چندی پیش یک روز کامل را در حوالی نور و چمستان استان مازندران ضمن گردش، انبوه خانههایی را دیدم که با تغییر کاربری اراضی کشاورزی یا در حاشیه روستاهای شمالی در حال ساخت هستند. آژانسهای مسکن هم آنها را برای فروش تبلیغ میکنند: رؤیای ویلا در شمال.
یکی از کارکنان آژانسها میگفت در یکی دو سال اخیر افراد زیادی از استانهای خوزستان، اصفهان، قم و نقاط مرکزی ایران راهی مازندران شده و خانه و زمین کشاورزی خریدهاند. حق هر ایرانی است که در هر منطقهای خرید و فروش قانونی زمین داشته باشد، نکات مهم چیزهای دیگری است.
خشکسالی و کاستیهای مدیریت منابع آب در استانهای فلات مرکزی، کیفیت بد محیطزیست در خوزستان، و سایر عوامل محیطی مردم این مناطق را به زندگی در استانهای شمالی ترغیب یا مجبور ساخته است. مهاجرت پدیدهای انسانی است، اما اگر به مسائل زیر دقت نشود، خیلی زود شمال ایران به مسائلی عظیمتر از آنچه اکنون دارد مبتلا خواهد شد.
اول، ظاهراً ساختوسازها تابع منطق آمایش سرزمین مشخصی نیست. خانههای جدید در کنار روستاها به سرعت میرویند، و نیازهای آب، برق، گاز و سایر خدمات شهری آنها خیلی زود به مشکل بزرگی بدل خواهد شد. دوم، مشکل مدیریت زبالهها در شمال ایران دهههاست حل نشده و اضافه شدن جمعیت بیشتر این مشکلات را دوچندان خواهد کرد. سوم، کیفیت ساختوسازهایی که من دیدم، فاجعه مهندسی است. سازندگان برای فروش بهتر و سود بیشتر، منازلی با کیفیت نازل میسازند و خیلی زود انبوهی از سکونتگاههایی که در معرض زلزله و سایر تهدیدهای ایمنی آسیبپذیر هستند، شکل خواهد گرفت. خانههایی که از روز اول بافت فرسوده به حساب میآیند.
چهارم، توسعه سکونتگاهها بدون ملاحظه توان جادهها و سایر زیرساختها برای پذیرش جمعیت جدید صورت میگیرد. تداوم این وضعیت، شمال ایران را به دریایی از جمعیت و سکونتگاههای نزدیک یکدیگر که همگی در انباشتهای از مشکلات خدمات شهری دست و پا میزنند بدل خواهد کرد.
پنجم، فقدان توسعه مبتنی بر آمایش، بار اشتغال جمعیت جدید بر نظام سنتی کشاورزی و بهرهکشی افراطی از منابع طبیعی بار خواهد کرد و خیلی زود فرایند فرسایش خاک و جنگل تشدید میشود. ششم، آلودگیهای ناشی از زبالهها، کود، سم و آلودگی هوا بر آب و خاک منطقه اثر بیشتری خواهد گذاشت. هفتم، مسائل ناشی از تکثر و تنوع فرهنگی ساکنان در این ناحیه سر بر میآورند و محیط اجتماعی نیز کیفیت مخدوشی خواهد یافت.
همین مقدار برای هشدار دادن کافی است. شمال ایران در فقدان حکمرانی مناسب شهری، اداری و محیطزیستی، بر اثر تشدید مهاجرتها در معرض تخریب گسترده است و همه ذینفعان در تداوم این وضعیت منافعی دارند. بومیان در تغییر کاربری و فروش اراضی، ویلاسازان در ساختوساز، آژانسهای املاک در افزایش تعداد معاملات، مهاجران در به دست آوردن سرپناه و زمین کشت و کار، مدیران دولتی در جلب سرمایه و ارائه آمار اشتغال.
شمال ایران همین الان هم به دلیل فقدان الگوی مناسب آمایش و توسعه شهری و کیفیت نامناسب استقرار سکونتگاههای انسانی، و فقر عقلانیت و سامانمندی خدمات شهری و روستایی، مسألهزده است؛ مهاجرتها در شرایط تداوم چنین وضعیتی، این سرزمین ارزشمند را بحرانی خواهند ساخت.
مهاجرت پدیدهای اجتماعی و حق انسانهاست، اما وقتی یک مرکز تخصصی در کشور برای بررسی دقیق و عمیق پدیده مهاجرت وجود نداشته باشد، و کسانی فقط مرثیهخوانی کنند برای مهاجرت چند میلیون انسان بر اثر کمآبی و وضعیت محیطزیست، و این مسأله در نظام اولویتهای کشور و استانداریهای استانهای شمالی جایگاهی درخور نداشته باشد، و دانشگاههای استانهای شمالی با این پدیده با جدیت مواجه نشوند، ترس آدمی بیشتر میشود. به داد شمال نرسید، شمال دادتان را درخواهد آورد.
جمعیت و مهاجرت به خودی خود مشکل نیست. کره جنوبی با ۱۰۰ هزار کیلومتر مربع مساحت، ۵۱ میلیون جمعیت دارد و تراکم آن ۵۱۲ نفر بر هر کیلومتر مربع است. ۴۱۶ انسان در هر کیلومتر مربع از کشور هلند زندگی میکنند. تولید ناخالص داخلی هلند ۹۶۶ و کره جنوبی بیش از ۲۰۰۰ میلیارد دلار است. تراکم جمعیت در مازندران فقط ۱۲۹ نفر در کیلومتر مربع و یکچهارم کره جنوبی و هلند است. حکمرانی صحیح اما از هلند و کره جنوبی کشورهایی ثروتمند و توسعهیافته ساخته است.
به داد شمال برسید، پیش از آنکه دادمان را درآورد.