحریمشکنی» از راه مذاکره میرود یا نه؟ متاسفانه اغلب کارشناسان اقتصادی وضع خوبی را پیشبینی نمیکنند.
۲- میزان «گشودگیحاکمیت» در برابر انتخابات آینده چه مقدار خواهد بود؟ فعلا علائمی از این گشایش دیده نمیشود.
۳- باید دید مختصات این اصلاحات ساختاری که علی لاریجانی خبر آن را داد و قرار است در چهارماه آینده انجام بشود چیست؟ یک اصلاحات بودجهای-مالی است یا بیشتر؟
۴- دو سال است کشور در شرایط اعتراضات صنفی و کارگری است و جامعه مطالباتی ایران در فضای نگرانی و تنش هست، باید نگران بود یکدفعه در این شرایط نامساعد از سوی تندروها در خارج (و یا داخل) کار غیرمنتظرهای انجام نشود؛ مثل شلیک متقابل.
۵- از هم اکنون اثرات سیاسی افزایش «گرانیها» کالا روی مردم در سال آینده بهدرستی روشن نیست.
۶- اعتراضات پراکنده و متوالی صنفی و مردمی ادامه خواهد داشت؛ ولی روشن نیست که این اعتراضات به اعتراض یکپارچه تبدیل بشود یا نه؟
هر وضعی که این شش متغیر پیدا میکند، روی وضع یک سال آینده اثر میگذارد. براساس دادهها و شواهد فعلی وضع خوبی در سال ۹۸ پیشبینی نمیشود.
وضع نیروهای عاملیتی
حالا اگر به نیروهای عاملیتی هم نگاه کنیم، وضع بهتر نیست. البته یک روزنه امیدی در میان نیروی اصلاحجو و اصلاحطلب کشور هست. من در زیر به این سه نیرو اشاره میکنم:
وضع نیروی دولت موازی که یک سری از ویژگیهای آن روشن است:
۱- آنها معتقدند پیچ ترامپ را نظام رد میکند و ترامپ را یک دورهای میدانند. (البته به نظر میرسد بصورت غیررسمی این نیرو مشکلی با مذاکره ندارند).
۲- هدف حاملان دولت موازی بازگشت به وضعیت قبل از سال ۸۸ است.
۳- تا با یکپارچگی در سطوح بالای حاکمیت، موضوع جانشینی درست مدیریت بشود. آنها مواظب هستند نامحرمی در جمع تصمیمگیران وارد نشود. (فعلا ترکیب مورد علاقه برای تصمیمگیری برای دولت موازی صادق و علی لاریجانی و رییسی است).
۴- قرار نیست دیپلماسی انقلابی و استثنایی دولت موازی تغییر کند (به رغم اینکه هزینه اقتصادی این دیپلماسی بیشتر از توان اقتصادی کشور شده). البته یک مقدار «دوز» عملی و تبلیغاتی این دیپلماسی کمرنگتر میشود و به دیپلماسی رسمی بیشتر تاسی میکنند.
۵- از سوی دیگر، دولت موازی یک جریان سیاسی ضعیف اصلاحی با حضور یک اقلیت در مجلس را تحمل میکند. فشار به بخش پیشروی اصلاحات برای جلوگیری کردن از انسجام بیشتر «جبهه سیاسی اصلاحات» ادامه پیدا میکند.
۶- فشار دولت موازی بر نمایندگان واقعی اقشار اجتماعی و مطالباتی جامعه بیشتر میشود.
۷- در انتخابات آینده دولت موازی کوشش میکند اصولگرایان با نیروهای جدید و جوان وارد صحنه انتخابات شوند و بعید است از «نظارت استصوابی حداکثری» کاسته شود.
وضع نیروی تحولطلب
۱- آنها وضع موجود را بنبست میدانند.
۲- اصلاحطلبان را تمام شده میدانند.
۳- و راه خروج کشور از بنبست سیاسی را خیابان، مقاومت مدنی و اعتراض فراگیر مردمی میدانند.
