استاد روابط بین الملل دانشگاه هاروارد
فارن پالیسی
یکی از ویژگی های برجسته کارزار انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶، مخالفت هر دو حزب با دونالد ترامپ بود. بدون شک دموکراتها به دلایل حزبی آشکار با او مخالفت کردند، اما خصومت جمهوریخواهان با ترامپ حتی از شدت و حدت بیشتری برخوردار بود. ده ها تن از کارشناسان خبره سیاست خارجی در حزب جمهوری خواه در نامه ای سرگشاده، نامزدی وی برای انتخابات را تقبیح کردند و او را شایسته ریاست کاخ سفید ندانستند.
اما این چالش در سیاست خارجی ایالات متحده حتی پس از انتخاب وی نیز پایان نیافت و جمهوری خواهان پس از آغاز به کار وی در ژانویه ۲۰۱۷ دست از انتقادات گسترده علیه او برنداشتند. در این میان برخی انتصابات اولیه ترامپ (از جمله استیو بنون، مایکل فلین و سباسشن گورکا) خارج از جریان اصلی بود و جیمز ماتیس وزیر دفاع ، رکس تیلرسون وزیر امور خارجه ، ژنرال مک ماستر مشاور امنیت ملی و گری کوهن مشاور اقتصادی برای چنین انتخاب هایی تحت فشار قرار گرفتند. هرچند در نهایت ترامپ مجبور به عقب نشینی شد و برخی از آنها را کنار گذاشت اما ورود افرادی همچون جان بولتون، مایک پمپئو و برخی دیگر این جنگ داخلی درون نظام سیاسی واشنگتن را متوقف نکرد.
حالا پس از گذشت نزدیک به دو سال از ریاست جمهوری ترامپ، شاهد نمایشی در آمریکا هستیم که در طول هفته های گذشته به اوج خود رسیده به گونه ای که حتی قویترین نویسنده ها هم نمی توانستند فیلمنامه ای به این دقت بنویسند:
قسمت نخست نمایش:
مراسم تشییع جنازه مک کین:مراسم تشییع جان مک کین جمهوری خواه بنامی که چندین بار توسط ترامپ هدف حمله لفظی قرار گرفت و سوابق وطن پرستانه اش به زیر سوال برده شد، فرصتی برای نخبگان سیاست خارجی واشنگتن بود تا نه تنها دموکرات ها بلکه جموریخواهان نیز از آن برای حمله به رئیس جمهوری استفاده کنند. در واقع مراسم تشییع مک کین فرصتی برای هر دو حزب فراهم کرد تا هر دو به گونه ای ماهرانه از رئیس جمهوری که بیش از آنکه به حکومت داری بیندیشد به گلف و توئیت کردن می اندیشد، برائت جویند.
قسمت دوم نمایش:
این وضعیت موقعیت مناسبی برای باب وودوارد خبرنگار واشنگتن پست که نقش موثری در رسوایی واترگیت و استعفای نیکسون از روسای جمهوری پیشین آمریکا داشت، بود. در واقع اطلاعاتی که در کتاب وودوارد در مورد ترامپ آمده با آنچه ما از رئیس جمهوری آمریکا می دانیم مطابقت دارد. او یک تاجر دمدمی مزاج می باشد که ورشکستگی های فراوانی تجربه کرده است. او همانگونه که از طریق نزدیکان و شرکای سابقش نیز تشبیه شده، بسیار اهل منازعه و مشاجره بوده درست همانگونه که الان شاهدش هستیم. او دروغگوی با استعدادی است که هرگز مخالف قانون شکنی نبود به ویژه اگر می دانست از آن طریق می تواند به هدفش برسد. در این میان باید تاکید کرد اگرچه ترامپ می تواند همه گفته های وودوارد را انکار کند اما نمی تواند باور عمومی که به سمت باور افشاگری های وودوارد می رود را متوقف کند.
اما نویسندگان ناشناس درون کاخ سفید که ترامپ را محکوم کرده اند چه کسانی هستند؟ روز چهارشنبه نیویورک تایمز گزارشی منتشر کرد که در آن دو نویسنده ناشناس اختلاف نظر چند مقام ارشد کاخ سفید با دولت ترامپ را منتشر کرده اند. به باور بسیاری، این دو نویسنده خود از مقامات ارشد کاخ سفید هستند و در واقع این گزارش همان رفتار پاتولوژیکی است که وودوارد در کتاب خود بیان می کند و توضیح می دهد که چگونه بسیاری از مشاوران ترامپ برای حفاظت از کشور در برابر بی کفایتی های رئیس جمهوری تلاش می کردند. اما مشکل اصلی همانگونه که پیش از این نیز به آن اشاره شد، این است که نخبگان سیاسی کشور اگر چه کارشناسانی زبده و وطن پرستانی واقعی هستند اما در جهان بینی دوگانه ای گیر کرده اند که ایالات متحده را تنها امید بشریت می دانند و لذا تلاش آنها برای نجات آینده کشور فعلا پاسخگو نیست. در واقع این واقعیت غم انگیز وجود دارد که اگر این نخبگان طی ۲۵ سال گذشته وظیفه خود را به درستی انجام داده بودند، ترامپ اکنون رئیس جمهوری آمریکا نبود.
اما سوال واقعی این است که در ادامه این نمایش چه روی خواهد داد؟ پاسخ این سوال تا جایی که من امیدوارم این است که تلاش های رابرت مولر برای یافتن سرنخی در خصوص جرایم ترامپ و نزدیکانش در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ به نتیجه برسد و پایان این نمایش دراماتیک همزمان باشد با رفتن ترامپ از کاخ سفید. در غیر این صورت با دوره چهار ساله دیگری از ریاست جمهوری ترامپ روبرو می شویم که فراتر از فاجعه خواهد بود.