تمامیت نظام جمهوری اسلامی آماج یورش و تهدید است. در چنین موقعیت خطیری، تنها به شرط فراخوان تمامیت نظام، میتوان به سلامت گذر کرد. اما تمامیت چیست؟ چگونه باید آن را درک کرد و فراخواند؟
در وهله نخست تمامیت، ناظر است به پارههای از هم گسیخته نظام جمهوری اسلامی. فراخوان تمامیت به معنای پیوند دوباره پارههای گسیخته شده است. این سنخ از تمامیت، مشابه دوباره دوخت و دوز کردن پارههای پیراهنی است که از هم گسیخته شده است. اما فراخوان تمامیت، معنای دیگری هم دارد: فرارفتن از آنچه هست. شروعی تازه با منطقی تازه. درست مثل زمانی که زن و مردی که از هم طلاق گرفتهاند، برای شروع دوباره زندگی با هم پیمان میبندند، گذشته را فراموش کنند، و برای اهدافی تازه زندگی را دوباره شروع کنند. آنها تمامیت زندگی خود را با آنچه تا کنون نداشتهاند، به دست میآورند نه ترمیم آنچه داشتهاند.
سخنان سید محمد خاتمی در جمع نمایندگان ادوار مجلس، فراخوان جمهوری اسلامی به تمامیت است. سید محمد خاتمی در وهله نخست تمامیت را در عزمی تازه برای شروعی تازه و هدفی تازه جستجو میکند، آنگاه در پرتو این سنخ از فراخوان تمامیت تلاش میکند پارههای از هم گسیخته جمهوری اسلامی را دوباره به هم نزدیک کند.
در این روزگار پرمخاطره، سید محمد خاتمی تلاش نمیکند جبهه طرفداران جمهوری اسلامی را علیه مخالفین جمهوری منسجم کند. جبهه خودیهای او، طرفداران جمهوری اسلامی و بخشهای بزرگی از جامعهاند که گرچه ممکن است اعتقادی به جمهوری اسلامی هم نداشته باشد، اما خواهان فروپاشی نیستند، زندگی امن و برخوردار و آرام میخواهند. جستجوی تمامیت در پرتو جذب کسانی که لزوماً اعتقادی به جمهوری اسلامی ندارند، اتفاق تازهای است. به یک معنا عقد پیمان سیاسی تازهای با مردم است.
در این پیمان تازه، جمهوری اسلامی خود را به سمت کسانی میگشاید که باور ایدئولوژیک به آن ندارند. این اتفاق زمانی خواهد افتاد که جمهوری اسلامی نیز باور اعتقادی به مبانی خود را از همه مردم طلب نکند. باورهای اعتقادی مردم را شرط احراز امتیازهای گوناگون نشمارد. دست بردارد از رژیم تبعیضی که مبنای آن احراز اعتقاد به مبانی اعتقادی جمهوری اسلامی است و جز ریا و فساد از آن زاییده نشده است.
سید محمد خاتمی در سخنان خود از یک غایت تازه برای وحدت ملی سخن میگوید: «وحدت همه نیروهای متخصص و متعهد که هدفشان سربلندی و پیشرفت ایران و آرامش و امنیت و برخورداری مردم است» چهار دهه است که نظام جمهوری اسلامی از اولویت تعهد بر تخصص سخن گفته و مقصود از تعهد، تعهد به آرمانهای ایدئولوژیک نظام، و تعهد تام به ارزشهای دینی است. همه میدانستیم که جمعهای دیگری از مردم هم هستند که علاوه بر تخصص تعهد هم دارند اما نه لزوما به موضوعاتی که نظام سیاسی پیش روی آنها مینهاد. علاقهمند بودند به ایران و پیشرفت ایران. این نکته بخصوص در نسل جوانی به چشم میخورد که تجربه ملموسی از انقلاب ندارد و علاقه چندانی هم به ارزشهای انقلابی پیدا نکرده است. آنها از دایره بیرون ماندند و در وطن خویش احساس بیگانگی کردهاند و چه بسا ترک وطن کردهاند.
محمد خاتمی غایتی تازه به میان آورده است که در پیشینه جمهوری اسلامی وجود ندارد. این غایت تازه، امکان تحصیل تمامیت از دست رفته نظام است. اعلام عفو عمومی، و اطمینان داشتن به اینکه «انبوه متخصصان ایرانی داخل و خارج از کشور در فضای بهتر می توانند بیهیچ نگرانی برای سربلندی و پیشرفت ایران تلاش کنند» و رفع محدودیت های بی جا، نشانگان دیگری از این نکته است.
در پرتو این سنخ از فراخوان تمامیت، سید محمد خاتمی، امکان کسب تمامیت به معنای دوم را مهیا میبیند: دوباره گرد آوردن پارههای از هم گسیخته جمهوری اسلامی. در این زمینه او به سه نکته مهم اشاره میکند: رفع حصر، آزادی تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی، و کارآمدی بیشتر نهادهای حاکمیتی.
مساله رفع حصر و آزادی تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی، امروز ضرورتی متفاوت با قبل دارد. دیگر مساله اصلی پایان بخشیدن به منازعات پس از انتخابات سال هشتاد و هشت نیست. مساله تولید احساس یک اتفاق تازه در میان همه کسانی است به معنای فراخ مورد نظر آقای خاتمی، خودیهای موعود نظام محسوب میشوند: باور مندان اعتقادی و کسانی که بدون اعتقاد به نظام جمهوری اسلامی، خواهان آرامش و گذار کم مخاطره از شرایط بحراناند با رفع حصر باور میکنند اتفاق تازهای در راه است. درست همان اتفاقی که براندازان را برخواهد آشفت و تیغ تیز حملات خود را به سوی محصورین نشانه خواهند رفت. چنانکه به نظر میرسد تیغهای خود را در حال حاضر به سمت سید محمد خاتمی نشانه گرفتهاند.
کارآمدسازی نهادهای حاکمیتی، غایت تازهای است که کسب تمامیت در داخل نظام را معنابخشی میکند. دیگر طرفداری از افراد و ارادت سالاری ها و باورمندی به مفاهیم انتزاعی متفاوت نیست که محور کسب تمامیت است، کارآمد سازی نهادهایی است که امروز به اوج ناتوانی خود رسیدهاند. به طوری که میتوان گفت به استثنای امور نظامی و اطلاعاتی، نظام سیاسی از اعمال هر ارادهای در سطح عمومی عاجز است. تغییر جهت به کارآمدی ساختارهای نظام، هدف مطلوبی است که برای کسب تمامیت نظام در داخل، محوریت پیدا کرده است.
سید محمد خاتمی در این متن، به هیچ رو در جستجوی احیای دوباره جبهه بندی اصلاح طلبان در مقابل اصولگرایان نیست. او از ضرورت نقد اصلاحات سخن میگوید و از ضرورت همبستگی همه نیروها و فراتر رفتن از تنگ نظریهای پیشین.
در آنچه سید محمد خاتمی عرضه داشته، بصیرتی عمیق وجود دارد برای گذر کردن از گردنههای بحرانی امروز. کاش کسان دیگری هم که با سید محمد خاتمی مخالفند، برنامه خود را به همین سیاق برای عبور کشور عرضه کنند. آنگاه عرصه گفتگویی ثمر بخش پیرامون برنامههای مختلف جریان خواهد یافت و افقهای امید بخش در تاریکی این روزها پدیدار خواهد شد.