۴- مشکل تحولطلبان این است که دائم تکرار میکنند: “اصلاحطلب و اصولگرا دیگه تمومه ماجرا”؛ ولی خود آنها هم در این دو سال جز تخطئه اصلاحطلبان اقدامی که به نفع دموکراسی موثر باشد انجام ندادهاند. و بیشتر بازار تبلیغاتی رسانههای ماهوارهای برانداز را گرم کردهاند و بطور مداوم کار سیاسی آنها این است که برای اصلاحطلبان نسخه میپیچند و تعیین تکلیف میکنند!خصوصا بیمحابا در شرایط سخت تحریم اقتصادی، به جای نقد مشخص به دولت روحانی حمله میکنند.
وضع نیروی اصلاحطلبان
۱-اصلاحطلبان سیاسی یک جبهه و جریان سیال و متکثر هستند. ولی دو جریان آن فعال هستند. یک جریان معتقدند ما به هرحال، باید مردم را به شرکت در انتخابات دعوت کنیم. یک جریان دیگر (اصلاحطلبان پیشرو) میخواهند فعالانه و معنادار (نه به هر قیمت) در انتخابات شرکت کنند.
۲- اصلاحطلبان چون اصلاحطلباند با فرصت انتخابات مجلس در سال ۹۸ راهبردی و مسئولانه مواجه میشوند و آنها در نسبت به انتخابات سه کار را حتما انجام خواهند داد:
الف: حداکثر استفاده را از فضای انتخابات تا روز رأیگیری برای تقویت فعالیت حزبی و ترویج گفتمان دموکراسی انجام خواهند داد.
ب: تلاش برای رسیدن به اجماع درمورد رأی دادن/ یا ندادن در برخی/یا تمام حوزههای انتخاباتی ادامه خواهد یافت.
پ: فعالیت نمایندگان اصلاحطلب یا نزدیک به اصلاحطلب در مجلس آینده براساس برنامه و پلتفرم از پیش تعیین شده و امضا شده خواهد بود.
۳- البته تلاش بند دو در جریان اصلاحات کار راحتی نیست. عدهای انسجام اصلاحطلبان رو در شعسا (شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان) میبینند و عدهای دنبال انسجام در شورای هماهنگی دوم خرداد و عدهای بعنوان اصلاحطلبان پیشرو عمل میکنند.
ولی کلا اصلاحطلبان در یک سال آینده با کسانی که «سیاست خیابانی» را میخواهند به جای سیاست انتخاباتی قرار دهند مرزبندی دارند.
۴- اصلاحطلبان، جمهوریخواهی در چارچوب وضع فعلی (یعنی تقویت نهاد انتخابات، نهاد پارلمان و پاسخگویی و کارایی نهاد دولت) را راه مناسب انسجام کشور میدانند و همچنان تقویت جمهوری خواهی را از طریق مشارکت فعال و مشروط در انتخابات ۱۳۹۸ دنبال میکنند. و واگذار کردن انتخابات و پارلمان و دولت را به دولت موازی به امید «سیاست خیابانی» یک خطای راهبردی و پرریسک میدانند.
۵- البته اصلاحطلبان دموکراسی را به یک بعدش (که انتخابات باشد) تقلیل نمیدهند، ولی معتقدند در شرایط کنونی در کشور ما که دولت موازی بیتوجه به خواست جامعه مدنی است؛ احزاب و جامعهمدنی ضعیف است، همچنان فعال بودن از طریق انتخابات است که سایر ابعاد دموکراسی (مثل رعایت حقوق اساسی مردم، گسترش نهادهای صنفی و مدنی، قضاوت مستقل و حکومت محدود و پاسخگو) را تقویت میکند.
