دوشنبه ۲ مهر ۱۳۹۷
چرا آبادانیها این همه به “ریبن” علاقه دارند؟ خودشان که میگویند “این عینک را برای ما آبادانیها ساختهاند” و حتی بعضا در جهیزیه دختران آبادانی هم میشود آن را دید.
آبادانیها را نه تنها در خوزستان بلکه در سراسر کشور با عینک دودی «ریبن» و دمپایی ابری میشناسند. علاقه آبادانیها به عینک دودی آنقدر زیاد است که برایش انواع و اقسام افسانه و جوک و قصه هم ساختهاند. تعریف میکنند یک جوان آبادانی در حال غرق شدن بوده، دمپایی ابریاش را درمیآورد و عینک ریبنش را روی آن میگذارد و میگوید تو برو، من خودم را نجات میدهم. اینها را خود آبادانیها با همان خوشرویی و خنده برایم تعریف میکنند و میخندند.
اما چرا عینک ریبن که آبادانیها آن را «ریبون» تلفظ میکنند این همه بین آنها طرفدار دارد، خودش جای سؤال است. اگر در بازار تهلنجی و بازار کویتیها و بازار مرکزی از عینک ریبن بپرسید جوابهای حیرتانگیزی میشنوید. فرقی نمیکند چه سن و سالی داشته باشند، آنها از عشق و علاقه خاصشان به این عینک رؤیایی میگویند. بعد که گرم بگیری جوک تعریف میکنند و قصه میگویند و میخندند. علاقه آبادانیها به این عینک آنقدر عجیب است که عینک بزرگی از این مدل در سطح شهر نصب کردهاند. خودشان میگویند ریبون را برای ما آبادانیها ساختهاند.
شنیدهام انگلیسیها اگر بخواهند بفهمند کسی سرش به تنش میارزد، کفشهای طرف مقابل را نگاه میکنند که حسابی واکس خورده است یا نه و آبادانیها عینک طرف را برانداز میکنند که اصل است یا نه.
به بازار تهلنجیها که ساعت ۹شب یکی از شلوغترین مناطق شهر است، میروم تا جواب پرسشم را پیدا کنم؛ چرا آبادانیها این همه به ریبن علاقه دارند؟ از فرزاد، جوان قدبلند و سیاهچردهای که به قول خودش آبا و اجدادی، آبادانی هستند درباره عینک ریبن میپرسم. ناگفته نماند که فرزاد مغازه عینک فروشی دارد و دو سوم ویترین مغازهاش هم عینک دودی است.
او با لهجه شیرین جنوبی جواب میدهد: «کوکا هیچ خانواده آبادانی نمیتونی پیدا کنی که توی خونهاش لااقل یه عینک ریبون نداشته باشه. مگه میشه آبادانی باشی و ریبون نداشته باشی!» بعد میرود از کشوی میزش عینک ریبنی را که توی کیف چرمی دستسازی گذاشته، بیرون میآورد و میگوید: «نگاه کن روی دستهاش آرم پالایشگاه آبادان حک شده. این عینک پدر بزرگم بود که ۷۰ سال پیش توی پالایشگاه کار میکرده. عینک از پدربزرگم رسید به بابام و از اون هم رسیده به من. مثل جونم ازش مراقبت میکنم. لنگهاش کم پیدا میشه. اگه هم پیدا بشه دستکم ۵-۴ میلیون پولشه.»
احسان، همسایه فرزاد که مغازه تهلنجی دارد، وارد گفتوگویمان میشود و چیزی میگوید که خودش هم از آن خندهاش میگیرد: «من وقتی به دنیا اومدم و پدرم بغلم کرد، دیدم روی صورتش عینک دودی داره. نشون به اون نشون که هنوز هم نتونستم چشمای پدرم رو ببینم از بس که عاشق این عینکه. یه چیز بگم تشتکت بپره کوکا؛ وقتی من از شکم ننم بیرون اومدم عینک دودی ریبون داشتم. خودت بگیر مطلبو کوکا!»
عشق آبادانیها را میشود در سه چیز خلاصه کرد؛ تیم فوتبال صنعت نفت، برزیل و عینک دودی ریبن. آنها هر وقت تیم شهرشان مسابقه دارد لباس زرد قناری برزیل را به تن میکنند و عینک ریبن به چشم میزنند و میروند ورزشگاه برای تشویق. باید اینطور گفت که عینک دودی نقش مهم و بسزایی در زندگی آنها بازی میکند و فقط به مردان ختم نمیشود و حتی بین خانمها هم محبوبیت دارد تا جایی که گاهی در بین جهیزیه هم اثر و خبری از عینک دودی هست.
