قصه ونزوئلا، تراژدی است که میدانیم در صورت قصور و عدم اصلاح رویهها، میتواند برای ایران نیز اتفاق بیفتد. ونزوئلا تا سال ۱۹۸۲ ثروتمندترین کشور در آمریکای لاتین محسوب میشد که این ثروت ناشی از همان تکمحصول نفت بود و کارگران ونزوئلایی بالاترین میزان دستمزد را در منطقه دریافت میکردند. اما رفتهرفته، شومی منابع دامنگیر این کشور شد و ورق برگشت. در اواسط دهه ۱۹۸۰، وابستگی بیش از حد به نفت و کاهش قیمت آن، ضربه مهلکی بر اقتصاد ونزوئلا وارد کرد. نرخ تورم در این کشور در آگوست ۱۹۸۹ به ۵ /۸۴ درصد و در سال ۱۹۹۶ به ۹ /۹۹ درصد رسید. اما این تازه شروع اشتباهات مهلکتر بود. راند بعدی اشتباهات سیاستگذاری با چاپ اسکناس برای حفظ استانداردهای زندگی از سوی سیاستمداران دنبال شد..
در سال ۱۹۹۸، هوگو چاوس با دادن وعدههایی چون کاهش فقر و بالا بردن استانداردهای زندگی با تکیه بر ثروتهای نفتی، پیروز انتخابات ریاستجمهوری در این کشور شد و دقیقاً مصادف شد با دومین شوک مثبت بزرگ به قیمتهای نفت که ثروتهای عظیمی را برای کشورهای نفتی به ارمغان آورد و از اینرو وی توانست بخش قابل توجهی از وعدههای خود را عملی کند .در کنار این موارد حجم عظیم سیاستهای پوپولیستی وی، مخارج زیادی برای دولت ایجاد کرده بود.
از جمله اقدامات نامناسب وی خروج از بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول بود که به بهانه اینکه آنها نهادهایی امپریالیستی با هدف استثمار کشورهای فقیر هستند، صورت گرفت. به این ترتیب موفق شد بخشی از اقتصاددانان منتقد و مزاحم سیاستهای پوپولیستی خود را حذف کند و البته حتماً به طریق مشابه منتقدان اقتصاددان داخلی خود را نیز حذف کرده است.
پس از مرگ هوگو چاوس در سال ۲۰۱۳، نیکلاس مادورو جانشین او شد. همزمان با آغاز ریاستجمهوری او، قیمت نفت سقوط کرد و این آغاز رشد فزاینده تورم بود. در سال ۲۰۱۵ ونزوئلا با تورم ۸ /۱۱۱ درصد، بالاترین نرخ تورم در جهان را داشت که بالاترین میزان در تاریخ این کشور تا آن زمان بوده و تورم به ۷۰۰ درصد در سال ۲۰۱۶ و نزدیک به دو هزار درصد در سال ۲۰۱۷ رسید و پیشبینی IMF از تورم ونزوئلا در سال ۲۰۱۸ معادل ۱۳۸۶۰ درصد است، در حالی که نرخ فقر بین ۷۶ تا ۸۰ بوده است. اقتصاد در سال ۲۰۱۷ در این کشور ۱۴ درصد کوچکتر شده و بنا بر پیشبینی در سال ۲۰۱۵ نیز ۱۵ درصد کوچکتر خواهد شد. صفحه آخر این تراژدی این است که امروز ونزوئلا یکی از فقیرترین کشورها در آمریکای لاتین محسوب میشود و سرنوشت این سیستم چیزی جز فروپاشی پس از تحمیل هزینههای زیاد بر جان و مال مردم نیست.
بنابراین در یک لایه کلید ونزوئلایی شدن؛
- داشتن یک بانک مرکزی مطیع اوامر دولت که هر میزان که دولت بخواهد برای سیاستهای خود هزینه کند، از کانال بانک مرکزی با ایجاد تورم این پول را از جیب مردم بردارد
- داشتن یک اقتصاد نفتی تکمحصولی که از زوایای مختلف به نفت وابستگی دارد؛ از جمله تامین هزینههای دولت بهجای اخذ مالیات در یک مکانیسم شفاف
- وجود یک دولت با کسری بودجه فزاینده ، که اصولاً ویژگی دولتهای پوپولیست است که با وعدههای پوپولیستی به مردم منجر به افزایش هزینههای دولت شده و نهایتاً با توجه به نحوه تامین مالی دولت، اقتصاد را در برابر شوکها آسیبپذیرتر کرده و وابستگی به درآمد نفتی را افزایش میدهند
- نبود مکانیسمی برای ذخیره ارز به منظور مقابله با اثرات نامطلوب شوکهای ارزی
- تثبیت نرخ ارز و حراج ارزهای موجود و وابسته کردن اقتصاد به واردات از این کانال و افزایش اثرپذیری تورم از افزایش نرخ ارز
- سرکوب قیمتها، داشتن یک بانک مرکزی ضعیف در عملکرد سیاستی که مجهز به بهروزترین ابزارهای سیاستی برای کنترل بازارهای پول و سایر داراییها نیست
- روابط خارجی نامناسب، ناپایدار و محدود که هزینههای غیرضروری بر اقتصاد تحمیل کند و ریسک سرمایهگذاری را افزایش دهد
تمام شد؛ ونزوئلا آماده است!