۶- پایگاه مردمی اصلاحطلبان پس از دیماه ۱۳۹۶ مقداری ضعیف شده؛ ولی سیاست جمهوریخواهانه و انتخاباتی اصلاحطلبان در میان نیروهای «اصلاحجو و نوگرای کشور» دارای پایگاه جدی است و در جریان انتخابات ۱۳۹۸ تاحدودی فعال میشود.
۷- یک همسویی نانوشتهای در شرایط فعلی همچنان بین اصلاحطلبان، اعتدالگرایان و اصولگرایان میانهرو هست، که حفظ میشود. در شرایط حاد هم همگرایی نیروهای دگراندیشان هم با این خط میانه گسترش پیدا میکند.
۸- حتی ممکن است اصلاحطلبان با کنشگری انتخاباتی خود نتوانند گشایش چشمگیری در فضای سیاسی ایجاد کنند ولی اصلاحطلبان اگر خدایی نکرده کشور با بحرانهای ناامن کننده روبرو شود، یک نیروی بازدارنده و تعادلبخش در جهت حفظ ایران خواهند بود.
سایر ملاحظات
۱-اصلاحطلبان از ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۶ برای «بقا» تلاش میکردند؛ ولی در انتخابات آینده برای کاندیداهای خود پلتفورم و برنامه دارند و آنها را بصورت تکنوازانه رها نخواهند کرد.
۲- در شرایط کنونی که کشور با تحریم ناجوانمردانه ترامپ و نتانیاهو روبرو است، اصلاحطلبان از نقد همدلانه دولت روحانی دفاع میکنند؛ ولی زدن و تخریب دولت روحانی را یک ناانسانیگری و نامردی آشکار میدانند. و حتی تخریب کلیت نظام را در شرایط ناامن خاورمیانه عین بیمسئولیتی و ایرانسوزی میدانند.
۳- شرایط کنونی جامعه ایران برای «انقلاب کلاسیک» و حتی «انقلاب آرام» فراهم نیست.
پیگیری تغییرات در شرایط کنونی و جنگی خاورمیانه از طریق «تقابل» نیروهای جامعه مدنی با حاکمیت عقلایی نیست و تغییرات از طریق «تعامل و گفتگوی نخبگان» سودمندتر است.
لذا طرفداران «سیاست خیابانی» توجه ندارند چشمانداز سیاست خیابانی در ایران وقوع یک انقلاب نیست؛ بلکه حرکت در جهت ناامنی ساختاری و فروپاشی سیاسی و آسیب به تمامیت ایران است.
۴- بهار کنشگری سیاسی در ایران همچنان «فضای انتخاباتی» است و انتخابات ۹۸ برای اصلاح امور همچنان جنبه اساسی دارد. نقطه عطفهای چهار دهه گذشته در جامعه ایران همگی در فرآیندهای انتخاباتی شکل گرفته است.
۵- اصلاحطلبان از در دستورکار قرار گرفتن هر پیشنهاد عملی در برنامه انتخاباتی خود بر اساس اجماع و در جهت تقویت گشایس سیاسی دفاع میکنند (مثل دفاع از حزبی شدن قانون انتخابات، مثل دفاع از یک مرکز قانونگذاری در ایران در برابر مراکز قانونگذاری متنوع).
جمعبندی:
کلا اوضاع خوبی در یک سال آینده دیده نمیشود و بیثباتی محتمل هست.
راه معقول برونرفت کشور از همآیندی مشکلات، همکاری مشترک حاکمیت، دولت و جامعهمدنی بر سر «حداقلها» است.
و اصلاحطلبان آماده همکاری برای رسیدن به این مقصود هستند و پیشنهادات پانزدهگانه خاتمی در این جهت بود. فعلا به نظر میرسد هچنان حاکمیت دنبال این «حداقلها» نیست.
با این همه، اصلاحطلبان با چشم باز اوضاع را در یک سال آینده رصد میکنند و انسجام نه چندان منسجم خود را حفظ میکنند و از تلاش در راه تقویت جمهوریخواهی بر اساس سیاست انتخاباتی و اصلاحی دست برنمیدارند.