شورای سردبیری: چند روز پیش بود که حسن روحانی از وجود «تنگههای دیگر» هم سخن گفت. غیر از هرمز، تنگههای دیگری هم هست که ایران میتواند ببندد. هنوز گرمای این حرف رئیسجمهوری ایران نرفته بود که آتش در بابالمندب درگرفت: خبر از دو حمله موشکی به شناورها بود، خبر از ناو جنگی و کشتی نفتکش بود، نفت ۱۹ سنت گران شد، دستگاه تبلیغاتی ایران هم خبر حماسی را روی آنتن برد. المسیره گزارش کرده بود که موشکهای حوثیهای یمن به کشتیهای عربستان اصابت کرده است. از ساعتی بعد، همه جهان به نقل از ما خبر دادند انصارالله تنگه بابالمندب را بسته است. رئیسجمهور حقوقدان و سیاس ایران چقدر خوب و باعظمت و پوششدهنده اکناف جهان حرف میزند!
مقارن با همین حادثه روزنامهای که حالا روحانی را در خط خودش میداند به نقل از حوثیها از در راه بودن موشکها با هدف ریاض، دبی و ابوظبی خبر داد و هنوز مرکب خبر خشک نشده موشک نمونه به ابوظبی رسید. پهبادی هم باز از سوی حوثیها پرید و باز هم به صورتی متقارن به پالایشگاه آمریکاییها در عربستان رسید و کلکسیون کامل شد. این در حالی بود که در استقبال از حرفهای روحانی، همه کفش و کلاه کرده و جانفشانی خود را اعلام میکردند. به نظر میرسید یکی از بازوهای ایران در منطقهای دورافتاده ضرب شستی نشان داده و زمان را طوری تنظیم کرده که همه بفهمند دارد هشدار آقای رئیسجمهوری را درباره اینکه تنگههای دیگری هم هست بهطور عملی نشان میدهد. عربستان هم با اعلام توقف عبور کشتی از بابالمندب نشان داد پیام را دریافت کرده است.
اما آیا واقعاً چنین است؟ ایران غیر از رجز کلامی، آمادگی تحرک نظامی پیشدستانه و فرستادن پیامهایی چنین قوی دارد و میتواند برای نشان دادن جدی بودن خود به اشارتی در دریای عرب و سرخ ولوله بیندازد؟ اگر این اراده اینقدر قوی است چرا جواب اسرائیل را که هفتهای دو بار در سوریه بالای سرمان میاید و میریزد و میرود نمیدهیم؟ این امکان ندارد کسانی بخواهند رجزخوانی سیاستمداران و نظامیانی را که در چند کیلومتری مرز اسرائیل رفتار خوددارانه و متین دارند به درگیری واقعی با جبهه عربهای امریکایی و اسرائیلی تبدیل کند؟ چرا حوثیها هر وقت ما رجزی میخوانیم آن را به عملیاتی اثباتکننده ترجمه میکنند؟ نباید از خودمان بپرسیم؟
به نظر میرسد روسای این قبیله بدویتر از سایرین، برای حل مشکل خود خواهان توسعه دایره جنگ به خلیجفارس با محوریت ایران هستند؛ اما حتی اگر این گمانهها را کنار بگذاریم و به فرضیات بسیار خوشبینانه بپردازیم که مثلاً آنها همراه و متحد وابسته ما هستند و هرچه بگوییم میکنند، آیا روحانی واقعاً کمر به درگیری با جبهه گسترده و تا بن دندان مسلح ضد ایران بسته است؟
هر هوش متوسطی میداند ایران نباید قصد پیشبرد حرف یا دفاع از خود در سرزمینهای دوردست داشته باشد. هنر ما دفاع در مرزهایمان است و امکان پیشقدمی حمله بهعنوان دفاع خوب، درباره ما صادق نیست. این را حتی از رویکردهای عملی سران کشور نیز میتوان استنباط کرد و دایره رجزها و حماسهخوانیهای ما نیز مرزهای مشخصی دارد. مسأله بغرنج و خیلی حساس ما، میزان انطباق برنامههای عملیاتی ما با حدی از درگیری است که اشخاص و گروهها و قبایل و کشورهای دیگر به دامن قبای سیاست بینالملل ما وصله میکنند. روحانی بر این ظرایف کنترل دارد؟
بله، غیر از هرمز و بابالمندب باز هم تنگه هست. جبلالطارق، برینگ،... امکان بستن آنها برای خیلیها هست، حتی برای غیر دولتها و فرقههای تروریستی که کار خود را با بمبگذاری پیش میبرند ولی هنوز نفهمیدهاند بهترین راه به چاه انداختن «دولت شیعهها» گوش دادن به تهدیدهای توخالی آنها و عملیات مستندساز آن تهدیدهاست.
روحانی باید جبران و اعلام کند آنچه حوثیها تاکنون کردهاند، ارتباطی با حرفهای او که جواب تبلیغاتی به ترامپ بوده است ندارد. از کسی نترسد و این را به دنیا اعلام کند.