مرد سن و سالداری به نام شعیب که یکی از همین عینکها را دارد و خیلی مرتب آن را تا کرده و توی جیب پیراهنش گذاشته، درباره این شیء رؤیایی همشهریهایش میگوید: «از پدرم شنیدم زمانی که انگلیسیها اومدن آبادان با دیدن این آفتاب تعجب کردن که چقدر نور شدیدی داره. چشمهاشون اذیت میشد و به همین خاطر کلی عینک دودی از فرنگ به اینجا اومد. کمکم از این عینکها به کارگران پالایشگاه هم دادن و چون عینک قرص و محکمی بود و فریم خوبی داشت توی مردم محبوب شد.»
از عمو شعیب که لباس روشنی به تن دارد و توی مغازه قدیمی زیر باد کولر گازی نشسته درباره اهمیت این عینک بین مردم میپرسم. میگوید: «اگه بگم مردم شهرم عاشق این عینک هستن شاید فکر کنی لاف میزنم ولی واقعاً مردم این عینک رو عاشقانه دوست دارن و خانه هر آبادانی بری هر خانواده دستکم یه عینک ریبون اصل توی خونهاش داره. بالاخره دلخوشی مردم همینجور چیزهاست. آدم میشناسم کلکسیونی از ریبون با سال ساخت جورواجور داره.»
آبادانیها معتقدند که عینک ریبن را این شرکت امریکایی مخصوص آنها طراحی و ساخته است و برای این ادعا سند هم دارند؛ اینکه روی دسته عینک اسم پالایشگاه آبادان حک شده و این عینک در طول دهههای گذشته به حدی تولید و مورد استقبال واقع شده که ایتالیاییها این برند قدیمی را سال ۱۹۹۹ میلادی به قیمت ۶۴۰ میلیون دلار خریدهاند.
عینک ریبن بین مردم خونگرم و شوخ آبادان حکم کارت شناسایی دارد. ریبن بین مردم این منطقه با هر لباس و تیپی ست میشود. بعضیها آن را روی سر میگذارند، برخی آن را از بالاترین دکمه پیراهن آویزان میکنند و عدهای هم زیر آفتاب تند این شهر یا حتی شب و گاهی توی خانه هم آن را به چشم میزنند.
از مهدی غیزاوی که یکی از عینک فروشیهای بنام آبادان است درباره جنس این عینک میپرسم. مهدی ۳۰ساله دستکم ۴ نسل از این عینک را که سالهای مختلفی تولید شده توی ویترین مغازهاش دارد:
«کوکا عینک ریبون با همه عینکا فرق داره. فرم جذابی داره که فقط به آبودانیها میاد. جنس شیشههاش هم از نوعی سنگه که اشعههای مضر آفتاب رو دفع میکنه و به حدی خوبه که خلبانها و دریانوردا هم ازش استفاده میکنن. شما شبها هم میتونی این عینک رو به چشم بزنی بدون اینکه ذرهای اذیت بشی.» سؤال دیگرم از او این است که آیا عینک ریبن اصل پیدا میشود و قیمتش چقدر است؟ مهدی میگوید: «همه عینکهایی که توی بازار هستن تقلبیان. همه ساخت چین و خیلی بیکیفیت. اگه کسی دنبال عینک ریبونه باید دست دوم اونو که دستکم ۴۰ – ۳۰ سال از عمرش گذشته، بخره. ریبون هم بسته به تمیزی بین یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومن تا ۴ میلیون قیمت داره. اگه عینک اصل ریبون رو به چشم بزنی و بعد از اون عینک تقلبی رو امتحان کنی متوجه میشی که چقدر تفاوت بین این دوتا هست. متأسفانه خیلیها گول اسمی رو میخورن که روی دسته زده شده ولی توجهی به کیفیت شیشهها نمیکنن.
اما چرا ما به این عینک این همه عرق داریم؟ باید بگم که این عینک سفارش آبادانه و خیلی سال پیش این عینک فقط با کشتی و از اروندرود وارد شهرمون میشد. زمانی آبودان از تهران شما آبادتر و متمدنتر بوده کوکا.»آبادانیها آنقدر روی برند این عینک حساس هستند که اگر بخواهید درباره آن بحث کنید با هر دلیل و مدرک و سندی که شده به شما ثابت میکنند که این مدل عینک ویژه شهرشان است و المانهای کوچک و بزرگی از آن را هم برای اثبات ادعایشان در همه جای شهر نصب کردهاند. پس یادتان باشد اگر روزی گذرتان به آبادان افتاد هیچوقت درباره عینک دودی با آنها بحث نکنید چراکه آبادانیها اطلاعات کاملی درباره انواع و اقسام عینک دودی بخصوص عینک ریبن دارند.»