بازی دیروز پرسپولیس و كاشیما، یك بازی ملی بود. واكنش جامعه ایرانی به این بازی به نظر من بسیار مهم است، زیرا در هر صورت جامعه ما الان در شرایط سختترین تحریمهایی به سر میبرد كه در دهههای اخیر وجود داشته است. از این حیث بازی بسیار خوب و فنی و بدون هیچ حاشیه و كم و كاستی برگزار شد و از این منظر قابل ستایش است.
حضور تماشاچیان در این بازی نیز بسیار قابل توجه بود. واكنش تماشاچیان ارزشمند بود زیرا در تمام طول بازی، با بازیكنان همراهی كردند و از آنها به خوبی حمایت كردند. حتی در انتهای بازی كه نتیجه مشخص شد، در ورزشگاه ماندند و تیمشان را تشویق كردند. به نظر من این واكنش تماشاچیان نشاندهنده تقویت جامعه باز و زندگی مدرن است. از این حیث حضور زنان در میان تماشاچیان اتفاق مهم و قابل توجهی است، بهخصوص كه این حضور هیچ حادثه و حاشیهای نداشت. بر عكس حضور آنها عامل كنترلی و تنظیمكننده بازی بود؛ یعنی مثلا اگر بازی میخواست تند شود و حادثهای ایجاد كند، حضور زنان مانع از این واكنشها بود، زیرا زنان در چنین وضعیتهایی میتوانند جو را معتدل كنند و با فضاسازی، توازن ایجاد كنند، به گونهای كه همهچیز اخلاقی و منطقی پیش برود.
اما در مورد بازی معتقدم كه شكست پرسپولیس، شكست خوبی بود. یعنی من این شكست را پسندیدم، زیرا بازی پرسپولیس به خصوص در دقایق پایانی، بسیار هیجانی و خوب بود. در این میان آنچه قابل اعتناست، رابطه دوربین با بازی و تماشاچی بود. به نظر من دوربین در این بازی خیلی محتاطانه و با ترس عمل كرد و تماشاچیان را نشان نمیداد و بازی را نیز از دور دنبال میكرد. از این حیث دوربین در این بازی نقش منفعلانهای ایفا كرد و بازی خوبی را به نمایش نكشید، زیرا برخی جاها را نمیدید و رابطه تماشاچی با فوتبال را به تصویر نمیكشید. این نشانگر ترس دوربین از تماشاچی بود. البته من نمیدانم این ترس به دلیل حضور خانمها در ورزشگاه بود یا مسائل دیگر.
نكته دیگر اینكه به نظر میرسید همه میترسیدند از اینكه هیجان ایجاد كنند و در نتیجه برای اینكه اتفاق خاصی نیفتد، نقش خودشان را بازی نمیكردند، نه مربی، نه كاپیتان و نه تماشاچیها. به عبارت دیگر به نظر من بازی میتوانست خیلی هیجانیتر از این باشد و همین ترس ناگفته سبب شد كه از هیجان بازی كاسته شود. به خصوص كه در نمایش این بازی، مقولهای به نام تماشاچی نادیده گرفته شد. ما صدای تماشاچیان را از دور میشنیدیم و آنها را نمیدیدیم.
اما از سوی دیگر اتفاق خوشایند در این بازی و مسابقه پیشین شكستن این كلیشه رایج بود كه اگر زنها به عنوان تماشاچی در ورزشگاه حضور پیدا كنند، ممكن است حادثه ناگواری اتفاق بیفتد و حاشیه ایجاد شود. این دو بازی میتواند مثال و نمونه خوبی برای آینده باشد برای ما كه اگر سازماندهی مسابقه به درستی صورت بگیرد و روند برگزاری بازی به درستی هدایت شود، هیچ اتفاق خاصی نمیافتد. من در مقام جامعهشناس توصیه خاصی به مسوولان برگزاری مسابقاتی از این دست ندارم، زیرا معتقدم بازی باید خوب باشد و به خوبی انجام شود. اما ما باید مجموعه مولفههایی را كه در برگزاری یك مسابقه خوب نقش دارند، در نظر بگیریم. برای نمونه خود بازیكنان و مربی آنها در اینكه یك بازی خوب باشد، تعیینكننده هستند، فضایی كه بازی در آن برگزار میشود، نقش دارد و اهمیت خود بازی هم در این میان موثر است. اگر این مولفهها در كنار یكدیگر جمع بشوند، بازی خوب میشود، زیرا به هر حال تماشاچیان آمدهاند یك بازی جدی تماشا كنند و تیمشان را تشویق كنند. از این حیث باید هر بازی را جداگانه در نظر گرفت و مولفههای مختلف آن را مد نظر داشت و برای برگزاری آن سیاستگذاری كرد.
در چنین شرایطی میتوان به مجموعه هنجارهایی دست یافت كه هیچكس نتواند از آنها عبور كند و دردسر آفرین شود. همچنین حضور خود مسوولان در چنین مسابقههایی اهمیت دارد. وقتی یك مسابقه مهم در این سطح برگزار میشود، باید مقاماتی مثل معاون رییسجمهور، رییس كمیته المپیك و... در ورزشگاه حضور یابند. حضور این افراد بسیار تعیینكننده است. متاسفانه در گذشته دیده شده كه در چنین مسابقاتی كسانی كه مسوول هستند، پای كار نیستند.
در مورد واكنش جامعه به چنین بازیهایی نیز نباید بیهوده نگران شد و اضطراب داشت. جامعه ما یك جامعه طبیعی است و مردان و زنان آن به زندگی روزمره خود در خیابان و بازار و محل كار مشغولند. مساله عجیبی از این حیث در مورد جامعه ما وجود ندارد. فوتبال و واكنش جامعه به آن نیز یكی از بخشهای زندگی روزمره جامعه ایرانی است. اینكه زنان در ورزشگاه حاضر شدند، نشان داد اتفاق عجیبی نمیافتد و واكنش جامعه به آن بسیار طبیعی و عادی است.
در ضمن لازم نیست این واكنش به شكل خاصی از سوی مسوولان كنترل و هدایت شود. به هر حال وضعیت طبیعی فوتبال با یك كنش هیجانی از سوی تماشاچیان و هواداران همراه است. فوتبال یك بازی پرهیجان است. این هم كه گفته میشود تماشاچیان به تخریب اموال عمومی مبادرت میورزند، دقیق نیست. بخشی از این واكنشها طبیعی و مربوط به خود بازی است. برای یك بازی در این سطح باید آمادگی چنین برخوردهایی هم وجود داشته باشد. به هر حال صد هزار نفر آدم كه عموما جوان هستند، برای تماشای یك بازی مهم تجمع كردهاند و طبیعی است كه با واكنشهایی از این دست نیز مواجه هستیم.
به نظر من این واكنشها را باید طبیعی دانست و كسانی كه مسوولیت برگزاری و هدایت این مسابقات را به عهده دارند، باید ظرفیت تحمل چنین برخوردهایی را داشته باشند و آنها را تخریب به معنای منفی كلمه قلمداد نكنند و اتفاقات را بخشی از فوتبال ببینند. البته اینكه هیجانات فوتبالی را چگونه میتوان هدایت كرد، بحث دیگری است.
منطق فوتبال، مبتنی بر سرعت، هیجان و زیبایی و برد و باخت است. بازندهها معمولا هیجان بیشتری از برندهها دارند. در این بازی به دلیل نتیجه، بازندهها بیشتر از برندهها بودند و برندههای آن غایب بودند. متاسفانه دوربین هم در بازنمایی این جنبه، صرفا بازندهها را نشان داد و گویی برندهها وجود ندارند. گویی اصرار دارد كه برندهها را نبیند. به نظر من این نشانه ترس از نشان دادن شكست و واكنش به شكست است كه نشان از ضعف یك نهاد مدیریتی و سازمان دارد.